نقد فیلم «ویرانی»؛ یک سکانس اکشن بی‌پایان!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
نقد فیلم «ویرانی»

بین تمام فرنچایزها و بازسازی‌هایی که امروزه هالیوود را در خود غرق کرده‌اند، هربار که یک ایده‌ی اوریجینال به بوته‌ی ثمر می‌نشیند جای امیدواری دارد؛ با این حال، «ویرانی» (Havoc) فیلم اوریجینالی است که هیچ تازگی ندارد. گرت اوانز، کارگردانی که نام خود را با فیلم‌های «یورش» (Raid) به‌عنوان یکی از بهترین کارگردانان اکشن عصر حاضر تثبیت کرده، هفت سال از عرصه‌ی فیلمسازی اکشن دور بود تا اینکه بالاخره امسال توانست با «ویرانی» به نتفلیکس بیاید. البته همین فیلم هم چهار سال گذشته را در دور تأخیرها، اعتصابات و فیلمبرداری‌های دوباره گیر افتاده بود. با اینکه چهار سال تأخیر عملا فرصت کافی به فیلم می‌دهد تا ایرادات در جلوه‌های ویژه و و تدوین آن اصلاح شوند (که نشده‌اند)، اما ایرادات ساختاری چنان گریبان «ویرانی» اوانز را گرفته‌اند که حتی اگر چهار سال دیگر هم آن را جلا می‌داد، فیلم شروع به درخشش نمی‌کرد. در نقد «ویرانی» به تأثیر منفی فیلمنامه‌ی ضعیف بر کلیت فیلم می‌پردازم.

هشدار! در نقد فیلم «ویرانی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

نقد فیلم «ویرانی»؛ کریسمس در بهار گلوله‌ها

تام هاردی

تام هاردی در «ویرانی» نقش یک پلیس خسته به نام واکر را بازی می‌کند که از چهره‌اش برمی‌آید چه روزگار دشواری بر او رفته است. اما آنچه از چهره‌اش معلوم نیست، این است که واکر و گروهی از همکارانش در نیروی پلیس، مثل وینسنت (تیموتی الیفنت)، همه پشت پرده با بچه‌های بالا دستشان در یک کاسه است؛ مخصوصا با سیاستمدار فاسد، لارنس بومانت (فارست ویتکر). واکر مدتی است که می‌خواهد پای خودش را از این قضایا بیرون بکشد و یک صحنه‌ی جرم آشفته این فرصت را برایش فراهم می‌کند.

یک باند سارق، شامل پسر بومانت، چارلی (جاستین کورنول) و دوست‌دخترش میا (کوئلین سپولودا)، در شب کریسمس ماشین‌های لباسشویی شامل محموله‌ی کوکائین را می‌دزدند و در تعقیب و گریز با مأموران مواد مخدر، یکی از پلیس‌ها را ناکار می‌کنند. آن‌ها این محموله را پیش رئیس باند چینی‌ها، چویی، می‌برند، اما به‌سرعت افراد مسلح نقابداری به آن‌ها حمله می‌کنند و چویی به قتل می‌رسد. اینجاست که پای کارآگاه پاتریک واکر وسط کشیده می‌شود.

بهترین فیلم‌های اکشن جنایی؛ از «سیکاریو» تا «لانه دزدان»

او همراه همکار تازه‌کارش، الی (جسی می لی) به صحنه‌ی جرم می‌رسد و به سبک ویل گراهام سریال «هانیبال» صحنه‌ی جرم را بازسازی می‌کند و پس از یک بازجویی خونین، می‌فهمد که پسر بومانت، در این تیراندازی حضور داشته است؛ واکر که می‌بیند بومانت با خرابکاری پسرش به دردسر می‌افتد، با سیاستمدار به‌ازای رهایی خودش از سیستم معامله کرده و نجات چارلی را به پدرش وعده می‌دهد. در ادامه ما واکر را دنبال می‌کنیم که برای نجات چارلی، مجبور می‌شود حسابی دستش را کثیف کند.

همزمان که مادر چویی به دنبال انتقام به شهر می‌آید، درگیری خشونت‌آمیزی بین واکر، باند چینی‌ها و پلیس‌های فاسد رخ می‌دهد. در ادامه حقیقت بر واکر آشکار می‌شود که همکار خودش، وینسنت، پشت قتل چوی بوده تا سود بیشتری به جیب بزند. پس از یک رویارویی مرگبار، واکر وینسنت را می‌کشد، بومانت جانش را برای پسرش فدا می‌کند، الی می‌گذارد چارلی و میا فرار کنند و در نهایت با سر رسیدن پلیس، معلوم نیست بر سر واکر، که خون عده‌ی زیادی بر گردنش است، چه می‌آید.

همانطور که از همین خلاصه هم دستتان می‌آید، داستان «ویرانی» حرف زیادی برای گفتن ندارد و تکرار همان کلیشه‌هایی است که همه بارها در اکشن‌های هنگ‌کنگی و فیلم‌های جنایی دهه‌هفتادی امریکایی دیده‌ایم؛ از پلیس‌های فاسد سفیدپوست بگیر، تا خلافکارهای چینی که همه استاد هنرهای رزمی هستند و قهرمان ساکت و حرفه‌ای که خودش در مقابل شلیک مسلسل نامیراست، اما تا یک خشاب کامل را در سینه‌ی دشمنانش خالی نکند، از پای نمی‌نشیند. اما ازآنجا که این کلیشه‌ها در «ویرانی» نصفه‌ونیمه پیاده شده‌اند جواب نمی‌دهند. نه واکر، مارک لی است و نه تام هاردی چو یون فات. اجرای هاردی در نقش واکر، بیشتر وجهی حیوانی و واقع‌گرایانه دارد که در تضاد با جنبه‌ی کمیک‌گونه‌ای قرار می‌گیرد که فیلم القاء می‌کند.

نقد فیلم «ویرانی»

همانطور که پیش‌تر گفتم، اعتصابات هالیوود پخش «ویرانی» را از سال ۲۰۲۱ تاکنون به تأخیر انداخت و برای فیلمی که چهار سال در فرایند پس‌ازتولید بوده، عجیب نیست که انتظارات بیشتر از حد معمول باشد. مخصوصا وقتی نام گرت اوانز به عنوان کارگردان فیلم خورده؛ کسی که دست‌تنها با دو فیلم «یورش» سطح استاندارد فیلم‌های اکشن را بالاتر برده است. مشخصا این توقع ایجاد می‌شود که کارگردانی فیلم، به ویژه کارگردانی صحنه‌های اکشن و طراحی آن‌ها از فیلم‌های سابق اوانز، یا حداقل چند اپیزودی که در سریال «خلافکاران لندن» (Gangs of London) کارگردانی کرد، بهتر باشند. اما «ویرانی» نمی‌تواند این توقعات را برآورده کند.

از همان سکانس آغازین فیلم می‌توانید چهار سال توقعات انباشت‌شده‌ی خود را کنار بگذارید؛ چراکه به نظر می‌رسد بچه‌های VFX زمان کم آورده‌اند؛ یا از نگاهی دیگر، آنقدر زمان زیادی آورده‌اند که با دست بردن‌های مداوم در فیلم آن را بدتر کرده‌اند. جلوه‌های ویژه کاملا شما را از جو داستان بیرون می‌اندازند و یادآورها تریلرهای بازی‌های ویدیویی از ده سال پیش هستند. متأسفانه، این جلوه‌های ویژه از همان دقایق ابتدایی فیلم و در سکانس تعقیب و گریز با پلیس به سرعت توی چشم می‌زنند. اما CGI فقط در صحنه‌های اکشن به کار نرفته؛ از آنجا که «ویرانی» تماما در ولز فیلمبرداری شده، قاب‌هایی که شهر را از دور نشان می‌دهند همه CGI هستند و آن وجه کمیک‌گونه را که پیش‌تر ذکر کردم، تشدید می‌کنند؛ به طوری که شهر خیالی فیلم «ویرانی»، با سایه‌های غلیظ و آسمان مه‌آلود، به گاتهامی بی‌رنگ و رو می‌ماند.

تیموتی الیفنت

سپس صحنه‌های اکشن را داریم که اوانز از آن‌ها بیگانه نیست. اما خلاف «یورش»، که طراحی صحنه‌های اکشن بر مبارزات تن‌به‌تن و هنرهای رزمی تکیه داشت، اوانز در «ویرانی» با مسلسل به استقبال رودررویی‌ها رفته است. اما تیراندازی‌ها اما نه به اندازه‌ی فیلم‌های جان وو کمیک‌گونه می‌شود؛ نه به اندازه‌ی «مخمصه» (Heat) و «وثیقه» (Collateral) واقعی؛ بلکه مثل پاندولی بین این‌ها تاب می‌خورد و اجرای هاردی روی هیچکدام نمی‌نشیند.

نام‌هایی چون هاردی و ویتکر نیازی به اثبات خود ندارند، اما همین حالا می‌توانید اجرای آن‌ها در سریال‌های «سرزمین اوباش» (MobLand) و «پدرخوانده هارلم» (Godfather of Harlem) را با «ویرانی» مقایسه کنید و می‌بینید که ضعف کلی «ویرانی» حتی اجرای بازیگران را هم پایین آورده. هاردی در همین سریال «سرزمین اوباش» نقش یک آدم اسلحه‌به‌دست حرفه‌ای مثل پاتریک واکر را بازی می‌کند، اما به‌شدت در نقش خود اقناع‌کننده ظاهر شده و کاراکترش مثل «ویرانی» تصنعی به نظر نمی‌رسد. واکر به کنار، شخصیت‌های زیادی در طول فیلم معرفی می‌شوند، اما فیلمنامه برای مدت طولانی آن‌ها را فراموش می‌کند و به ویژه هنر ویتکر و می لی تماما به هدر رفته است. هاردی، ویتکر یا حتی الیفنت انگار خودشان هم کاراکتر خودشان را باور ندارند. برای همین در صحنه‌های اکشن هم – با اینکه با دقت فراوانی پیاده شده‌اند – همچنان چیزی لنگ می‌زند.

بهترین فیلم‌های تام هاردی؛ بازیگری که شبیه مارلون براندوست

«ویرانی» انتظارات را برآورده نمی‌کند

تام هاردی

اوانز پیش‌تر ثابت کرده که در طراحی صحنه‌های اکشن، به ویژه اکشن تن به تن با هنرهای رزمی استاد است؛ اما «ویرانی» بر نقاط قوت اوانز تمرکز نمی‌کند. فیلم اکشن کم ندارد، ولی خلاقیت چرا. به جز یک صحنه‌ی اکشن طولانی در کلوب که اوانز در آن واکر، پلیس‌ها و چینی‌ها را به جان هم می‌اندازد، ذوق یا نوآوری در طراحی اکشن دیده نمی‌شود. از همین صحنه  به بعد انگار با یک سکانس اکشن بی‌پایان مواجهیم با کاراکترهایی که خشاب‌های خود را در صورت یکدیگر خالی می‌کنند؛ البته خشاب‌هایی که به طرز جادویی گلوله‌اشان هیچوقت تمام نمی‌شود!

با پیشرفت فیلم، خشونت آن شدت می‌گیرد و درنهایت تنها چیزی که موجب می‌شود بخواهید «ویرانی» را تا آخر ببینید، انواع فیتالیتی‌هایی است که تام هاردی روی دشمنان بخت‌برگشته‌ی خود پیاده می‌کند؛ وگرنه پس از یک ساعت و نیم خالی کردن خشاب مسلسل در صورت یکدیگر، هر مرگ و خشونتی تأثیرگذاری خود را از دست می‌دهد. طوری که آخرش از تعداد اجسادی که با بدن‌های سوراخ‌سوراخ‌شده روی زمین می‌افتند خنده‌اتان می‌گیرد. درواقع، به صرف خشونت در فیلم «ویرانی» نقد وارد نیست، بلکه به تکراری شدن این خشونت پس از یک ساعت و نیم اشاره دارم که برای بیننده حالتی فرسایشی پیدا می‌کند.

در این میان، کات‌های سریع همراه با لرزش ممتد دوربین در صحنه‌های اکشن حالت سرگیجه به بیننده می‌دهد؛ البته نه از نوع دلپذیر آن. تدوین فیلم نیز حس شلخته‌ای دارد و صحنه‌هایی که سال‌ها بعد دوباره فیلمبرداری شده‌اند مشخصا از بقیه‌ی فیلم جدا هستد. تدوین و فیلمبرداری‌های دوباره جان اجرای بازیگران را هم گرفته است. هر کدام از بازیگران به‌تنهایی می‌درخشند؛ اما اجرایشان در مقابل یکدیگر رنگ می‌بازد؛ با قاب‌بندی‌هایی که اغلب کاراکترها را یکه کرده و زوایای دوربینی که هر کاراکتر را در مقابل دیگری نشان می‌دهند، دیگر رفت و برگشتی بین اجرایشان صورت نمی‌گیرد.

2.5
از ۵
نکات مثبت
  • کارگردانی اکشن در سکانس کلوب
نکات منفی
  • داستان و فیلمنامه‌ی سطحی
  • اجرای ضعیف‌تر از انتظار بازیگران
  • اتکای بیش‌ازحد به جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری

تمام این‌ها به کنار، بزرگترین ایراد فیلم در نهایت به نبود یک داستان قوی بازمی‌گردد. بالاخره، هیچ صحنه‌ی اکشنی نمی‌تواند بدون یک داستان درست و درمان و شخصیت‌هایی که به موجب داستان برای بیننده اهمیت پیدا می‌کنند، گلیم خود را به تنهایی از آب بیرون بکشد. بنابراین، فرقی ندارد که اوانز چقدر در طراحی مبارزات استاد است؛ آخرسر هیچ خطری کاراکتر تام هاردی را تهدید نمی‌کند و حتی اگر می‌کرد هم مرگ او برای بیننده تفاوتی نداشت. همانطور که از فداکاری شخصیت ویتکر و پدر میا، مرگ همکار واکر و رئیس باند چینی‌ها کک هیچکس نمی‌گزد.

نتفلیکس این‌روزها عطش بی‌پایانی برای فیلم‌های اکشن بی‌دردسر دارد که در آن چند نام درشت بچباند و شما را بخیر و ما را به سلامت. «ویرانی» نیز یکی دیگر از آن فیلم‌های اکشن است که در انبوه آرشیو نتفلیکس گم خواهد شد. متأسفانه، باید پذیرفت که «ویرانی» قرار نیست توقعات تخیلی را که چهار سال انتظار برای آن ایجاد کرده بود، محقق کند و حتی نمی‌تواند به جایگاه فیلم‌های «یورش» برسد؛ بلکه معجونی است سرگیجه‌آور از فیلم‌های جنایی امریکایی دهه‌هفتادی و اکشن‌های هنگ‌کنگی، اما نه این است و نه آن.

شناسنامه فیلم «ویرانی» (Havoc)

کارگردان: گرت اوانز
نویسنده: گرت اوانز
بازیگران: تام هاردی، فارست ویتکر، تیموتی الیفنت، جسی می لی
محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده، انگلستان
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۵.۹ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز:  ۶۴٪
خلاصه داستان: یک باند از سارقان به رهبری میا و چارلی ماشین‌های لباسشویی را می‌دزدند که در آن‌ها کوکائین است. بااینکه سارقان از دست پلیس‌های فاسدی که آن‌ها را تعقیب می‌کنند، می‌گریزند، خودشان را در مخصمه‌ای می‌یابند که به قتل رئیس باند چینی مواد مخدر می‌انجامد و چارلی و میا را برای اتهام قتل تحت تعقیب قرار می‌دهد. در این میان، واکر پلیس بخش جنایی است که از خانه و خانواده‌اش دور افتاده و از سوی سیاستمدار فاسد،‌ بومانت، مأمور می‌شود تا پسرش چارلی را از ماجرایی که در آن گیر افتاده نجات دهد. واکر اما خبر ندارد که این جرقه‌ی آتشی است بسیار بزرگ که دامن بسیاری را خواهد گرفت… .

نقد فیلم «ویرانی» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X