چگونه نامزدهای اسکار ۲۰۲۱ به شخصیت‌های واقعی تبدیل شدند؟

۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
نامزدهای اسکار در نقش‌های واقعی

در این مطلب خواهید خواند چگونه نامزدهای اسکار امسال که اکثرا نقش شخصیت‌های واقعی را بر عهده داشتند، مانند گلن کلوز، لسلی اودم جونیور، گری اولدمن و آماندا سایفرد از عناصر خارجی مانند لباس، کلاه‌گیس، گریم و سیگار برای رسیدن به اصل نقش‌هایشان استفاده کردند.

بازیگر جدا از استعداد و توانایی‌های بالقوه برای به ثمر رساندن آنچه در ذهن یک کارگردان می‌گذرد، نیاز به درک و شناخت درست و دقیق از کاراکتری دارد که می‌خواهد به تصویر بکشد. این مسأله برای نقش‎‌هایی که احیاگر یک شخصیت در دنیای واقعی هستند سخت‌تر و حساس‌تر خواهد بود. خواه این شخصیت یک هنرمند باشد یا سیاستمدار یا یک قاتل بالفطره.

البته که شناخت و درک از کاراکتر به‌سادگی به‌وجود نمی‌آید و کم هستند بازیگرانی که از این چالش به درستی و سربلند بیرون بیایند. در ادامه شش تا از بازیگرانی را نام می‌بریم که نامزد بهترین بازیگر برای فیلم‌هایشان شدند و اگر آن‌ها را دیده باشید شما هم موافق خواهید بود که به حق شایسته‌ی این افتخار هستند.

۱. آندرا دی در فیلم بیلی هالیدی علیه ایالات متحده

آندرا دی

  • کارگردان: لی دنیلز
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۲ از ۱۰۰

دی از زمان کودکی به واسطه‌ی مربی تیاتر و موسیقی‌اش با بیلی هالیدی آشنا و از همان زمان به این ستاره علاقه‌مند شد. دی می‌گوید: «من فکر می‌کنم به همین دلیل است که وقتی آن‌ها برای این فیلم به من مراجعه کردند، نمی‌خواستم قبول کنم چون تصورم از او یک چیز خارق‌العاده بود.» این خواننده و بازیگر زن پس از پذیرفتن این نقش، به مطالعه‌ی آرشیو وسیعی از مصاحبه‌ها و ضبط‌های استودیویی هالیدی و همچنین تحقیق درباره‌ی FBI، مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد به هروئین او پرداخت. دی برای اینکه به شکل واقعی بتواند این کاراکتر را درک کند، شروع به زدن عطر مخصوص او کرد و لباس‌هایی را از مارک‌های قدیمی که هالیدی دوست داشت خریداری کرد و همچنین برای اولین بار در زندگی‌اش سیگار کشید. او درباره‌ی اینکه تا چه اندازه در نقش و شخصیت هایدی غوطه‌ور شده بود می‌گوید: «من اصلا هیچ تصوری از سیگاری بودن خودم به‌عنوان آندرا دی ندارم. اگر بخواهم همین حالا یک سیگار بردارم و بکشم، برمی‌گردم به شخصیت هالیدی و به معنای واقعی کلمه احساس می‌کنم که او شده‌ام.»

۲. آماندا سایفرد در فیلم منک

آماندا سایفرد

  • کارگردان: دیوید فینچر
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰

تبدیل شدن به ماریون دیویس، بازیگر دهه‌ی ۲۰ که منبع الهام‌ برای کاراکتر سوزان الکساندر کین در فیلم «همشهری کین» (Citizen Kane) بوده، یک تجربه‌ی بی‌نظیر و متفاوت برای سایفرد محسوب می‌شود. او می‌گوید: «این بیشترین تغییری بود که من تاکنون در خودم احساس کرده‌ام.» در ابتدا، سایفرد برای پذیرفتن نقشی مربوط به آن دوران بسیار نگران بود، اما لباس و آرایشی که برای شخصیت دیویس به او پوشاندند باعث دلگرمی و علاقه‌ی او به این نقش شد. سایفرد در این باره می‌گوید: «اولین باری که برای تست جلوی دوربین آماده شدم، حلقه‌های بزرگ جواهرات و خزهای تقلبی دور گردن و کلاه گیس پوشیدم. به محض اینکه کلاه‌گیس را به سرم گذاشتم از نبود هیچ مویی پشت گردنم کیف کردم.» هیچ فیلم مستندی از دیویس در خارج از نقش‌های سینمایی‌اش وجود ندارد، بنابراین سایفرد درباره‌ی ویژگی‌های شخصی این کاراکتر هیچ پیش‌زمینه‌ای نداشت. او به اعتبار فیلم‌نامه‌ی جک فینچر برای کمک به تصویر‌پردازی‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: «متن بسیار قدرتمندی بود و واضح است که دیوید فینچر کار خود را درست انجام داده. رابطه‌ی بین ماریون و منک به زیبایی و وضوح هرچه تمام‌تر به تصویر کشیده شده است.»

۳. گلن کلوز در فیلم مرثیه‌ی هیلی‌بیلی

گلن کلوز

  • کارگردان: ران هاوارد
  • امتیاز متاکریتیک: ۳۸ از ۱۰۰

کلوز خاطرات مرثیه‌ی هیلی‌بیلی که نوشته‌ی جی‌وی ونس بود را خواند و در جست‌وجوی جوهر کاراکتر ماما (Mamaw) با خانواده‌ی ونس درباره‌ی نحوه‌ی راه رفتن و سیگار کشیدن و حتی نحوه‌ی نشستن او صحبت کرد. اما لباس و گریم اصلی‌ترین ویژگی کاراکتر او بود. کلوز می‌گوید: « این زن از لحاظ سایز بسیار بزرگتر از من بود، بنابراین ویرجینیا جانسون، طراح لباس و من سخت تلاش کردیم تا زیربنای مناسب را برای نشان دادن این مسأله مهیا کنیم. یعنی فرم اندام او، تی‌شرت‌ها و شلوار جینی که به سایز یک مرد بود. من نزد متیو مونگل گریمور رفتم و از او خواستم تغییرات بسیار ظریفی در گوش و بینی‌ام ایجاد کند که به من کمک کرد به چهره‌ی ماما وفادار بمانم. مارسیال کورنویل یک کلاه گیس درخشان ساخت. در طول فیلم‌برداری، ارین کروگر کار خیره‌کننده‌ای انجام داد و از پروتز استفاده کرد و پوستم را رنگ کرد و پتی دِهانی کلاه گیس‌ها را برای صحنه‌های مختلف به طرز ماهرانه‌ای طراحی کرد.»

۴. ساشا بارون کوهن در فیلم دادگاه شیکاگو ۷

ساشا بارون کوهن

  • کارگردان: آرون سورکین
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰

بارون کوهن که می‌توان او را مرد هزارچهره دانست، لباس را به‌عنوان بزرگترین راهنمای شخصیت خود معرفی می‌کند، تا جایی که می‌گوید: «برای بازی در نقش ابی هافمن، تا لباس زیری که او می‌پوشید را رعایت کردم که بسیار متفاوت از لباس زیری بود که برای فیلم بورات می‌پوشیدم!» بارون کوهن پس از ماه‌ها تحقیق، تماشا و خواندن هر آنچه که هافمن بخشی از آن بوده، زمان زیادی را با طراح لباس کار کرد تا واقعی‌ترین ظاهر را برای نقش پیدا کند. به گفته‌ی خودش گزینه‌هایی که برای انتخاب لباس پیش رو داشت، تمام شاخص‌های کاراکتر او را نمایان می‌کرد، مثل مسخره بودن، عصیان‌گری و تلاش او برای تضعیف موذیانه‌ی تشکیلات. برای قسمت‌های خصوصی‌تر فیلم، کوهن تمام تلاشش را می‌کرد که لباس‌ها زرق و برق کمتری داشته باشند و عادی به نظر برسند. این شکاف عمومی و خصوصی در به تصویر کشیدن هافمن که در بیشتر زندگی خود با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کرد، کاملا مشخص بود. بارون کوهن می‌گوید: «من می‌خواستم آن جدیت و ظرافت و کشمکش بین شخصیت جنجالی و در عین حال درد دورنی او را درک کنم.»

۵. گری اولدمن در فیلم منک

گری اولدمن

  • کارگردان: دیوید فینچر
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰

اولدمن بدون هیچ فیلم مستندی از فیلم‌نامه‌نویس هرمان جی منکیه‌ویچ که اجرایش را بر اساس او انجام دهد، به ضبط صدای برادر کوچکتر منک یعنی جوزف ال منکیه‌ویچ به‌عنوان یک سکوی پرتاب برای اجرای خود روی آورد. اولدمن می‌گوید: «من بیوگرافی، متن‌ و جو منکیه‌ویچ را در اختیار داشتم و فقط به قول باب اسفنجی کافی بود از تخیلم استفاده کنم.» لباس منک به اجرای او کمک زیادی کرد و اولدمن برای این نقش وزن اضافه کرد. او می‌گوید: «می‌خواستم به آن اندام گلابی شکل برسم که نشان دهنده‌ی الکلی بودن او بود. منک یک ویسکی‌خور حرفه‌ای بود. وقتی که شروع کردم به شکم درآوردن و نحوه‌ی قرارگیری پیراهن و بالش‌ها تعیین شد، ما ژاکت را کمی تنگ کردیم، انگار لباسی بود که قبلا کاملا اندازه بود اما حالا تنگ شده.» علاوه بر تمام این‌ها، نگه داشتن تعادل بین شخصیت شوخ و دوست داشتنی در کنار آن روی تند و تیز منکیه‌ویچ مسأله‌ی مهمی بود که اولدمن به‌خوبی از پس آن برآمد.

۶. لسلی اودم جونیور در فیلم یک شب در میامی

لسلی ادوم

  • کارگردان: رجینا کینگ
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰

اودم که نقش سام کوک بازیگر و خواننده‌ی فقید در اولین کارگردانی رجینا کینگ را بازی می‌کند، می‌گوید که زنده کردن روح سلطان صدا، با ساعت‌ها گوش دادن به موسیقی او مهم‌ترین کاری بود که انجام داد. او همچنین با یک مربی گویش تمرین کرد تا اصطلاحات دقیق کوک را کامل یاد بگیرد. آن‌ها روی عبارات و تمرینات خاصی کار کردند تا صدای گفتاری طبیعی او را تغییر دهند و به صدای بلندتر سم نزدیک شوند که این باعث می‌شد بیشتر با او همذات پنداری کند. گرچه کوک به دلیل شخصیت و اجراهایش بر روی صحنه مشهور است، اودم می‌خواست مطمئن شود که وجهه‌ی منطقی او پس از خواندن و شنیدن داستان‌هایی از عزیزانش به‌خوبی نمایش داده شود. اودم می‌خواست نشان دهد که سم شخصیتی نیست که همیشه و همه جا به‌راحتی پیدا شود. تجربه‌ی بازی در نقش سم برای اودم به‌عنوان یک تاجر سیاه‌پوست، خواننده و هنرمند به این معنی بود که او شخصیتی منحصربه‌فرد داشت و مثل او بودن آسان نیست.

منبع: hollywoodreporter

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه