رابطه‌ی سریال «ایرما وپ» آسایاس با واقعیت‌های پشت صحنه‌ی هالیوود

۲۵ تیر ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
ایرما وپ

اگر تاکنون پشت صحنه‌ی یک فیلم یا برنامه تلویزیونی را تماشا کرده باشید، به احتمال زیاد دیده‌اید که این‌گونه برنامه‌ها هم می‌توانند به شیوه‌ی خود با تمرکز بر وقایع پشت دوربین سرگرم‌تان کنند. گاهی در این آثار بازیگران و سازندگان فیلم یا سریال، تجربیات مثبت خود را با شما در میان می‌گذارند و در رابطه با مسایلی که باعث ایجاد یک محصول نهایی دل‌نشین شده توضیحاتی ارائه می‌کنند. اما سریال «ایرما وپ» نشان می‌دهد هالیوود ویژگی‌های نه چندان جذابی هم دارد که پرداختن به آن‌ها خالی از لطف نیست.

سریال کوتاه «ایرما وپ» که از شبکه HBO پخش شد مجموعه‌ای است که به روایت داستانی درباره‌ی نحوه‌ی فیلم‌برداری فیلم صامت فرانسوی لس ومپایرز محصول سال ۱۹۱۵ می‌پردازد. این مجموعه توسط اولیویه آسایاس ساخته و کارگردانی شده است؛ مردی که کار نویسندگی و کارگردانی فیلم «ایرما وپ» محصول سال ۱۹۹۶ را هم بر عهده داشت. آن فیلم هم درست مانند سریال کوتاه کنونی، درباره‌ی بازیگری است که برای بازی در یک فیلم راهی فرانسه می‌شود. در این سریال که به بازسازی سری فیلم‌های صامت سال ۱۹۱۵ می‌پردازد، آلیسیا ویکاندر، بازیگر برنده اسکار، نقش میرا هاربرگ، یک ستاره‌ی جوان اما خسته از سینما را بر عهده دارد که در مسیر حرفه‌ای خود فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه می‌کند. او که مدام در تلاش است تا مسیر شغلی خود را بهبود ببخشد، موافقت می‌کند به فرانسه برود و در فیلم بازسازی شده‌ی لس ومپایرز در نقش ایرما وپ به ایفای نقش بپردازد.

ایرما وپ

«ایرما وپ» به صراحت به ما یادآوری می‌کند که هالیوود قبل از هر چیز تجارتی است که در آن افرادی با تجارب متفاوت، روی برنامه‌های مختلف کار می‌کنند و از خودشان خلاقیت به خرج می‌دهند. در طول سریال به وضوح می‌توان مشاهده کرد که معمولا به میرا گفته می‌شود باید چه کند و در کجا حضور داشته باشد، بدون اینکه از او پرسیده شود آیا با این موضوعات موافق است یا نه و همین امر باعث می‌شود که او کنترلش را از دست بدهد.

دلیل چنین برخوردی این نیست که میرا فردی پرخاشگر و عصبانی است بلکه بسیاری از برنامه‌های او به موضوعاتی ارتباط پیدا می‌کنند که خارج از کنترل او هستند و توسط عوامل دیگر هدایت می‌شوند. البته در کنارش او می‌تواند دستیار و راننده‌ی شخصی داشته باشد و هزینه‌های لوکس‌ترین خریدهایش نیز پرداخت می‌شوند و لذا جای هیچ شکایتی برای او باقی نمی‌ماند. اما برای میرا، این جذابیت‌ها دیگر کمرنگ شده‌اند و اکنون او دیگر به ماشینی تبدیل شده که هر کاری هالیوود به او بگوید باید انجام دهد. در واقع او دیگر هیچ حسی ندارد و فقط کار می‌کند.

ایرما وپ به‌ جای تمرکز بر روی ثروت و اعتباری که چنین شهرتی می‌تواند برای فرد به همراه داشته باشد، به واقعیتی که گاها فوق‌العاده پیش پا افتاده به نظر می‌رسد تاکید دارد. اگرچه نتیجه نهایی نقش آفرینی‌های میرا ممکن است هیجان انگیز به نظر برسند، اما بخش قابل توجهی از زندگی او در انتظار سپری می‌شود، چه انتظار برای برقراری تماس با او، چه انتظار برای اینکه ببیند کارگردان از او چه می‌خواهد، کدام نمای نورپردازی بهتر است و همچنین انتظار برای اینکه ببیند روزنامه‌های زرد در رابطه با او چه مطالبی می‌نویسند. اما در نهایت گویا او به خودش افتخار می‌کند. زیرا می‌تواند از پس این کارها بربیاید و تمامی آن‌ها را پشت سر بگذارد.

صحنه‌ی ابتدایی این سریال نشان می‌دهد که میرا اوقات خوشی را سپری می‌کند و از یک هواپیمای درجه یک بیرون می‌آید. هر چند افراد زیادی در کنارش نیستند و فقط می‌توان دستیارش رجینا با بازی دوون راس را در کنارش مشاهده کرد. یکی از معدود کسانی که میرا با او رابطه‌ی خوبی دارد. اولین چیزی که میرا به محض اینکه مهماندار در ماشینش را می‌بندد بر زبان می‌آورد، همان چیزی است که سریال «ایرما وپ» سعی در بیانش دارد. یعنی یک جور خستگی بین‌هایت که به خلاقیت می‌انجامد. او می‌گوید اوه، وای، خدا را شکر که این آخرین ایستگاه ماست. میرا مدام شکوه می‌کند و رجینا به او می‌گوید که قطعا او پرقدرت‌تر از همیشه در این فیلم ظاهر خواهد شد.

ایرما وپ

پروژه‌ای که میرا به آن اشاره می‌کند، جدیدترین فیلم پرفروشی است که او در آن به ایفای نقش خواهد پرداخت و در واقع یکی از چندین فیلمی است که او نقش اولش را بر عهده دارد. پس از ورود او به هتل، دستیار و نماینده‌ی روابط عمومی او در فرانسه با بازی والری بونتون، قوانین و تعهداتی را که او باید تا زمانی که در فرانسه است به آن‌ها پایبند باشد به او یادآوری می‌کنند. این تعهدات شامل عکس‌برداری است که باعث می‌شود او دوباره همان لباس فضایی وحشتناک را به تن کند و یا مصاحبه‌هایی که ملزم است در آن‌ها حضور یابد. مصاحبه با شبکه‌هایی که میلیون‌ها بیننده دارند و تازه بعد از انجام این کارهاست که می‌تواند قبل از حضور در فیلم استراحت کوتاهی داشته باشد.

پس از آن میرا متوجه می‌شود که کارگردان فیلم، هرمان با بازی بایرون باورز با همسر جدیدش، لوری با بازی آدریا آرجونا که دستیار سابق میرا بوده و شوهر سابق او را از راه به در کرده بود، در آنجا حضور خواهند داشت. با توجه به اینکه هرمان بیشتر تمایل داشت به تماشای نمایش‌های اروپایی بنشیند تا بتواند از آن‌ها برای پروژه‌ی بزرگ بعدی خود الهام بگیرد، میرا تصور می‌کند که با او و همسر جدیدش رو در رو نخواهد شد.

تلاش میرا برای رو به رو شدن با شخصیت‌هایی که علاقه‌ی چندانی به آن‌ها ندارد، همراه با نگرانی او در مورد اینکه چگونه زندگی شخصی‌اش در معرض عموم به نمایش در می‌آید و بر روی حرفه‌ی کاری‌اش تاثیر می‌گذارد، جنبه‌های نامطلوب حرفه‌ی فیلم‌سازی را نمایش می‌دهند که «ایرما وپ» سعی در به تصویر کشیدنشان. وقتی که خبرنگاران از میرا در رابطه با موضوعات مختلفی نظیر برابری جنسیتی و سایر موضوعات سوال می‌کنند، او گیج می‌شود و کنترل خود را از دست می‌دهد و شاید در دلش آرزو می‌کند که هرگز این سوالات از او پرسیده نمی‌شدند. بعد او در اولین نمایش خود، با لوری، دوست همسر سابقش روبرو می‌شود که زندگی او را به جدایی کشاند و سبب به راه افتادن یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌های هالیوود شد و تصور عموم را در رابطه با میرا مخدوش کرد.

شاید اجتناب‌ناپذیرترین و البته ناامید کننده‌ترین اتفاقاتی که سریال «ایرما وپ» سعی در به تصویر کشیدنشان دارد، عرصه‌ی رقابتی تنگاتنگی است که بازیگران با آن رو به رو هستند. رقابتی که سبب می‌شود آن‌ها دست به کارهای وحشتناکی بزنند. میرا قبل از اینکه با رنه ویدال با بازی وینسنت مکاین، کارگردان عجیب و غریب فرانسوی که عادت ندارد با بازیگران برجسته و درجه یک کار کند ملاقات نماید، برای بازی در نقش ایرما وپ قرارداد بسته بود.

ایرما وپ

میرا یکی از آن هنرمندانی است که دوست دارد همه چیز را برنامه ریزی کند، در حالی که رنه در لحظه اقدام می‌کند و با جریان پیش می‌رود. وقتی میرا سعی می‌کند در مورد روند فیلم‌برداری و اینکه کار چگونه پیش می‌رود اطلاعاتی کسب نماید، با پاسخ‌های ضد و نقیض رنه مواجه می‌شود. او به میرا می‌گوید میرا، یک خبر بد برایت دارم. من هرگز خوشحال نبودم و نیستم. من شادی را امتحان کردم اما آه گویا شادی هرگز نصیب من نمی‌شود. وقتی میرا با این پاسخ مبهم مواجه می‌شود سعی می‌کند سوالی به مراتب ساده‌تر بپرسد. او به رنه می‌گوید. آیا همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود؟ و رنه با اطمینان پاسخ می‌دهد: اصلا هیچ برنامه‌ای وجود ندارد. از هر چه برنامه هست متنفرم. کار من نقش بر آب کردن نقشه‌هاست.

میرا به سختی دارد تلاش می‌کند تا کاراکتر خود را بازیابید چه رسد به اینکه حالا بنشیند و در مورد شخصیت رنه هم فکر کند. او باید با لباس‌های مخملی نقره‌ای که اصلا جذابیتی برایش ندارند کنار بیاید، با مدیر اجرایی کمپین ادکلن محبوبش که زیاد حرف میزند و وقتش را می‌گیرد صحبت کند، با شرکای پشت صحنه همکاری نماید و در عین حال سعی کند همیشه آراسته و معقول به نظر برسد. به علاوه در همین حین یکی از دستیاران او به نام زلدا با بازی کری براونشتاین، به او یادآوری می‌کند که ایفای نقش در یک دنباله دیگر از نظر مالی بسیار پردرآمدتر از بازی در یک پروژه‌ی خاص فرانسوی خواهد بود.

در حالی که ممکن است میرا در حال مبارزه با پاپاراتزی‌ها باشد و از امکانات رفاهی زیادی که برای سرگرمی در اختیارش قرار گرفته‌اند لذت ببرد، اما او در عین حال با احساسات ضد و نقیضی که شهرت برایش به ارمغان آورده دست و پنجه نرم می‌کند. در حقیقت سریال «ایرما وپ» با پرداختن به ماهیت خسته کننده و غیرقابل پیش بینی فیلم‌سازی، سعی می‌کند به جنبه‌هایی از دنیای هالیوود بپردازد که شاید آن‌قدرها پرزرق و برق و خیره کننده نباشند و بیشتر عذاب آور جلوه کنند.

منبع: collider

راهنمای تماشای سریال
برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه