هشام مطر؛ روزنامه‌نگار، نویسنده و شاعر کم‌نظیری که باید بشناسید

۱۳ اسفند ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
هشام مطر

هشام مطر در سال ۱۹۷۰ در شهر نیویورک به دنیا آمد، همان‌جایی که پدرش برای سازمان ملل متحد کار می‌کرد. وقتی ۳ ساله بود، خانواده‌اش به طرابلس (لبنان) بازگشتند، اما به دلیل آزار و اذیت توسط رژیم وقت، در سال ۱۹۷۹ مجبور به فرار از کشور شدند و در قاهره به عنوان تبعیدی زندگی کردند و در نهایت سال ۱۹۸۶ به لندن رفتند.

هشام مطر در عین حال که با پیچ و خم تبعیدی بودن و تروماهایش دست و پنجه نرم می‌کرد، رشته‌ی معماری را پیش گرفت و در همان زمان پدرش جباله در قاهره ربوده شد و از آن زمان تا کنون، خبری مبنی بر محل نگهداری، زنده و یا مرده بودنش منتشر نشده. البته نشانه‌های مختلفی بر زنده بودن او نیز دلالت دارند که پرداخت به همین موضوع دست‌خوش رمان موفق «بازگشت: پدران، پسران و سرزمین میان آنها» از هشام مطر است که در ۲۰۱۷ برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر در بخش زندگینامه و خودزندگینامه شده است.

پیشه‌ی حرفه‌ا‌ی مطر، ابتدا رمان‌نویس، سپس شاعر و بعد جستارنویس ذکر شده است. اما اگر به اولین نوشته‌ای که منتشر کرده برگردیم، می‌بایست درباره‌ی رمان «در کشور مردان» حرف بزنیم که نگارشش را اوایل سال ۲۰۰۰ شروع کرد. در پاییز ۲۰۰۵، انتشارات بین‌المللی پنگوئن، برای انتشار دو اثر از مطر با او قرارداد بست. اثر اول در ژوئیه ۲۰۰۶ منتشر شد که تا کنون به ۲۲ زبان ترجمه شده است و رمان دوم او به نام «کالبدشکافی یک ناپدید شدن» در سال ۲۰۱۱ به بازار رسید که رویدادها و موتیف داستانی مشابهی در مورد مصائب پدر مطر را مورد بررسی قرار می‌دهد.

فقدان پدر و خلق کتاب «در کشور مردان»

در کشور مردان - هشام مطرمتریالی که هشام مطر به نحوی برای اولین رمانش استفاده کرد، ابتدا در مقالاتی ظاهر شد که او در سال ۲۰۰۳ درباره ناپدید شدن پدرش برای عفو بین‌الملل می‌نوشت. او در حال نوشتن «در کشور مردان» بود که آن را در سال ۲۰۰۰ شروع کرده بود و هر صبح زود بیدار می‌شد تا هم‌زمان به عنوان یک معمار کار کند، بنویسد و این چند مسیر موازی را پیش ببرد. این رمان، داستان سلیمان، پسر ۹ ساله‌ای بود که با اختلال در زندگی خانوادگی‌اش که ناشی از حضور پلیس دولتی قذافی بود دست و پنجه نرم می‌کرد. روایت به نشانه‌های متفاوتی از مردانگی اشاره داشت که قهرمان داستان به طور خشن مجبور به پذیرش و در آغوش گرفتن آن‌ها بود زیرا زندگی‌اش به شدت تغییر کرده بود. این کتاب برای جایزه بوکر ۲۰۰۶ و جایزه اولین کتاب گاردین و انجمن منتقدان کتاب ملی آمریکا نامزد شده بود و جوایز متعددی از جمله جایزه ادبی اونداتج انجمن سلطنتی ادبیات در سال ۲۰۰۷ را برنده شد.

بسیاری از منتقدان از زبان مطر با کلمه‌ی :«تداعی‌کننده» تعریف می‌کنند. نثری که مطر در آن تصاویری مبهم را در کنار زبانی ساده که از طریق آن ترس‌های شدید سلیمان را روایت می‌کند. او در گفتگویی به طرزی غیرمنتظره، ادعا می‌کند که این داستان قرار بود در ابتدا به عنوان شعر نوشته شود.

مدت کوتاهی قبل از نوشتن رمانم، اشعاری که تلاش می‌کردم بنویسم، بیشتر و بیشتر درگیر روایت شده بودند. «در کشور مردان» به همین عنوان در قامت شعر آغاز شد. صحنه‌ای که اکنون حدود چهل یا پنجاه صفحه در کتاب است، جایی که سلیمان تنها در باغ است و موز می‌چیند، اولین چیزی بود که نوشتم. فکر می‌کردم شعری درباره پسری در باغ آغاز کرده‌ام. در باغی اسطوره‌ای، که به عبارتی، میوه‌های رسیده را می‌چیند. دوازده سطر، سه یا چهار هفته در بیشترین حالت [طول می‌کشد] و من تمام می‌شوم اما نوشتن رمان پنج سال طول کشید.

با انتشار کتاب «در کشور مردان»، واشینگتن پست آن را «داستانی تکان‌دهنده و شاعرانه… این رمان غمگین و زیبا، فاجعه جهانی کودکان گرفتار در وحشت‌های والدینشان را به تصویر می‌کشد» اعلام کرد.

منتقدان همچنین عمدتاً در مورد دیدگاه اجتماعی آن نظراتی مثبت داشتند، و آن را یک رمان سیاسی قدرتمند و در عین حال القا کننده‌ی تعارض‌های جهانی و انسانی می‌دیدند؛ با نگاهی از دنیای پس از قذافی، که بحث آن قابل پیش‌بینی است. اما حتی در آن زمان، منتقدان نسبت به پیامدهای سیاسی آن آگاه بودند؛ یادآوری ظلم و ستم رژیم لیبی در دوره‌ای از سیاست خارجی بریتانیا که قذافی در حال ورود بود. فایننشال تایمز نیز به نوبه خود آن را به عنوان «داستانی تکان‌دهنده از خیانت شخصی و جمعی و یادآوری به‌موقع از روش‌های بی‌رحمانه‌ای که قذافی برای تبدیل شدن به رهبر درازمدت جهان عرب به کار برد» مفید دانست.

«روایت بازگشت» راوی مشاهده‌ی مطر از زادگاهش؛ برنده‌ی پولیتزر ۲۰۱۷

روایت بازگشت کتاب هشام مطروقتی هشام مطر نوزده ساله و دانشجو در انگلستان بود، آنطور که گفتیم، پدرش ربوده شد. او یکی از برجسته‌ترین مخالفان رژیم قذافی در تبعید بود که در زندانی مخفی در لیبی نگهداری می‌شد. هشام دیگر هرگز او را ندید. اما هرگز امیدش را از دست نداد که پدرش شاید هنوز زنده باشد. همان‌طور که می‌نویسد :«امید حیله‌گر و پافشار است.»

بیست و دو سال بعد، پس از سقوط قذافی، سلول‌های زندان خالی است و هیچ اثری از جباله مطر دیده نمی‌شود. هشام با مادر و همسرش به سرزمینی که هرگز فکر نمی‌کرد دوباره به آنجا برگردد، می‌رود. «روایت بازگشت» داستان آن چیزی است که او در زادگاهش می‌بیند. این اثر هم‌زمان یک تأمل ظریف بر تاریخ، سیاست و هنر، پرتره درخشانی از یک ملت و مردمی در آستانه تغییر است و تصویری آزاردهنده از میراث خشن قدرت مطلق را ارائه می‌دهد. بالاتر از همه، این داستان، روایت جهان از دست دادن‌ها و عشق و زندگی یک خانواده است. هشام مطر سؤال تکان‌دهنده‌ای در خلال این اثر می‌پرسد: چگونه می‌توان در برابر سرنوشت نامعلوم یک عزیز ادامه حیات داد؟

با توجه به نقل قول‌های منتقدان، کتاب «بازگشت» اثری قدرتمند، تکان‌دهنده و احساسی است که با مهارت یک رمان‌نویس نوشته شده است.

  • کرکوس آن را «روایتی زیبا از جستجوی پرماجرای یک پسر برای پیدا کردن پدر» توصیف می‌کند.
  • هیلاری منتل می‌گوید نویسنده با وجود ظاهری بی‌تفاوت، اما خشمی خام و آشتی‌ناپذیر دارد و توانسته شکل از دست دادن و ناامیدی را به خوبی به تصویر بکشد.
  • کلم تویبین آن را درباره عشق و امید می‌داند، اما همچنین مدیتیشنی بر اندوه و سوگ. او پیش‌بینی می‌کند که این اثر قرار است در آینده به اثری کلاسیک تبدیل شود.
  • پیتر کری آن را پیروزی هنر بر ظلم می‌خواند و نادیم اسلم نیز از هوش و ذکاوت نویسنده در کشف رازها تعریف می‌کند.

در مجموع، منتقدان اتفاق نظر دارند که اثری تکان‌دهنده با قدرت روایی بالا است که می‌تواند جاودانه شود.

کتاب روایت بازگشت اثر هشام مطر نشر نیلوفر

به نقل از گاردین: رمان دوستان من؛ تازه‌ترین اثر منتشر شده‌ی هشام مطر

دوستان من - کاوردر مارس ۲۰۱۱ رئیس یک مدرسه در لندن از یکی از معلمان خود، خالد، که اهل لیبی است، می‌خواهد تا به دانش‌آموزان در مورد جنبش در حال شکل‌گیری بهار عربی ارائه‌ای بدهد. او قبول نمی‌کند و می‌گوید که در «مورد سیاست چیز زیادی نمی‌داند». دروغگویی او آشکار است. همان‌طور که دوست خالد به نام حسام به او می‌گوید، تاریخ یک «موج» است و هیچ‌کس از کشور آن‌ها نمی‌تواند از آن دور شود. «ما در آن هستیم و از آنیم.»

کتاب «بازگشت» هشام مطر که به حق مورد تحسین قرار گرفته، در مورد ربوده شدن پدرش توسط نیروهای قذافی، ناپدید شدن او در زندان‌ها، و جستجوی چندین دهه‌ای مطر برای کشف سرنوشت او بود. محتوای آن کتاب شوکه‌کننده بود، اما شیوه‌ی ارائه‌ی آن آرام و مردد بود، که با ملاقات با بربریت نه با خشم بلکه با غم، تأثیر آن را دوچندان می‌کرد.

رمان «دوستان من» نیز از لحاظ فکری و عاطفی به همان اندازه ظریف است، و در ترتیب دادن داستان به همان اندازه جسور. سه مرد جوان لیبیایی، در تبعید در لندن، دوست یکدیگر می‌شوند، از هم جدا می‌شوند، دوباره با هم ملاقات می‌کنند، و برای همیشه از هم جدا می‌شوند. داستان آن‌ها به کودکی‌شان بازمی‌گردد، اما روایت اصلی از سال ۱۹۸۴ آغاز می‌شود، سالی که مقامات داخل سفارت لیبی در میدان سنت جیمز لندن با یک مسلسل به معترضان بی‌سلاح شلیک کردند.

مطر در مصاحبه‌ای می‌گوید که این کتاب در ابتدا در چندین پلات نوشته و جمع‌آوری شده بود. هر کدام از شخصیت‌ها داستان‌های متفاوتی داشتند که می‌توانستم در یک گره همه را به یکدیگر مرتبط کنم و با این کار در نهایت اثر فعلی پدید آمد.

دو نفر از دوستان، خالد و دانشجوی هم‌دوره‌اش مصطفی، از جمله کسانی بودند که هدف گلوله قرار گرفتند. برای هفته‌ها در بیمارستان بستری بودند و زخم‌هایشان را در بخشی که توسط پلیس محافظت می‌شد، درمان می‌کردند. پسران، که دانشجوی دانشگاه ادینبرو بودند، می‌دانستند که غیبت آن‌ها از کلاس‌ها توسط «جاسوس‌ها»، جاسوسان قذافی در میان هم‌دوره‌ای‌هایشان، مورد توجه قرار خواهد گرفت. آن‌ها هرگز نمی‌توانستند به وطن بازگردند. و اینکه حتی نمی‌توانستند به والدین نگران خود  از طریق خطوط تلفنی که شنود می‌شد- دلیل ماندن طولانی‌مدتشان در کشور تبعیدگاهشان را توضیح دهند، دردشان را بیشتر می‌کرد.

تصویرسازی کتاب دوستان من

نویسنده در این میان با مهارت زیادی ریتم داستان را کنترل کرده است. جملات بلند، روان و تأمل برانگیز او با جملات کوتاه روشنی همراه شده‌اند که توانسته به خوبی ریتم را حفظ کند. قاب‌بندی داستان که پیاده‌روی از یک‌سوی لندن به سوی دیگر است، اغلب در زیر داستان‌های گذشته و فلش‌بک‌ها غرق می‌شود. زمان برای لحظات تجربه عمیق، کُند می‌شود، سپس سرعت می‌گیرد تا ازدواج‌ها، تولدها و مرگ‌ها را در یک پاراگراف کوتاه بگنجاند. رویدادهای گذشته نزدیک داستان، خاطرات گذشته دورتر را باز می‌شکافند: هر سه دوست کتاب‌خوان هستند. بافت داستان‌پردازی متنوع است. با رؤیاها، تصورات، داستان‌های تخیلی حسام، یک شعر، و بازدید از نگارخانه ملی که خالد پرتره‌ای اثر هانس مملینگ را تماشا می‌کند، تنیده شده است. (مطر قبلاً در مورد تمرین منظم خود مبنی بر بازدید مکرر از یک نقاشی به مدت چندین ماه نوشته است.)

این کتاب در مورد تبعید، خشونت و اندوه است، اما بیش از هر چیز – همان‌طور که عنوان آن به ما می‌گوید – مطالعه‌ای در روایت یک دوستی است. خالد دو دوست خود را دوست دارد، هرچند که این علاقه همیشگی نیست و برای همیشه آن‌ها را دوست ندارد. او رقابت آن‌ها را مشاهده می‌کند. وقتی آن‌ها او را طرد می‌کنند، احساس آزردگی می‌کند. او اغلب خودفریب است، اما با صراحتی که در حین پیاده‌روی و به یادآوردن گذشته درباره معنایی که این دوستان برایش داشته‌اند فکر می‌کند، به این کتاب کم‌حرف، نیرویی فزاینده و تأثیرگذار می‌بخشد. حسام می‌گوید: «دوستان؟ چه کلمه‌ای! اکثر مردم از آن برای کسانی استفاده می‌کنند که به سختی می‌شناسندشان. در حالی‌که چیزی شگفت‌انگیز است.»

منبع: دیجی‌کالا مگ

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه