آیا فیلم گلادیاتور ریدلی اسکات از نظر تاریخی درست است؟

۳ بهمن ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
گلادیاتور

بسیاری از فیلم‌سازان و کارگردانان از دیرباز تاکنون به دنیای روم باستان علاقه خاصی داشته‌اند و این علاقه منجر به تولید آثار کلاسیک بی‌نظیری در دنیای هالیوود شده است. از حماسه «کتاب مقدس» گرفته تا فیلم‌هایی مانند «بن هور»، چنین به نظر می‌رسد که روم باستان در عصر طلایی هالیوود، منبع الهام بسیاری از کارگردانان و فیلم‌نامه نویسان بوده است.

گویا این علاقه‌ی بی‌حدوحصر به روم و فیلم‌های مملو از سکانس‌های شمشیر و صندل با پایان عصر طلایی هالیوود از بین رفته، با این‌ حال می‌توان بیان داشت که یکی از برجسته‌ترین فیلم‌ها در این زمینه فیلم «گلادیاتور» (۲۰۰۰) ساخته ریدلی اسکات است. گلادیاتور یکی از آن دست فیلم‌های شگفت‌انگیزی بود که هم در گیشه خوش درخشید و هم توانست برنده پنج جایزه اسکار شود و دومین فیلم پرفروش سال هم شود.

این فیلم به روایت داستان ژنرال رومی‌ می‌پردازد که می‌خواست از قدرتمندترین مرد امپراتوری انتقام بگیرد و همین داستان‌ها بینندگان را به‌‌شدت تحت تأثیر قرار داد و توانست جذابیت حماسه‌های باستانی را بر روی پرده سینما به نمایش بگذارد. جذابیت گلادیاتور تا حدی بود که فیلم‌هایی مانند «اسکندر» و «تروی» بعد از این فیلم، تمام سعی‌شان را کردند تا بتوانند به موفقیتی همانند آن دست یابند.

درست همانند هر فیلم تاریخی منحصربه‌فرد دیگری، موفقیتی که این فیلم توانست به آن دست یابد سبب شد تا منتقدان و تماشاچیان به منابعی که از آن در فیلم استفاده‌ شده علاقه‌مند شوند. حال سؤالی که پیش می‌آید این است که چنین فیلم جذاب و چشمگیری که بر اساس سیاست‌های روم باستان و زندگی امپراتورها و بردگان ساخته‌ شده تا چه حد ازنظر تاریخی دقیق است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال ما می‌خواهیم به پنج عنصر کلیدی این داستان تاریخی و پیشینه آن‌ها بپردازیم.

۱. مارکوس آئورلیوس

گلادیاتور

یکی از چیزهایی که فیلم به‌ طور گسترده‌ای به آن پرداخته، تاریخچه‌ی غنی دوره جانشینی امپراتوری است. پس از مارکوس آئورلیوس، پسرش کومودیوس به‌‌عنوان امپراتور رم، جانشین او شد. او که فردی فاسد و خوش‌گذران بود حکومتی به‌شدت فاسد و بی‌بندوبار را تاسیس کرد. مارکوس آئورلیوس یک نویسنده و فیلسوف بزرگ بود که به‌‌عنوان امپراتور، حکومتی عادلانه را پایه‌ریزی کرده بود اما بر طبق فیلم، کومودیوس به‌زور حکومت پدرش را تصاحب نمود.

در حالی‌که در فیلم گلادیاتور اتفاقات زیادی در بین مارکوس آئورلیوس و کومودیوس رخ می‌دهد، یکی از نکات کلیدی داستان با تاریخ واقعی در تضاد کامل است. همان‌طور که در فیلم مشاهده نمودیم کومودیوس با آخرین خواسته‌های پدرش مخالفت می‌کند و او را به قتل می‌رساند تا از به قدرت رسیدن ماکسیموس جلوگیری کند و خودش حکومت را به دست بگیرد، اما داستان واقعی به این اندازه دراماتیک و غم‌انگیز نیست.

آئورلیوس آخرین پادشاه از میان پادشاهانی بود که به آن‌ها «پنج امپراتور خوب» گفته می‌شد. دوران سلطنت این پادشاهان به اوج شکوفایی و ثبات امپراتوری روم معروف است.

البته، یکی از دلایل موفقیت این پادشاهان این بود که هیچ‌یک از آن‌ها قدرت امپراتوری را به پسر خونی خود نمی‌سپردند و در عوض این مقام را به فردی واگذار می‌کردند که توانسته بود شایستگی خود را به آن‌ها اثبات کند و این روند تا دوره مارکوس آئورلیوس ادامه داشت. در واقع او خودش امپراتوری را به کومودیوس داد، با وجود اینکه بسیاری به او گفته بودند که کومودیوس نمی‌تواند پادشاه خوبی باشد. در حقیقت هرچقدر که مارکوس آئورلیوس پیرتر و پیرتر شد، قدرت بیشتر و بیشتری را به کومودیوس ناتوان واگذار کرد.

 ۲. ماکسیموس

گلادیاتور

شخصیت اصلی فیلم گلادیاتور، ژنرال ماکسیموس دسیموس مریدیوس (راسل کرو) است که به‌‌عنوان یک گلادیاتور می‌جنگد تا بتواند امپراتوری فاسدی را که سعی داشت او را به قتل برساند نابود کند. او شورشی را علیه کومودیوس به راه انداخت و در نهایت امپراتور منفور را قبل از اینکه بر اثر جراحاتی که برداشته بمیرد، به قتل رساند.

در تاریخ، اطلاعات چندانی در رابطه با کاراکتر ماکسیموس در دست نیست. در واقع در واقعیت اصلا ماکسیموسی وجود نداشت که به نبرد با امپراتور بپردازد یا سپاه روم را در چارچوب شخصیت راسل کرو رهبری نماید. بااین‌حال این بدان معنا نیست که چنین شخصیتی اصلا در تاریخ وجود نداشته است.

در حقیقت، ماکسیموس نمایانگر همان قهرمانان باستانی و اسطوره‌های روم است، البته نمی‌تواند او را دقیقا یک کاراکتر تاریخی دانست. او از بسیاری جهات شبیه به ژنرال فاضل روم باستان، کینکیناتوس است که طبق سنت‌های دوره خود، قدرت دیکتاتوری از طرف رم به وی اعطا شد. شش ماه به او مهلت داده شد تا حکومت را به دست گیرد و او در حالی این خبر را دریافت کرد که مزارع خود را شخم می‌زد. او گاوآهن و بیل را رها کرد، جمهوری روم را در چند روز نجات داد و بلافاصله قدرت را رها نمود و دوباره به مزرعه‌اش بازگشت.

یکی دیگر از مصادیق تاریخی این چهره برجسته، کلودیوس آلبینوس است. او یکی از اشراف‌زاده‌های هم‌عصر کومودیوس بود که در مقابل زیاده‌روی‌ها و ابتذال امپراتور ایستاد و بیان داشت که حکومت باید به سنا و مردم سپرده شود نه امپراتور. او به‌‌عنوان یکی از رقبای کومودیوس قیام کرد و درنهایت نبردی عظیم را علیه امپراتور، سپتیمیوس سوروس، به راه انداخت اما در نهایت شکست خورد.

۳. کومودیوس در آرنا

گلادیاتور

کومودیوس در تاریخ هم درست همانند فیلم با پدر اندیشمندش تفاوت فاحشی داشت و نه در ملا عام و نه در جمع‌های خصوصی، هیچ توجهی به شهرت او نمی‌کرد. او راه خود را از پنج امپراتور محبوب جدا کرد و فرقه‌ای را بنا نهاد که در آن به‌‌عنوان خدا پرستش می‌شد و نام روم را به «سرزمین کومودیوس» تغییر داد و هرماه از تقویم رومی را به نام‌هایی شبیه به نام خودش تغییر داد.

با این‌ حال، شاید یکی از ناپسندترین عادات او، حضورش در کولوسئوم بود. همان‌جایی که در فیلم، کومودیوس در آن با ماکسیموس به مبارزه می‌پردازد و به‌‌شدت شکست می‌خورد. کومودیوس دوست داشت در مبارزاتی که از قبل برنامه‌ریزی‌ شده بودند به‌‌عنوان گلادیاتور ظاهر شود و لذا زخمی کردن حریفانش قبل از مبارزه با او امری دور از ذهن نیست. به‌ علاوه او حیوانات وحشی را می‌کشت و معلولان را تا حد مرگ کتک می‌زد. از آنجایی‌ که نمایش‌های گلادیاتوری معمولا مبارزاتی در بین بردگان و جنایتکاران بودند، حضور در چنین مبارزاتی برای افراد سرشناس و به‌ ویژه برای یک امپراتور کار درستی به‌ حساب نمی‌آمد.

۴. مرگ کومودیوس

گلادیاتور

در حالی‌که نقش‌آفرینی خواکین فینیکس و بازی او در نقش کومودیوس، کاملا با امپراتور خودشیفته رم مطابقت داشت، اما مرگ این پادشاه فاسد با آنچه در فیلم نشان داده شد تفاوت فاحشی دارد. آنچه در واقعیت اتفاق افتاد این بود که تعدادی از افراد قدرتمند متوجه شدند کومودیوس قصد دارد یکی از باغ‌های خود را با سرهای بریده‌شده تزئین کند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که خودشان هم ممکن است توسط کومودیوس مورد سو قصد قرار بگیرند و به‌عنوان غذای اصلی «عروسی خونین» او سرو شوند.

این مردان برای حفظ جان خود، به مربی کشتی کومودیوس، گلادیاتوری که نارسیس نام داشت، رشوه هنگفتی دادند تا این امپراتور دیوانه را در حمام خفه کنند و او توانست با موفقیت این کار را انجام دهد. ریدلی اسکات پایان فیلم را در نیمه‌ راه ساختش تغییر داد و واقعا هم کار عاقلانه‌ای انجام داد چرا که قطعا تماشای دو مرد برهنه که در حمام به جان هم افتاده‌اند و می‌خواهند یکدیگر را بکشند برای تماشاگران جذابیت خاصی ندارد.

۵. سرنوشت جمهوری

گلادیاتور

در حالی‌ که مقامات بالای رم پس از مرگ کومودیوس به‌شدت تلاش کردند تا شرایط را اصلاح کنند، اما عواقب سلطنت او تا حدی اسف‌بار بود که جایی برای بهبود باقی نگذاشته بود. البته کلودیوس آلبینوس در سال‌های پس از مرگ کومودیوس، تلاش کرد تا با قیام خود تعادل را به رم بازگرداند اما شکست او سبب شد که همین کورسوی امید هم از بین برود.

سنا دستور «نفرین محو یادبود» را درباره‌ی کومودیوس وضع کرد و لذا تمامی مجسمه‌ها و تصاویر این امپراتور معدوم شدند، اما رم دیگر هرگز نتوانست پس‌ازآن دوران سخت، سربلند کند. پس از مرگ کومودیوس، تحولات سیاسی عظیمی رخ داد و تنها در یک سال، پنج امپراتور بر روم حکومت کردند. در نهایت، حکومت امپراتوران، قرن‌ها پس‌ازآن اتفاق ادامه پیدا کرد.

شاید تنها نقطه قوت گلادیاتور به‌کارگیری انواع سنت‌ها و داستان‌هایی است که در تاریخ رم رواج داشته است. این فیلم به‌هیچ‌عنوان از یک حادثه تاریخی مشخص اقتباس نشده اما در عین‌ حال، مملو از عناصر تاریخی و اسطوره‌های رومی است و از وجود مجموعه داستان‌های درهم‌تنیده شده و مضامین و ایده‌های جذاب و باورپذیری بهره می‌برد. درست است که تاریخ به آن شکلی که در فیلم عنوان‌شده اتفاق نیفتاده باشد، اما این داستان یکی از رایج‌ترین داستان‌هایی است که رومی‌ها به آن علاقه خاصی دارند. بنابراین می‌توان چنین استنباط نمود که در فیلم گلادیاتور افسانه و تاریخ در هم بافته‌شده‌اند و موفقیت فیلم هم نشان می‌دهد که فرمول به کار گرفته‌شده می‌تواند یک فرمول همیشه برنده باشد.

منبع: collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه