۴ کتاب از چهار نویسنده روس برنده نوبل ادبیات؛ جوایز کم نسبت به شهرت زیاد

۱۷ مهر ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
نویسندگان روس برنده نوبل دکتر ژیواگو

ادبیات روسیه شهرتی جهانی دارد؛ بسیاری از نویسندگان مطرح دنیا خود را متاثر از آثار ادبی این کشور می‌دانند. نام‌هایی مانند «گوگول»، «تولستوی» و «پوشکین» بسیار مشهور هستند. با این حال نمایندگان ادبیات این کشور، کمتر نوبل ادبیات را از آن خود کرده‌اند. در این یادداشت با ۴ نویسنده روسی آشنا می‌شویم که جایزه نوبل ادبیات گرفته‌اند. یکی دیگر از برندگان روس نوبل ادبیات «ایوان بونین» نام دارد که خود را بدون تابعیت معرفی کرده است. برای همین در این یادداشت او را معرفی نمی‌کنیم.

۱. «الکساندر سولژنیستین»

«الکساندر سولژنیستین» در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۱۸ در شهر کیسلوفودسک‌ واقع در قفقاز شمالی روسیه دیده به جهان گشود. او در همان دوران خردسالی وقتی که چند ماهه بود پدرش را بر اثر یک تصادف از دست داد. الکساندر تا شش سالگی نزد خانواده مادری‌اش بزرگ شد زیرا مادرش به عنوان یک منشی در شهر روستوف‌ مشغول به کار بود و نمی‌توانست از الکساندر نگه‌داری کند.

«الکساندر سولژنیستین» از همان دوره جوانی به ادبیات علاقه‌مند بود اما تصمیم گرفت که در دانشگاه روستوف در رشته ریاضیات و فیزیک تحصیل کند. با همه این‌ها علاقه‌اش به ادبیات و فلسفه را حفظ کرد و در این زمینه آموزش دید. الکساندر زبان انگلیسی و لاتین را در دوره تحصیلش در دانشگاه فراگرفت و همان‌ زمان‌ها به ایدئولوژی مارکسیسم علاقه‌مند شد.
«الکساندر سولژنیستین» در طول حیات خـود دوبار ازدواج کرد. ازدواج اول او با «ناتالیا ریچتوفسکایا» در سال ۱۹۳۶ صورت گرفت. الکساندر با او در دانشگاه آشنا شد؛ حاصل این ازدواج فرزندی به نام دیمیتری بود. با آغاز جنگ جهانی دوم، الکساندر به صورت داوطلبانه به ارتش سرخ پیوست و با درخواست خودش به مدرسه‌ای نظامی رفت تا به عنوان افسر توپخانه بتواند خدمت کند. او در سال ۱۹۴۴ مدال نشان سرخ را از آن خود کرد . الکساندر در فوریه سال ۱۹۴۵ به علت نوشتن نامه‌ای انتقادآمیز مورد غضب استالین قرار گرفت و به هشت سال تبعید و کار اجباری در گولاگ‌ محکوم شد. ناتالیا برای این‌که بتواند شغلی پیدا کند به اجبار از همسرش طلاق گرفت. الکساندر پس از گذراندن ۸ سال زندان خود به تبعید ابد در قزاقستان فرستاده شد. اما سه سال بعد در مجازاتش تجدید نظر صورت گرفت و او توانست در شهر ریازان‌ مشغول به تدریس فیزیک شود. یک سال بعد همسر سابقش ناتالیا نزد او بازگشت و آن‌ها دوباره با هم ازدواج کردند. اما رابطه آن‌ها بنابر دلایل شخصی بعد از ۱۵ سال به پایان رسید و الکساندر دوباره ازدواج کرد.

سولژنیستین تا سن ۴۴ سالگی به عنوان یک نویسنده شناخته‌شده نبود؛ او پس از چاپ داستان «یک روز ایوان دنیسوویچ» به شهرت رسید و توانست با رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی صحبت کند؛ داستان الکساندر با مجوز شخصی او به چاپ رسیده بود. اما با روی کارآمدن برژنف، سانسور بیش از گذشته شد. سولژنیستین در سال ۱۹۷۰ نوبل ادبیات را از آن خود کرد اما امکان آن را نداشت که از شوروی خارج شود. در سال ۱۹۷۳ کتاب «مجمع الجزایر گولاگ» که برجسته‌ترین اثر این نویسنده است؛ به شکلی معجزه‌آسا به خارج روسیه راه پیدا کرد. در این کتاب ماهیت تمامیت‌خواه حکومت شوروی ترسیم شده بود. یک سال بعد او از اتحاد جماهیر شوروی اخراج شد و پس از مدتی اقامت در آلمان غربی و سوئیس به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او در دوره مهاجرتش‌ مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای فراوانی را در دانشگاه‌ها و با رسانه‌ها داشت و نظریاتش را به آن‌ها منتقل می‌کرد. با روی کار آمدن گورباچف، تابعیت «الکساندر سولژنیستین» به او بازگردانده شد و او در سال ۱۹۹۴ به کشورش روسیه بازگشت. در ۳ اوت سال ۲۰۰۸ این نویسنده ۸۹ ساله در حومه مسکو درگذشت.

کتاب «مجمع الجزایر گولاگ»

کتاب «مجمع الجزایر گولاگ» یکی از اثربخش‌ترین کتاب‌های قرن بیستم به شمار می‌آید. «الکساندر سولژنیستین» در این اثر بدیع و جذاب به زندگی عادی افرادی می‌پردازد که در اردوگاه کار اجباری اسیر شده‌اند. نکته مهم این است که کتاب فوق از تجربیات شخصی نویسنده نوشته شده است. «مجمع الجزایر گولاگ» اثری جنجالی محسوب می‌شود چون انسانیت‌زدایی در اردوگاه‌های کار اجباری در شوروی را نمایان می‌کند. تلاش گسترده‌ای از سوی مقامات شوروی صورت گرفت تا واقعیات حاکم بر اردوگاه‌های کار اجباری این کشور نشان داده نشود. اما کتاب سولژنیستین چهره هولناک اردوگاه‌ها را در برابر همگان عیان کرد.

این کتاب خیلی زود به زبان‌های مختلف ترجمه شد و به کشورهای گوناگونی راه پیدا کرد‌. اما برای خود نویسنده مشکلاتی به همراه داشت و سولژنیستین مجبور شد پس از انتشار آن وطنش را ترک کند‌ و در غرب ساکن شود. این کتاب به قلم «احسان سنایی اردکانی» و به کمک نشر مرکز به فارسی ترجمه شده است‌.

کتاب مجمع الجزایر گولاگ اثر الکساندر سولژنیتسین نشر مرکز

۲. «بوریس پاسترناک»

«بوریس پاسترناک» در ۱۰ فوریه سال ۱۸۹۰ در خانواده‌ای اشرافی و برجسته به دنیا آمد. بوریس در سال ۱۹۰۶ تحصیلات متوسطه‌اش را به پایان رساند. او در ابتدا به فلسفه علاقه داشت‌ برای همین به دانشکده فلسفه و تاریخ دانشگاه مسکو رفت. در سال ۱۹۱۲ بود که او برای ادامه تحصیل راهی مادبورگ آلمان شد. ولی در آن‌جا علاقه‌اش به فلسفه را از دست داد و به ادبیات روی آورد. پاسترناک در روسیه بیشتر به شعرهایش معروف است. او اولین کتاب شعرش با نام «توامان در ابرها» را در سال ۱۹۱۴ به چاپ رساند. از آن زمان تا سال ۱۹۳۱ که او از مسکو به قفقاز مهاجرت کرد بیش از ۱۰ مجموعه شعر دیگر به چاپ رساند. پاسترناک در سال ۱۹۳۴ و در سن ۴۴ سالگی ازدواج‌ کرد. در سال ۱۹۴۱ و با کشیده شدن پای اتحاد جماهیر شوروی به جنگ جهانی دوم، پاسترناک قطعه شعرهایی میهن‌پرستانه را به چاپ می‌رساند. او به عنوان خبرنگار داوطلب عازم جبهه‌های جنگ می‌شود و گزارشاتی درباره آن‌جا ثبت و منتشر می‌کند. یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم است که او کار بر روی اثر برجسته ادبی خود «دکتر ژیواگو» را آغاز می‌کند. این اثر باعث شهرت جهانی نویسنده می‌شود و پاسترناک سال بعد جایزه نوبل ادبیات را از آن خود می‌کند. البته او به دلیل نگرانی از واکنش تند حکومت شوروی این جایزه را نمی‌گیرد. «بوریس پاسترناک» دو سال بعد در ۳۰ می ۱۹۶۰ در سن ۷۰ سالگی بر اثر سرطان ریه فوت می‌کند. او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان و شاعران روسیه به شمار می‌آید‌. پاسترناک یک مترجم توانمند و بااستعداد نیز بود. او آثار ادبی برجسته کلاسیک از گوته و شکسپیر را به زبان روشی ترجمه کرد. پاسترناک یکی از منتقدان سیاست‌های استالینیستی به شمار می‌رفت و برای همین با محدودیت، سانسور و سرکوب مواجه بود. در آثار این نویسنده می‌توان ردپای مذهب و فلسفه را مشاهده کرد. آثار او به زبان‌های مختلفی در سراسر جهان ترجمه شده‌اند.

کتاب «دکتر ژیواگو»

کتاب «دکتر ژیواگو» برجسته‌ترین اثر بوریس پاسترناک در خارج از روسیه است. نام کتاب از شخصیت اول آن اقتباس می‌شود؛ دکتری شاعر مسلک‌ که به دو زن تعلق خاطر دارد. این عاشقانه پیچیده با وقایع انقلاب روسیه و بعد جنگ داخلی این کشور همراه و عجین می‌شود. کتاب «دکتر ژیواگو» شخصیت‌های فراوانی دارد و ما پیش از شناخت شخصیت اصلی با سی شخصیت دیگر آشنا می‌شویم. ژیواگو در زبان روسی به معنای زنده است؛ انتخاب این نام برای شخصیت اصلی اشاره به جاودانگی او و فراتر از زمان بودنش دارد. دکتر ژیواگو فرزند یک کارخانه‌دار ثروتمند است و از کودکی زندگی سرشار از رفاه و آسودگی‌ای دارد. او عمویی عجیب دارد که لیبرال مسلک است. معنویت برایش اهمیت دارد و به ذات بشر خوشبین است آشنایی ژیواگو با افکار انقلابی از سوی عمویش صورت می‌پذیرد. در این داستان می‌توان اثر زهد دینی را متوجه شد. کتاب به وقایع جنگ داخلی روسیه اشاره می‌کند و شخصیت اصلی نیز همان‌طور که ذکر شد؛ فردی اشرافی است؛ هر کدام از این عوامل می‌توانست به تنهایی بهانه‌ای باشد تا کتاب «دکتر ژیواگو» در داخل شوروی اجازه انتشار پیدا نکند. مخالفت نویسنده با حکومت شوروی نیز باعث شده بود که آثار او به دیده تردید نگریسته شود. کتاب «دکتر ژیواگو» به صورت غیر قانونی و خارج از اتحاد جماهیر شوروی به چاپ رسید. همین مسئله باعث شد که حزب کمونیست شوروی واکنش تندی نسبت به این اثر داشته باشد؛ اما این واکنش شهرت کتاب را دوچندان کرد و دکتر ژیواگو به زبان‌های گوناگونی منتشر شد. این اثر نویسنده‌اش را به جایزه نوبل ادبیات رساند. کتاب دکتر ژیواگو در خلال داستانی عاشقانه، به وقایع مهم اجتماعی در روسیه می‌پردازد و توانایی نویسنده در توصیف فضاها، لحظات و وقایع را به ما نشان می‌دهد.
کتاب فوق تاکنون توسط مترجمینی‌ نظیر «سروش حبیبی»، «کامران بهمنی» و «علی اصغر خبره‌زاده» به زبان فارسی ترجمه شده است‌.

کتاب دکتر ژیواگو اثر بوریس پاسترناک نشر نگاه

۳. «میخائیل شولوخوف»

«میخائیل شولوخوف» یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ادبیات روسیه است. او در ۲۴ مه سال ۱۹۰۵ در روستای کروجلنین‌ از توابع شهر وشنسکایا دیده به جهان گشود. این شهر در نزدیکی حومه جنوبی رود دن قرار داشت. جایی که بعدها محل الهام برترین داستان این نویسنده شد. او به خانواده‌ای دهقانی تعلق داشت پدرش خرده مالکی کشاورز بود و مادرش اصالتا اوکراینی بود.«میخائیل شولوخوف» تحصیلات مقدماتی را در همان زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به شهر وشنسکایا‌ رفت. اما وقایع جنگ جهانی اول و بعدها جنگ داخلی روسیه مانع از آن شد که درسش را به پایان برساند. در سال ۱۹۱۸، زمانی که میخائیل ۱۳ ساله بود‌. جنگ داخلی روسیه به منطقه دن رسید. شولوخوف نیز به ارتش سرخ پیوست تا در نبردهایی علیه بازماندگان ارتش سفید شرکت کند. این جنگ تاثیر چشمگیری بر زندگی شولوخوف گذاشت و نوع نگاه او به جهان و پدیده‌های آن را تغییر داد. او در طول حیات خود داستان‌های کوتاه زیادی نوشت اما برجسته‌ترین داستانش «دن آرام» نام داشت. شولوخوف در سال ۱۹۴۱ برنده جایزه استالین شد. او در سال ۱۹۶۰ جایزه لنین را از آن خود کرد و به خاطر تلاش‌های ادبی‌اش و نوشتن رمان دن آرام در سال ۱۹۶۵ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. ارتباط «میخائیل شولوخوف» با حکومت شوروی به نسبت خوب بود و برنده شدن این جایزه بین‌المللی مشکلی برایش ایجاد نکرد.
شولوخوف در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان خبرنگار روزنامه پراودا‌ مشغول به کار بود و در این جنگ گزارشات فراوانی درباره ایستادگی مردم شوروی در برابر اشغال‌گران نوشت. او در سال‌های پایانی عمرش نویسندگی را کنار گذاشت. شولوخوف نهایتا در ۲۱ فوریه سال ۱۹۸۴ در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

کتاب «دن آرام»

کتاب «دن آرام» به نقل از منتقدین روزنامه لس‌آنجلس تایمز لقب برجسته‌ترین رمان قرن بیستم ادبیات روسیه را از آن خود کرده است. این رمان چهار جلدی در ۱۲ سال توسط «میخائیل شولوخوف» نوشته شد. سه جلد اول آن تا سال ۱۹۳۲ به چاپ رسید اما شولوخوف برای چاپ جلد پایانی کتاب، ۸ سال زمان می‌‌خواست. «دن آرام» یکی از نوشته‌هایی است که پس از انتشار خود مورد توجه ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت. «دن آرام» بدون ک یکی از برترین کتاب‌های حماسی ادبیات روسیه به شمار می‌آید. «دن آرام» داستانی درباره کازاک‌های ساکن دن و در حقیقت شرح زندگی یکی از این خانواده‌ها به نام ملخوف است. این خانواده با روزگار صلح، جنگ جهانی اول، انقلاب اکتبر روسیه و جنگ داخلی این کشور روبرو می‌شوند. شخصیت‌ها و قهرمانان این داستان زیاد هستند زیرا بخشی از تاریخ معاصر روسیه روایت می‌شود. شخصیت اصلی کتاب گریگوری نام دارد. گریگوری ملخوف مردی جنگ‌آور، شجاع و دلیر است. اودر تمامی رویدادهای مهم عصرش حاضر می‌شود و بین دوگانه‌های مختلف دست به انتخاب می‌زند. او نماد انسانی عادی است که تمایلات مختلفی دارد. گریگوری در این داستان نوسان‌های زیادی را تجربه می‌کند.

کتاب «دن آرام» ترجمه‌های مختلفی به زبان فارسی دارد. در این میان ترجمه «محمود به آذین» و «احمد شاملو» مشهورترند. ترجمه «احمد شاملو» آخرین اثر او به حساب می‌آید. به طور کلی ترجمه کتاب دن آرام به فارسی مناقشه‌برانگیز است. شاملو در یادداشتی عنوان می‌کند که ترجمه به‌ آذین دقیق نیست؛ برخی از منتقدین ادبی اعتقاد دارند که شاملو و به‌آذین از متدها و روش‌های مختلفی برای ترجمه این اثر استفاده کرده‌اند و باید توجه داشت که به‌آذین این اثر را از زبان فرانسه ترجمه کرده است.

کتاب دن آرام اثر میخائیل شولوخف نشر فردوس 4 جلدی

۴. «جوزف برودکسی»

«جوزف برودکسی» شاعر و نویسنده برجسته روس‌تبار در ۲۴ مه سال ۱۹۴۰ در شهر لنین‌گراد روسیه متولد شد. او به خانواده‌ای یهودی‌تبار تعلق داشت و از همان دوران کودکی به اشعار روسی علاقه‌مند بود. جوزف سال ۱۹۵۵ مدرسه را ترک کرد و سر کار رفت و از همان زمان سرودن شهر را نیز آغاز کرد. در سال ۱۹۶۴ به اردوگاه کار اجباری تبعید شد. یک سال پس از تبعید اولین اشعار او به زبان انگلیسی در آمریکا به چاپ رسید. او پس از آزادی به ترجمه اشعار نویسندگان لهستانی و آمریکایی روی آورد و نهایتا در سال ۱۹۷۲ از روسیه اخراج شد. او دو سالی را در اروپا سرگردان بود و پس از آن به آمریکا مهاجرت کرد. در سال ۱۹۷۷ تابعیت آمریکا را گرفت و از دانشگاه ییل توانست مدرک دکترای ادبیات و زبان‌شناسی بگیرد. در سال ۱۹۸۷ بود که «جوزف برودکسی» جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد‌. او در سال ۱۹۹۶ در شهر نیویورک‌ آمریکا درگذشت. «جوزف برودکسی» هنگام فوت ۵۶ سال داشت. از این نویسنده دو کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است‌.

کتاب «اگر حافظه یاری کند»

کتاب «اگر حافظه یاری کند» مجموعه چهار جستار از جوزف برودسکی است که او آن‌ها را در سال‌های تبعید می‌نویسد. به اعتقاد نویسنده تبعید موجب دوپارگی‌ انسان‌ها می‌شود مخصوصا اگر فرد تبعید شده نویسنده باشد. این کتاب او درباره کسانی سخن می‌گوید که میان حال و گذشته معلق‌اند و گویی به هیچ‌جایی تعلق خاطر ندارند.
در این کتاب با افکار «جوزف برودکسی» درباره زندگی ادبیات و زندگی آشنا خواهیم شد. علاوه بر این مقالاتی در اگر حافظه یاری کند درباره همکاران نویسنده برودسکی وجود دارد که بسیار جذاب و خواندنی است. این نویسنده با شاعران روسی و غیرروسی ارتباط دارد. کتاب فوق توسط «طهورا آیتی‌» و نشر اطراف به چاپ رسیده است. این مجموعه جستار در سال ۱۹۸۶ به چاپ رسید. ترجمه اثر فوق تاکنون ۷ بار تجدید چاپ شده است.

کتاب اگر حافظه یاری کند اثر جوزف برودسکی نشر اطراف
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه