۲۰ کارگردان برتر سینمای هند و فیلم‌های شاخص‌شان؛ از «آواره» راج کاپور تا «پاتر پانچالی» ساتیاجیت رای

۱۶ شهریور ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۶ دقیقه

سینمای هند کارگردانان بزرگ بسیاری را از مناطق و با سوابق گوناگون به خود دیده است. اما معمولاً چنین است که اگر اسم سینمای هند به میان بیاید، این سینمای هندی (بالیوود) است که نخست به ذهن می‌آید. این مطلب و این فهرست می‌خواهد به شما بگوید که سینمای هند فقط بالیوود نیست؛ چیزی فراتر از آن است. از این بیست کارگردان برتر سینمای هند که اینجا فهرست می‌کنیم تنها نه نفر را می‌توان تماماً کارگردان فیلم هندی دانست؛ باقی فیلمسازان بومی به حساب می‌آیند (شاید بعضی‌هاشان فیلم هندی هم ساخته باشند، اما لزوماً متعلق به صنعت فیلم هندی نیستند.)

نکته‌ی مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد و شاید برای شما هم جای سؤال داشته باشد این است که [متأسفانه] هر بیست فیلمساز این فهرست مرد هستند. سینمای هند کارگردانان زن محترمی مثل دیپا مهتا و میرا نایر هم دارد اما به عقیده‌ی نویسندگان این مطلب نتوانستند در فهرست بیست کارگردان برتر هند قرار بگیرند. شاید نیاز است در فرصتی دیگر فهرستی جداگانه از بهترین فیلمسازان زن هند تهیه کرد. البته دلیل اصلی عدم حضور خانم‌های هندی فیلمساز در این فهرست در واقع این است که صنعت سینمای هند به آن اندازه که با فیلمسازان مرد مهربان بوده با فیلمسازان زن نبوده است. و این در منطقه‌ی ما و به طور کلی شرق و حتی در جهان اول، معضلی جهانی به حساب می‌آید. به امید آنکه روزی این معضل برطرف شود و سهم زنان از هنر و سایر عرصه‌های حرفه‌ای زندگی اجتماعی ما بیشتر شود.

این فهرست نتیجه‌ی بررسی بیش از دویست نام شناخته‌شده در سینمای هند است که به جز فیلمسازان هندی، نام‌هایی را از تلوگوزبان‌ها (سومین زبان بومی پرشمار در هند)، قوم تامیل‌ (یک قوم بومی استان تامیل نادوی هند و شمال شرقی سریلانکا)، مالایالم‌زبان‌ها (یکی از چهار زبان عمده زبان‌های دراویدی و یکی از بیست و دو زبان در نظر گرفته شده در هند برای زبان اداری در ایالت کرالا و ناحیه همپیوسته لاکشادویپ) و بنگالی‌ها (گروهی نژادی از مردمان هندوآریایی هستند که بومی ناحیه‌ی بنگال در جنوب آسیا به شمار می‌روند، به‌طور خاص در بخش خاوری شبه‌قاره هند زندگی می‌کنند که امروزه به نام بنگلادش و ایالاتی از هند شامل بنگال غربی، تریپورا و آسام شناخته می‌شود) شامل می‌شوند. بعضی‌ها را همچون راج کاپور که بازیگر مشهوری هم بوده است و در ایران بسیار محبوب، شاید بیشتر و بهتر بشناسیم و بعضی‌ها را مثل ساتیاجیت رای از بزرگی شاید نام‌شان را اینجا و آنجا شنیده باشیم.

۲۰. ریتوپارنو گوش، کارگردان برتر سینمای هند

ریتوپارنو گوش

شاید بتوان گفت ریتوپارنو گوش احتمالاً قدرنادیده‌ترین فیلمساز این فهرست اما یکی از بزرگ‌ترین فیلمسازان بنگالی تمام دوران است، و این با توجه به آنچه بنگال به طور کلی به سینمای هند افزوده است، دستاورد چندان بزرگی نیست. فیلم‌های گوش، چه درام احساسی‌ای همچون «مرد بارانی» (Raincoat) محصول ۲۰۰۴ با بازی آیشواریا رای یا فیلم معمایی محصول ۲۰۰۳ «موفق باشید» (Shubho Mahurat) که با الهام از شخصیت خانم مارپل آگاتا کریستی و بر اساس یکی از رمان‌های او به نام «آینه سرتاسر ترک برداشت» (The Mirror Crack’d from Side to Side) ساخته شد، همیشه نگاه موشکافانه‌ای به روابط پیچیده‌ی انسانی داشته‌اند.

گوش که خود گفته طرفدار ساتیاجیت رای بوده است، در فیلم‌هایش آن امضای سادگی و واقع‌گرایی آثار رای را دارد، اما وجه تمایز او ظرافتی است که در پرداختن به درگیری‌های عاطفی پیچیده دارد. علاقه‌ی او به دیالوگ‌های طولانی بین شخصیت‌ها را می‌توان کار فیلمسازان مدرن برجسته‌ای مثل عباس کیارستمی و ریچارد لینکلتر مقایسه کرد. اما بر خلاف آن‌ها، فیلم‌های او بیشتر داخلی بودند، با نورپردازی طبیعی متمایل به تاریک که در خط روایی قصه بسیار درست عمل می‌کند. سینمای گوش احساسات عمیق شما را برمی‌انگیزاند و شما را درگیر پیچیدگی‌های ظریف زندگی می‌کند. فوت ناگهانی او در سال ۲۰۱۳، که بدون شک یک نابغه بود، در سینمای هند فقدان بزرگی به حساب می‌آید، اما همچون هر هنرمند دیگر این آثار ماندگار اوست که در قلب و ذهن ما زنده می‌ماند.

آثار شاخص: «بارانی» و «موفق باشید»

۱۹. آنورانگ کاشیاپ، کارگردان برتر سینمای هند

آنورانگ کاشیاپ، کارگردان برتر سینمای هند

کاشیاپ، فرزند ناخلاف سینمای هند، آن کاتالیزوری بوده است که در سر بر آوردن نسل جدیدی از فیلمسازان جسور و به شکل قاطعی صادق سینمای هند نقش مهمی داشته است. او از همان نخستین فیلم بلندش «جمعه‌ی سیاه» (Black Friday)، که درباره‌ی بمب‌گذاری‌های تروریستی سال ۱۹۹۳ در بمبئی است و به وقایعی که منجر به این حملات شد و تحقیقات پلیس بعد از آن می‌پردازد، (البته اولین کار او در مقام کارگردان در واقع «پنج» (Paanch) بود که هرگز رنگ پرده را به خود ندید)، جریان تازه‌ی رازآلودی را به هالیوود بخشید. او در نگاه به وجه تاریک زیرپوست جامعه تیزبین و خبره است و اغلب شخصیت‌های عجیب‌وغریبی را که در واقعیت عمیقاً درگیرند، به نمایش می‌کشد. هر یک از فیلم‌های در عین آنکه باورهای پیچیده‌ای را مطرح می‌کند، تفسیری از جهان معاصر ارائه می‌دهد.

اما این فیلم دو قسمتی «دار و دسته‌ی واسیپور» (Gangs of Wasseypur) محصول ۲۰۱۲ بود که سرانجام او را به دسته‌ی فیلمسازان تأثیرگذار معاصر پرتاب کرد (فیلم به مافیای زغال‌سنگ دانباد در ایالت جارکند هند و جنگ بر سر قدرت، سیاست‌ها و انتقام‌جویی‌هایی که میان سه خانواده‌ی مافیا وجود دارد می‌پردازد). البته که بعضی فیلم‌های او ضعیف بودند، مثل «سیگار کشیدن ممنوع» (No Smoking) محصول ۲۰۰۷ که در گیشه شکست مطلق بود؛ اما هیچ فیلمسازی همچون کاشیاب با چنین جسارتی با هنرش دست به تجربه نزده است، و همین او را تبدیل به تنها کارگردان معاصری می‌کند که سر از این فهرست در آورده است.

آثار شاخص: «دار و دسته‌ی واسیپور»، «جمعه‌ی سیاه»

۱۸. شکهار کاپور

شکهار کاپور

وقتی شکهار کاپور سال ۱۹۸۳ نخستین فیلمش در مقام کارگردان ، «بی‌گناه» (Masoom)، را ساخته است، از قرار این‌طور که خودش گفته است از فیلمسازی هیچ نمی‌دانسته است؛ حتی نمی‌دانست باید دوربین را چطور نگه دارد، نورپردازی بلد نبود و نمی‌دانست چطور باید به بازیگران آنچه را می‌خواست انجام دهند بفهماند. تنها چیزی که می‌دانست این بود که قصه‌ای داشت که باید گفته می‌شد، و همین کار را هم کرد. و باقی‌اش را هم به قول قدیمی‌ها همه می‌دانند. «بی‌گناه» که بر اساس رمانی نوشته‌ی اریک سیگال به نام «مرد، زن و بچه» (Man, Woman and Child) ساخته شده است، تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های هندی دهه‌ی ۱۹۸۰ شد؛ یک کلاسیک ماندگار که چم و خم روابط را بر خلاف هر فیلم هندی دیگری که تا آن زمان ساخته شده بود، کند و کاو می‌کند (فیلم درباره‌ی پسربچه‌ای به نام راهول است که فرزند نامشروع مردی است که خانواده‌ی دیگری دارد. بچه بعد از مرگ مادر به خانه‌ی پدرش فرستاده می‌شود اما نامادری با این موضوع مشکل دارد).

شاید مهم‌تر از این، با این فیلم سینما نابغه‌ای تازه را به خود دید که بعدها نخستین ابرقهرمان سینمای هند را با بلاک‌باستر «آقای هند» (Mr. India) را با بازی آنیل کاپور و سری‌دوی تقدیم مردم این کشور کرد (فیلم جوانی خوش‌قلب و تهیدستی به نام آرون ورما را به تصویر می‌کشد که سرپرستی چندین کودک یتیم را به عهده دارد. او پس از یافتن دستبند نامرئی‌کننده‌ی پدرش تلاش می‌کند از قدرتش در جهت مبارزه با اشرار استفاده کند). و بعدها یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های تاریخ هند را «ملکه‌ی راهزنان» (Bandit Queen) محصول ۱۹۹۴ را ساخت؛ که بیوگرافی دلخراش راهزن معروف بوندلکند، فولان دوی را که بعدها فعال حقوق بشر و سیاستمدار شد که از سوی حزب ساماجوادی نماینده‌ی مجلس شد، به تصویر می‌کشد. این فیلم تسلط شکهار کاپور را بر هنرش به نمایش کشید، با آن قدرت نابی که یک تجربه‌ی سینمایی فراموش‌نشدنی را برای مخاطب بر جای می‌گذارد.

با اینکه کاپور بعد از مهاجرت به هالیوود سال‌هاست که فیلم هندی نساخت، اما پروژه‌ی بزرگ «پانی» (Paani) با تهیه‌کنندگی پریانکا چوپرا که در ژانر علمی تخیلی بود، بالاخره بعد از چند سال، سال ۲۰۲۰ اکران شد.

آثار شاخص: «ملکه‌ی راهزنان»، «بی‌گناه»

۱۷. ویجی آناند، کارگردان برتر سینمای هند

ویجی آناند، کارگردان برتر سینمای هند

ویجی آناند یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای هند را ساخته است؛ فیلم «راهنما» (Guide) که بر اساس رمانی به همین نام نوشته‌ی ر. ک. نارایان، قصه‌ی یک تور لیدر مستقل به نام راجو و ملاقاتش با رزی را که همسر باستان‌شناسی ثروتمند است، روایت می‌کند. البته ساختن یک شاهکار نباید به تنهایی دلیل حضور او در این فهرست باشد، و نیست. آنچه در واقع او برای پیشرفت سینمای هند کرده این است که مخاطبان هندی را به جایی برده است که پیش از آن راحت نبودند بروند. «راهنما» از زمانه‌ی خودش بسیار جلوتر بود. هیچ فیلمی تا آن زمان در به تصویر کشیدن زنان تا این اندازه جسورانه مترقی نبود.

این فیلم می‌توانست به راحتی لقب نخستین فیلم فمنیستی واقعی تاریخ سینمای هند را به خود بگیرد («مادر هند» (Mother India) در ستایش مادرانگی بود اما لزوماً مترقی نبود). حتی بعد از «راهنما» هم آواند جسارت کرد و به سراغ تریلرهای نوآری همچون «دزد جواهر» (Jewel Thief) محصول ۱۹۶۶، «طبقه‌ی سوم» (Teesri Manzil) محصول ۱۹۶۷ و «جانی نام من است» (Johny Mera Naam) محصول ۱۹۷۰ رفت. باز هم، گونه‌ای از فیلم که مخاطبان هندی عادت به تماشایشان نداشتند. سینمای هند کارگردانان بزرگ بسیاری را به خود دیده است، اما فقط چند نفری جسارت آن را داشتند (یا دارند) که همچون ویجی آواند دل به دریا بزنند و کاری خلاف جهت جریان اصلی بکنند.

آثار شاخص: «راهنما» و «دزد جواهر»

۱۶. باسو چاترجی

باسو چاترجی

باسو چاترجی در ابتدا تصویرگر و کارتونیست بود، اما بعدها تبدیل به یکی از پرکارترین کارگردانان هند شد. او که متعلق به مکتب سینمای ساده اما تأثیرگذار هریشیکش موکرجی بود، به سادگی و واقع‌گرایی باور داشت. شاید چاترجی همچون چندین فیلمساز دیگر این فهرست، حتی یک فیلم هم نساخته باشد که بعدها بیانگر میراث او باشد، اما کارهایش حرف خودشان را برای گفتن دارند. و بهترین وجه فیلم‌هایش هم این است که با گذشت زمان بهتر و بهتر می‌شوند.

بنابراین، به سختی می‌تواند یک بلاک‌باستر بزرگ را در کارنامه‌ی هنری‌اش بیابید، اما به آسانی می‌توانید چند کلاسیک کالت پیدا کنید؛ فیلم‌هایی مثل موزیکال عاشقانه‌ی محصول ۱۹۷۶«چیتچور» (Chitchor)، تریلر محصول ۱۹۸۶ «دوازده مرد خشمگین» (Ek Ruka Hua Faisla) که در واقع بازسازی همان فیلم معروف سیدنی لومت است که خود اقتباسی از تله‌تئاتری محصول ۱۹۵۴ است، فیلم محصول ۱۹۸۰ «سوگلی» (Man Pasand) که گفته می‌شود بر اساس نمایشنامه‌ی «پیگمالیون» (Pygmalion) جورج برنارد شاو ساخته شده است، کمدی محصول ۱۹۸۲ «مشتاق» (Shukeen)، فیلم محصول ۱۹۸۷ «شیرین و ترش» (Khata Meetha)، کمید رمانتیک محصول ۱۹۷۹ «ضمن همین صحبت» (Baaton Baaton Mein)، کمدی محصول ۱۹۸۶ «عروسی چاملی» (Chameli Ki Shaadi)؛ این فهرست پایانی ندارد.

آثار شاخص: «چیتچور»، «عروسی چاملی»

۱۵. مانی راتنام، کارگردان برتر سینمای هند

مانی راتنام

یکی از محترم‌ترین و در سطح گسترده تحسین‌شده‌ترین فیلمسازان تاریخ معاصر، مانی رانتام است که که در تاریخچه‌ی سینمای هند به جایگاه ویژه‌ای رسیده است. زمانی که سینمای تجاری هند با رکود مواجه شده بود، این مانی رانتام بود که با استادانه در هم بافتن گزارشی اجتماعی سیاسی از وضعیت موجود جامعه‌ی هند در قالب تجاری موفق، بی آنکه اصول هنری‌اش را فدا کند، توانست جان تازه‌ای به سینمای هند ببخشد.

و با اینکه کارش را در سینما از سال ۱۹۸۳ آغاز کرد، تا سال ۱۹۸۷ و کالت کلاسیک «قهرمان» (Nayakan)، که درباره‌ی زاغه‌نشینی است که نجیب‌زاده‌ای ترسناک تبدیل می‌شود، بود که رانتام توانست به اوج توانایی‌های خود برسد. او بعدها با سه‌گانه‌ی سیاسی خود، «روجا» (Roja)، تریلر عاشقانه‌ی محصول ۱۹۹۲، درام عاشقانه‌ی محصول ۱۹۹۵ «بمبئی» (Bombay) و «از اعماق دل»، تریلر عاشقانه‌ی محصول ۱۹۹۸ که شاهرخ خان را داشت، همین مسیر را با نمایش استادانه‌ی روابط انسانی در بحبوحه‌ی آشوب و ناآرامی ادامه داد؛ و در عین حال آی‌آر رحمان، نابغه‌ی موسیقی، را هم به ما معرفی کرد.

موتیف تکرار‌شونده‌ای که در بیشتر فیلم‌های رانتام دیده می‌شود، علاقه‌ی به ایده‌آل‌گرایی و فرسایش در گذشت زمان است. البته که بعضی آثار اخیر به گرد پای آثار شاخص او نمی‌رسند، اما هیچ‌کس نمی‌تواند نقش رانتام را در سینمای هند انکار کند و به همین خاطر، حضورش در این فهرست اجتناب‌ناپذیر است.

آثار شاخص: «قهرمان»، «دوتا» (Iruvar)

۱۴. شیام بنگال

شیام بنگال

چهره‌ی شاخص فیلمسازی هنری در سینمای هند، شیام بنگال با کند و کاو معصومانه‌اش در شرایط انسانی منبع الهام یک نسل بوده است. فیلم‌های بنگال از آن دسته فیلم‌ها هستند که برای آنکه دوست‌شان داشته باشی به زمان نیاز است. اما وقتی چنین می‌شود، متوجه تمام موضوعات اگزیستانسیالیستی‌‌ که از پس نظریه‌های ساده‌ مطرح می‌کند می‌شوی.

بنگال از همان نخستین کارش، فیلم فوق‌العاده‌ی محصول ۱۹۷۴ «نهال» (Ankur)، قصه‌ی ساده‌ی یک زوج دالیت (به معنای زمین‌خورده یا ستم‌دیده در جنوب آسیا، نامی است که کسانی که در نظام طبقاتی آیین هندو، غیرقابل لمس یا نجس خوانده می‌شوند، برای خود برگزیده‌اند) که در اجتماعی به سرعت در حال تغییر زندگی می‌کنند، تا شاهکار قدرنادیده‌اش فیلم ترسناک محصول ۱۹۹۲ «جنون» (Junoon)، که قصه‌اش در دوران شورش‌های ۱۸۵۷ در هند می‌گذرد، همیشه از قید و بندهای سینمای تجاری دور مانده و همیشه هنرش را بر هر چیز دیگری در الویت قرار داده است.

وجه مشترک تمام سوژه‌‌های متنوعی که بنگال در آثارش به آن‌ها می‌پردازد، از استثمار روستاییان تا کشمکش طبقاتی و فئودالیسم، تغییر است، و واکنش انسان‌ها در مقابل آن. شیام بنگال همچنان عاشقان سینما را در سرتاسر هند و جهان به شگفتی وار می‌دارد، و آخرین فیلمش طنز سیاسی محصول ۲۰۰۹ «آفرین بابا» (Well Done Abba) هم همین‌طور است و نشان می‌دهد که جادوی او همچنان پابرجاست.

آثار شاخص: «جنون»، «نهال»

۱۳. محبوب خان، کارگردان برتر سینمای هند

محبوب خان

محبوب خان در کارنامه‌ی هنری‌اش چند فیلم مهم را از جمله درام عاشقانه‌ی محصول ۱۹۵۴ «جاویدان» (Amar)، درام محصول ۱۹۴۶ «لحظه‌ی باارزش» (Anmol Ghadi) و درام عاشقانه‌ی محصول ۱۹۴۹ «سبک» (Andaz) با بازی دیلیپ کومار و راج کاپور و نرجس، که داستان یک مثلث عشقی را روایت می‌کند، کارگردانی کرده است، اما او را تا ابد با درام موزیکال محصول ۱۹۵۷ «مادر هند»، فیلمی که چندین فیلمساز از جمله چند نفر در همین فهرست به عنوان برترین فیلم هندی تمام دوران می‌دانند، به یاد خواهند داشت.

به جرئت می‌توان گفت که «مادر هند» نخستین فیلم هندی است که سینمای هند را به جهان شناساند. فهرست دستاوردهای بین‌المللی این فیلم بی‌پایان است؛ از نامزدی اسکار گرفته تا دوبله به زبان‌های مختلف دنیا از جمله اسپانیایی، فرانسوی، روس و فارسی. فیلم درباره‌ی زنی به نام رادا (نرجس) در روستایی فقیر است که در غیاب همسرش و ناملایمات روزگار و نزول‌خواری جلاد برای بزرگ کردن فرزندانش تلاش می‌کند.

در آثار محبوب خان آشکارا می‌توان مشاهده کرد که حامی بزرگ آرمان‌های زنانه است؛ در دوره‌ای که بیشتر فیلم‌ها در هند تا گریبان غرق در شوونیسم (برترپنداری مردان به زنان) بودند، او فیلم‌هایی ساخت که زن‌ها نقش‌های اصلی‌اش را داشتند. سرکوب فقرا، جنگ طبقاتی و زندگی در روستا از جمله دیگر موضوعات تکرارشونده در کارهای او بودند. سهم او در سینمای هند به همین‌جا ختم نمی‌شود. محبوب خان بازیگران زن و مرد بزرگی را به سینمای هند معرفی کرد؛ بازیگرانی همچون دیلیپ کومار، سونیل دات و نرجس که تبدیل به ستارگان بزرگی در سینمای هند شدند. این نکته را هم باید اضافه کرد که او استودیوی محبوب را راه انداخت که تا به امروز معیار اصلی تولید فیلم به حساب می‌آید.

آثار شاخص: «مادر هند»، «سبک»

۱۲. کی. بالاچاندر

کی. بالاچاندر، کارگردان برتر سینمای هند

کی. بالاچاندر که می‌توان گفت یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ سینمای تامیل است، در برگرداندن موضوعات مهم به سینمای تجاری، در دوره‌ای که تریلرهای اکشن کم‌هزینه حرف اول و آخر را می‌زدند، نقش مهمی را ایفا کرد. تا به حال بیش از صد فیلم به چهار زبان مختلف به نام این فیلمساز/ فیلمنامه‌نویس پرکار ثبت شده است. آنچه بالاچاندر از سایرین مجزا می‌کند، تمرکز تمام و کمالش بر روابط پیچیده‌ی فردی و ماهیت ناپایدارشان بود.

چه در درام تراژیک تامیل‌زبان محصول ۱۹۶۹ «دو خط» (Iru Kodugal) که داستان مردی را روایت می‌کند که با دو زن ازدواج کرده است، یا موزیکال کلاسیک محصول ۱۹۸۸ «رودراوینا» (Rudraveena)، که داستان اختلاف عقیدتی یک پدر موسیقیدان و پسرش را به نمایش می‌کشد، بالاچاندر همیشه تلاش کرده است اختلافات پیچیده‌ی ایدئولوژیک را در بطن درام‌های انسانی قرار دهد.

بالاچاندر که در میان قوم تامیل به هنرمندی که قله‌ها را فتح کرده معروف است، یکی از معدود فیلمسازان هندی است که فیلم‌هایش جسورانه فمنیست هستند. او با شخصیت‌های زن قدرتمند و شخصیت‌پردازی‌های چندلایه، به جای تقلیل دادن آن به صرف داشتن جاذبه‌ی بصر، در خوانش سینمایی از زنان در سینمای هند انقلابی به پا کرد. نابغه‌ای که سوپراستاری بازیگرانی همچون کمال حسن، راجینیکانت و چیرانجوی را سبب شد. جامعه‌ی سینمایی جهانی سال ۲۰۱۴ به سوگ مرگ غم‌انگیز او نشستند؛ اما میراث همچنان از طریق سینمایش زنده خواهد ماند.

آثار شاخص: «دو خط»، «ملودی نادر» (Apoorva Ragangal)

۱۱. جی. آراویندان، کارگردان برتر سینمای هند

جی. آراویندان، کارگردان برتر سینمای هند

حقیقتاً منصفانه نیست اگر کسی چنین چندوجهی و بااستعداد به اندازه‌ی جی. آراویندان را فقط فیلمساز بنامیم. آراویندان که بیش از یک دهه موزیسین کلاسیک و کارتونیست حرفه‌ای بوده است، هنرمندی تمام‌عیار به معنای واقعی کلمه بود. و کارش در بسترهای گوناگون فلسفه‌ی هنری او، یک جور تلخی بخصوص و فردگرایی در باورها و اصولش را نشان می‌داد.

کار آراویندان که قلباً مارکسیست بود، اغلب درک قاطعانه‌ی او از اختلاف طبقاتی و دوگانگی میان قدرت و عدالت را به تصویر می‌کشید. با اینکه فیلم اول او «تاج و تخت جدی» (Uttarayanam) سال ۱۹۷۵، با آن روایت چندلایه‌ی ملی‌گرایی و فرصت‌طلبی ذاتی انسان، توجه سینمای مالایالام‌زبان را به خود جلب کرد، کلاسیک محصول ۱۹۸۰ «ماهیگیر» (Esthappan) تأثیر مذهب و اسطوره‌شناسی را بر وضعیت انسان کندوکاو می‌کند.

حقیقتاً مضحک است که امروز نام آراویندان، به‌رغم بعضی از آثار هنری بی‌نظیری که به نام خود ثبت کرده، کمتر در یادها مانده است، و این شاید تا حد زیادی به خاطر مرگ نابهناگ در سال ۱۹۹۱ در اوج حرفه‌اش باشد. با این تفاسیر، تنها می‌توان امیدوار بود که یاد و میراث او یک روز دوباره زنده شود.

آثار شاخص: «تاج و تخت جدی»، «ماهیگیر»

۱۰. یاش چوپرا

یاش چوپرا

یاش چوپرا را به لقب «سلطان عاشقانه‌ها» می‌شناسند، اما به طرز غریبی بهترین فیلم‌های او عاشقانه‌هایش نیستند؛ چه درام اکشن جنایی محصول ۱۹۷۵ «دیوار» (Dewaar)، یا تریلر معمایی محصول ۱۹۶۹ «اتفاق» (Itefaaq)، یا اکشن محصول ۱۹۸۴ «مشعل» (Mashaal). حتی درام موزیکال عاشقانه‌ی محصول ۱۹۹۱ «لحظات» (Lamhe) با بازی آنیل کاپور و سری‌دوی را هم که جلوتر از زمانه‌ی خودش و از جمله بهترین آثار او بود، نمی‌توان به آن شکل سنتی‌اش عاشقانه دانست. (فیلم داستان زن و مردی را روایت می‌کند که به هم علاقه دارند، اما مرد با زن دیگری ازدواج می‌کند. در نهایت دختر زن اول بزرگ می‌شود و دقیقاً شبیه مادرش می‌شود و عاشق همان مردی می‌شود که مادرش به او علاقه‌مند بود.)

چوپرا همچون هریشیکش موکرجی فیلمساز مؤلف نبود، اما طوری با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کرد که فقط خودش می‌توانست. او تأثیر روی فیلمسازان دیگر نگذاشت؛ بر سینماروها تأثیر گذاشت. و بیشتر از خود فیلم‌ها، این صحنه‌ها و لحظات فیلم‌های اوست که علاقه‌مندان به سینما به خوبی از آن‌ها یاد می‌کنند.

این نشان می‌دهد که او نه تنها مخاطبانش را خیلی خوب می‌شناخت، بلکه درک درستی نسبت به زمانه‌ی خود داشت. او می‌دانست چه زمانی دست روی چه چیزی بگذارد. اینکه او موفق‌ترین فیلمساز تجاری این فهرست (و شاید بتوان گفت در تاریخ سینمای هند) است، تنها جایگاه او را به عنوان محبوب‌ترین کارگردان نزد مخاطب تمام دوران ثابت می‌کند.

آثار شاخص: «لحظات»، «دیوار»

۹. راج کاپور، کارگردان برتر سینمای هند

راج کاپور

راج کاپور بیش از آنکه کارگردان باشد، با شمایلی که یادآور چارلی چاپلین بود، در واقع شومن بود، و این لقبی است که برازنده‌‌ی او و میراث اوست. اما این از ارزش و اعتبار سهم و نقشی که او در سینمای هند به عنوان کارگردان داشته است چیزی کم نمی‌کند. هرچه باشد، تأثیر او در سینمای هند هنوز قابل مشاهده است. فلسفه‌ی اصلی فیلمسازی او بر مبنای مبارزه با هنجارها و کلیشه‌ها بود. او یکی از شناخته‌شده‌ترین سینماگران هندی در میان مخاطبان فارسی‌زبان سینما هم هست. ما او را با فیلم‌هایی همچون «سنگام» (Sangam) و «آواره» (Awara) می‌شناسیم.

او از خطر کردن، چه در مقام بازیگر و چه کارگردان، نمی‌ترسید. راج کاپور چندین فیلم مهم را کارگردانی کرد و نقش مهمی در کارگردانی چند فیلم مهم دیگر داشت. شاید خودش حتی یک شاهکار را در کارنامه‌ی هنری‌اش به عنوان کارگردان نداشته باشد، اما بدون شک راه را برای دیگران در این مسیر هموار کرد. و نباید کمکی را که او به موسیقی کرد از یاد برد. اگر توانایی هوشمندانه‌ی او در انتخاب موسیقی و شعر نبود، ما و باقی دنیا امروز ترانه‌های فیلم‌های او را زیر لب زمرمه نمی‌کردیم در آخر، بزرگ‌ترین کمک او به سینمای هند این بود که با آثارش اطمینان حاصل کرد که جنسیت هرگز برای فیلمسازان هندی تابو نباشد.

آثار شاخص: «نام من دلقک» (Mera Naam Joker)، «آواره»

۸. وی. شانتارام

وی. شانتارام

وی. شانتارام، یکی از پدران و پیشروان پایه‌گذار سینمای هند، کارگردانی به طرز استثنائی بااستعداد بود. درام محصول ۱۹۵۷ او، «دو چشم و دوازده دست» (Do Ankhen Barah Haath) ، نخستین فیلم برنده‌ی خرس نقره‌ای و گلدن گلوب را می‌توان به سادگی یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای هند دانست. فیلم درباره‌ی نگهبان زندانی است که شش زندانی خطرناک را که آزادی مشروط نصیب‌شان شده است، به مردان پرهیزگاری تبدیل می‌کند.

چارلی چاپلین ملودرام اجتماعی مراتی‌زبان محصول ۱۹۳۹ او، «آدم» (Manoos) را تحسین کرده بود. فیلم درباره‌ی پلیس درستکاری است که تلاش می‌کند زنی روسپی را متحول کند و در عین حال با طرد جامعه مواجه می‌شود. شانتارام یکی از نخستین فیلمسازانی بود که تأثیر مدیوم سینما را به عنوان ابزاری برای تغیییر اجتماعی تشخیص داد و از آن برای حمایت از انسان‌گرایی از یک‌سو و به تصویر کشیدن تعصب و بی‌عدالتی از سوی دیگر استفاده‌ی درست کرد؛ این تم تقریباً در تمام فیلم‌های او به‌وضوح قابل مشاهده است اما بیشتر از همه در «دو چشم و دوازده دست» که درسی اخلاقی درباره‌‌ی ارزش‌هایی همچون سخت‌کوشی و تعهد است. شانتارام کمک زیادی به موسیقی در سینمای هند هم کرد. گفته می‌شود که او موسیقی بسیاری از آهنگسازان فیلم‌های خودش را ساخته اما جایی به آن اشاره‌ای نشده است و در تولید موسیقی نقش بسیار فعالی داشت.

آثار شاخص: «دو چشم و دوازده دست»، «ترانه‌ی جاویدان» (Amar Bhopaali)

۷. مرینال سن، کارگردان برتر سینمای هند

مرینال سن

زندگی و کارنامه‌ی هنری مرینال سن را نمی‌توان در صد و اندی کلمه خلاصه کرد. او یکی از متفکرترین فیلمسازان مؤلفی است که سینما تا به حال به خود دیده است، و در کنار فیلمسازان هم‌دوره‌ی خود مثل ساتیاجیت رای و ریتویک گاتاک انقلابی در سینمای موج نوی هند به پا کرد. سینمای سن، با اینکه تا حد زیادی تحت تأثیر ایده‌های سینمایی غربی مثل سورئالیسم، اکسپرسیونیسم آلمانی و نئورئالیسم ایتالیایی بود، همیشه در اجرا به طرز انکارناپذیری هندی بود.

سینمای سن که در دوران ناآرامی‌های سیاسی و مدنی مهمی شکل گرفت، به شکل افراطی سیاسی (بخوانید مارکسیستی) بود و او را در دسته‌ی منتقدان قرار داد. از درام محصول ۱۹۸۷ «بوون شوم» (Bhuvan Shome)، که نگاه چندلایه‌ی یک کارمند دولت به انزوای عاطفی را به تصویر می‌کشد، تا کلاسیک قدرنادیده‌ی محصول ۱۹۸۴ او «ویرانه» (Khandhar)، وجه مشترک تمام فیلم‌های سن کند و کاو در فلسفه‌ی وجودی، تنهایی و انزواست.

با اینکه علاقه‌ی او به تجربه‌گرایی باعث شد طرفداران کمتری داشته باشد، اما نبوغ سن در درگیری عاطفی مخاطبانش با سینمایش بود. فیلم‌های او به‌ندرت پایان‌بندی مشخصی داشتند و همین مخاطبان را در پایان فیلم به فکر وا می‌داشت. اگرچه او سال‌هاست که دیگر کار نمی‌کند، در نود و سه سالگی می‌تواند به دستاوردهایش ببالد و ما هم باید مفتخر باشیم که هستیم و می‌توانیم کارهایش را ببینیم.

آثار شاخص: «بوون شوم»، «ویرانه»

۶. ریتویک گاتاک

ریتویک گاتاک، کارگردان برتر سینمای هند

ریتویک گاتاک، نظریه‌پرداز و فیلمسازی برجسته، بدون شک از جمله تأثیرگذارترین فیلمسازان نسل خود به شمار می‌رود. قدرت گاتاک که یکی از سه فیلمساز مؤلف برجسته‌ی بنگالی در کنار ساتیاجیت رای و مرینال سن است، در تصویر بی‌کم و کاستی است که از واقعیت اجتماع زمانه‌ی خود به نمایش می‌کشد. گاتاک به عنوان فیلمسازی که به جای غرب بیشترین تأثیرپذیری را از شرق دور گرفته است (او سرگئی آیزنشتاین، نظریه‌پرداز و فیلمساز مؤلف روس را ستایش می‌کرد)، یک‌جور عشق بی‌پرده‌ای را به سینمایش آوردر که به شکل بی‌همتایی روح‌بخش بود. گاتاک با اینکه فردی به شدت سیاسی بود، اما در تمام کارهایش یک احساس جهان‌شمولی وجود داشت.

علاقه‌ی گاتاک به استفاده از لحنی آموزشی و ملودرام و همین‌طور واقع‌گرایی در تمام فیلم‌هایش آشکار است، درست از همان فیلم بلند اولش «شهروندان» (Nagarik)، که داستان رامو، بزرگ‌ترین پسر یک خانواده‌ی مهاجر را روایت می‌کند که بعد از اتمام تحصیل به محله‌ی طبقه‌ی متوسط رو به پایین خود در کلکلته‌ی پس از تفکیک برمی‌گردد، و به دنبال شغل و امرار معاش برای خودش و عزیزانش است، تا شاهکار زندگی‌نامه‌ای‌ محصول ۱۹۷۴ «منطق، گفت‌وگو و یک روایت» (Jukti, Jakko Aar Gappo)، او اغلب پا را فراتر از مسائل پیش‌ پاافتاده‌ای همچون زبان و منطقه می‌گذارد. اسطوره‌ای واقعی که مسیر حرفه‌ای درخشانش با مرگ نابهنگام او در سال ۱۹۷۶ خیلی زود به پایان رسید، و سینمای او، امروز، تنها چیزی است که از میراثش برای ما باقی مانده است.

آثار شاخص: «شهروندان»، «منطق، گفت‌وگو و یک روایت»

۵. آدور گوپالاکریشنان، کارگردان برتر سینمای هند

آدور گوپالاکریشنان

آدور گوپالاکریشنان را می‌توان بزرگ‌ترین فیلمساز زنده‌ی حال حاضر هند دانست که سینمای مالایالم‌زبان‌ها را در دهه‌ی ۱۹۷۰ متحول کرد. او که یکی از فیلمسازان مؤلف هندی معتبر در سطح جهانی است، شش بار متوالی جایزه‌ی فیپرشی (فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم) را برای فیلم‌هایش، «رو در رو» (Mukhamukham)، «مونولوگ» (Anantaram)، «دیوارها» (Mathilukal)، «نوکر» (Vidheyan)، «مرد داستان» (Kathapurushan) و «خدمتکار کالی» (Nizhalkuthu)، دریافت کرد.

فیلم‌های گوپالاکریشنان با اینکه به شکل جسورانه‌ای هندی هستند، بله لحاظ موضوعی به شکل توضیح‌ناپذیر یک‌جور خاصیت جهان‌شمولی هم دارند. فیلم‌های گوپالاکریشنان از همان نخستین فیلم بلندش، درام محصول ۱۹۷۲ «انتخاب شخصی» (Swayamwaram)، قصه‌ی تراژیک تازه عروس و دامادی که تلاش می‌کنند در جهانی انعطاف‌ناپذیر زنده بمانند، تا شاهکار پیشگامش «دیوارها» که درباره‌ی افسانه‌ی چهره‌ی شاخص ادبی مالایالم، ویکوم محمد بشیر، است، ریشه در فرهنگ دارند و در عین حال به لحاظ موضوعی جهان‌شمول‌اند.

گوپالاکریشنان در یک بازه‌ی زمانی بیش از چهل سال، آثار زیادی را همه دستاورد سینمایی به حساب می‌آیند به نام خود ثبت کرده و همچنان در سن بالا هم تأثیرگذار ظاهر می‌شود. متأسفانه با وجود تشویق‌ها و جوایزی که این فیلمساز بزرگ دریافت کرده است، از نشان افتخار فرانسه گرفته تا جوایزی همچون پادماشیری، معدود افرادی بیرون از هند او را می‌شناسند، چه برسد به اینکه کارهایش را تماشا کرده باشند. امید که زمان به او و کارهایش جانی تازه ببخشد.

آثار شاخص: «تله‌موش» (Elipathayam)، «دیوارها»

۴. بیمال روی

بیمال روی

کلاسیک‌های ماندگار بیمال روی، چهره‌ی بازآفرینش سینمای هند، به بالیوود ترکیب تازه‌ای از اصالت و بار احساسی هوشمندانه در دوره‌ای بخشید که ملودارم‌های آبکی تبدیل به نرم شده بود. او که تا حد زیادی تحت تأثیر نئورئالسیم فیلم «دزد دوچرخه» (Bicycle Thieves) ساخته‌ی ویتوریو دسیکاست، ژانر جدید فیلمسازی در هند به وجود آورد؛ ژانری که مرز میان سینمای تجاری و موج نو را با موفقیت از بین برد. در حالی که درام کلاسیک محصول ۱۹۵۴ او «دو هکتار زمین» (Do Bigha Zameen) نگاه پیچیده و ظریفی به فقر و استثمار در هند مستقل انداخت، فیلم محصول ۱۹۵۹ نامزد نخل طلای کن او «سوجاتا» (Sujata) عاشقانه‌ی کوبنده‌ای بود که وجه شر دالیت‌ها و برهمن‌گرایی را به تصویر می‌کشید.

با اینکه بیشتر آثار روی نقطه‌نظری سوسیالیست داشته و به مسائل بسیار مهمی پرداخته‌اند، آنجه او را از دیگران متمایز می‌کند، ظرافتی بود که با آن حرفش را بی آنکه به سمت موعظه سوق پیدا کند می‌زد. او اغلب با هدایت کردن بازیگر از درون، بعدی شخصی هم به تمام فیلم‌هایش می‌بخشید و به همین خاطر سینمایش قابل‌فهم‌تر بود. روی در کنار ساخت چند اثر هنری بزرگ به موفقیت چند ستاره‌ی سینمای هند از جمله دیلیپ کوکار و گلزار هم کمک کرده است.

آثار شاخص: «دو هکتار زمین»، «دوداس» (Devdas)

۳. هریشیکش موکرجی، کارگردان برتر سینمای هند

هریشیکش موکرجی، کارگردان برتر سینمای هند

هریشیکش موکرجی چند فیلم مهم در کارنامه‌ی هنری‌اش دارد، اما اگر فقط درام محصول ۱۹۷۱ «سعادت» (Anand) را بازی آمیتا باچان جوان هم ساخته بود، هنوز می‌توانست در رده‌ی یکی از بزرگان تمام دوران قرار بگیرد. نبوغ واقعی او در سادگی اوست. به همین خاطر است که فیلم‌هایش تو را شوکه نمی‌کنند؛ به‌گونه‌ای با تو ارتباط برقرار می‌کنند که تنها داستان‌های زندگی واقعی می‌کنند. فیلمسازان زیادی از سبک قصه‌گویی او تأثیر پذیرفته‌اند، اما هیچ‌کس هرگز نتوانسته به ساده‌گرایی او برسد.

وقتی به کارهای کارگردانان بزرگی مثل آندره تارکوفسکی یا استنلی کوبریک یا ساتیاجیت رای نگاه می‌کنی، کاملاً واضح است که این‌ها آرمان‌گرا و مؤلف بوده‌اند. تلاش می‌کردند به آنچه غیر قابل لمس، غیر قابل توضیح، پیچیدگی محض وجود انسان، برسند. هریشیکش موکرجی فقط سعی می‌کرد به قلب مخاطب نفوذ کند. و هیچ‌کس در سینمای هند نمی‌تواند ادعا کند که این کار را بهتر از او انجام داده است. اگر کارهای او را با دقت بررسی کنی، متوجه می‌شوی که او در نهایت قصد داشته بی‌شمار شخصیت را با تمام ویژگی‌هایشان که در جهان وجود دارد، جشن بگیرد. او با آن فیلم‌های حال‌خوب‌کن‌اش نمی‌خواست تغییر بزرگی در جهان به وجود بیاورد؛ فقط می‌خواست بگوید که جهان همین حالا هم جای خوبی برای زندگی است.

آثار شاخص: «سعادت»، «آشوب» (Golmaal)

۲. گورو دات

گورو دات

شاید بتوان گفت که گورو دات بهترین فیلم هندی تمام دوران را ساخت؛ درام محصول ۱۹۵۷ «تشنه» (Pyaasa). (فیلم داستان ویجی، شاعر قدرنادیده‌ و رابطه‌ای با روسپی خوش‌قلبی به نام گلاب را روایت می‌کند.) اما همین‌جا متوقف نشد؛ او بعدها کلاسیک‌های ماندگار دیگری مثل درام محصول ۱۹۶۲ «ارباب، غلام و همسر» (Saheb Biwi Aur Ghulam) و درام عاشقانه‌ی محصول ۱۹۵۹ «گل کاغذی» (Kagaz ke Phool) را ساخت.

فیلم‌های او که پر از ایده‌های تغییر اجتماعی است و روایت کوبنده‌ای از بدخواهی‌ها و خفت‌های ناگزیر جامعه را ارائه می‌کند، نه تنها مظهر دوران طلایی سینمای هند بلکه بازتابی از جامعه‌ی بورژازی هند هم هست.

فیلم‌های یک ویژگی ظریفی هم دارند و آن هم این است که حقایق گزنده‌ و واقعیت‌های تلخ جامعه زیر پوست شهر پنهان شده و منتظر است که از سوی مخاطب هوشیار کند و کاو و استنتاج شود. این هم از شوخی‌های روزگار است که گورو دات آن‌قدر زنده نماند که بتواند شاهد موفقیت حقیقی فیلم‌های خودش باشد. آثار او تاریخ مصرف ندارند؛ هنوز هم در زمانه‌ی مدرن دلالت دارد، چرا که هند هنوز هم آفت‌زده‌ی همان نفرین‌های اجتماعی است که در گذشته بوده، فساد، زن‌گریزی، مادی‌گرایی، و گورو دات سعی کرد در آثارش به تصویر بکشد.

آثار شاخص: «تشنه»، «ارباب، غلام و همسر»

۱. ساتیاجیت رای، کارگردان برتر سینمای هند

ساتیاجیت رای، کارگردان برتر سینمای هند

اینکه ساتیاجیت رای مقام نخست فهرست بیست کارگردان برتر سینمای هند را به خود اختصاص داده است، شاید برای طرفداران سینما و سینمای هند هیچ جای تعجب نداشته باشد؛ به‌خصوص به این خاطر که هیچ فیلمسازی هرگز به لحاظ دستاورد هنری به بزرگی ساتیاجیت رای نرسیده است. چه کسی فکرش را می‌کرد که آن جوان بیست و هشت ساله که در زمان فیلمبرداری فیلم محصول ۱۹۵۱ «رودخانه» (The River) در هند دستیار ژان رنوآر بود بعدها به یکی از بزرگ‌ترین فیلمسازان مؤلف تاریخ سینما تبدیل شود؟ رای با نخستین فیلم بلندش «پاتر پانچالی» (Pather Panchali) منتقدان غربی را شگفت‌زده کرد و سینمای هند را به جهان شناساند؛ این فیلم بله لحاظ انسانی یکی از عمیق‌ترین فیلم‌هایی است که در تاریخ سینما ساخته شده است. (فیلم به زمانی در سال‌های آغازین قرن و تولد آپو در خانواده‌ای مستمند در دهکده‌ای از بنگال برمی‌گردد. پدر خانواده که شاعر و کشیش است نمی‌تواند به اندازه‌ی نیاز خانواده درآمد داشته باشد. خواهر آپو دورگا همیشه از باغ همسایه دزدی می‌کند. همه‌ی این‌ها به مشکلات روزانه مادر خانواده اضافه می‌شود، در حالی که او همیشه با عمه‌ی خانواده در حال درگیری است.)

رای بعد از این فیلم دو دنباله‌ی دیگر آن به نام‌های «آپاراجیتو» (Aparajito) و «دنیای آپو» (Apur Sansar) را به ترتیب در سال‌ ۱۹۵۶ و ۱۹۵۹ ساخت- که اولی موفق به دریافت جایزه‌ی شیر طلایی ونیز شد- و بدین ترتیب سه‌گانه‌ی مشهور آپو را خلق کرد.

در دهه‌ی ۱۹۶۰، سینمای رای همچنان با تصویر بی‌کم و کاستی که از انسانیت و روابط انسانی به نمایش می‌گذاشت، مخاطبان سینما را به شگفتی وا داشت؛ چه با خوانش بی‌نظیرش از فمنیسم و مقاومت زنانه در کلکته‌ی به‌سرعت رو به رشد در درام محصول ۱۹۶۳ «شهر بزرگ» (Mahanagar) یا روایت شیفته‌وار او از میل به خیانت یک زن خانه‌دار تنها در درام محصول ۱۹۶۴ «شارولاتا» (Charulata).

سینمای رای که او را اغلب با غول‌های هنری و ادبی‌ای همچون آنتوان چخوف و موتزارت مقایسه می‌کنند، منبع الهام یک نسل از فیلمسازان، چه در هند و چه بیرون هند، بوده است. توصیف ساتیاجیت رای و سینمای در کلمه نمی‌گنجد، بنابراین به واژگان خردمندانه‌ی آکیرا کوروساوای بزرگ که درباره‌ی او گفته است: «ندیدن سینما رای مثل بودن در این دنیا بدون دیدن خورشید یا ماه است»، بسنده می‌کنیم.

آثار شاخص: «پاتر پانچالی»، «شارولاتا»

منبع: thecinemaholic

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه