استارفیلد چقدر به علم وفادار است؟ آژانس فضایی اروپا پاسخ می‌دهد

۲۷ شهریور ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
starfield

آیا می‌دانستید اگر یک طرف شهاب سنگ در حال حرکت را سیاه و طرف دیگرش را سفید کنید می‌توانید جهت حرکتش را تغییر دهید؟ یا اینکه فضانوردان در ایستگاه فضایی بین‌المللی طلوع و غروب را ۱۶ بار در روز تجربه می‌کنند؟ حالا که به آنها فکر می‌کنم به نظر واضح می‌آیند، اما قبلا هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم، تا زمانی که آقای امت فلچر/Emmet Fletcher از آژانس فضایی اروپا/European Space Agency با توضیحاتش روشنم کرد.

امت فلچر

Emmet Fletcher

فلچر سرپرست بخش برندینگ و شراکت‌های آژانس است. او به مدت تقریبا سی سال روی «رسما صدها» پروژه‌ی مربوط به فضا کار کرده، من‌جمله ماموریت رزتا. در این ماموریت برای اولین بار یک فضاپیما وارد مدار یک دنباله‌دار شد و آن را تا چرخشش دور خورشید ادامه داد، و باز هم اولین بار بود که یک لندر برای قرارگیری روی سطح دنباله‌دار اعزام شد. فلچر همچنین روی یکی دوتا بازی ویدئویی هم کار کرده (در مقام مشاور). اولی آن کار روی برنامه‌ی بی‌بی‌سی میکرو بود و بعد از آن روی عناوینی چون Juno, Kerbal Space Program و Elite Dangerous (که آن را «خیره‌کننده» می‌داند).

اوایل این هفته، با برنامه‌ی مایکروسافت تیمز با او درباره‌ی استارفیلد و به‌طورکلی بازی‌های فضایی گفت‌وگو کردم. به چندین و چند موضوع دیگر هم پرداخیتم، از اینکه چگونه ایستگاه فضایی بین‌المللی را می‌شود به زمین برگرداند (که نمی‌شود و در همان اتمسفر می‌سوزد و باید یکی دیگر وارد کنند)، و بحثمان به جیمز باند و بروس ویلیس هم کشیده شد. بااین‌حال مکالمه‌ی ما حول دو موضوع کلیدی بود – رسانه‌های سرگرمی در چه جاهایی فضا را درست نشان می‌دهند؟ و، از این جالب‌تر، چه جاهایی اشتباه می‌کنند؟

اول نگاهی دقیق‌تر به خط‌زمانی دنیای استارفیلد انداختیم، که در آن گفته می‌شود انسان‌ها تا سال ۲۰۵۰ به مریخ می‌رسند. یعنی، فقط ۲۷ سال دیگر. فلچر گفت این زیادی جاه‌طلبانه است اما غیرممکن نیست.

«زمان‌بندی جالبیه. منظورم اینه که همین اخیرا بعضی از زمان‌بندی‌های دنیای واقعی هم حول‌وحوش همین سال بوده، اما رسیدن به مریخ به این سادگی نیست و جای سرسختیه.» او همچنین افزود هر ماموریتی برای اعزام به این سیاره‌ی سرخ متفاوت از وضعیت قدیم و مسابقه برای رسیدن به ماه در دهه‌ی شصت بود.

«اون یه رقابت بین دو ابرقدرت بود. اون موقع می‌تونستن حجم عظیمی از سود محصولات داخلی‌شون رو خرج سفر به ماه کنن. جهان امروز عوض شده… و خیلی از توسعه‌ها تو حوزه‌ی صنعت فضا که امروز می‌بینیم بیشتر جنبه‌ی تجاری داره، و (آژانس فضایی اروپا) هم هنوز به‌خاطر مسائل علمیه که جلو می‌ره. به‌هرحال، قلب آژانس علمه.»

فلچر توضیح داد تا همین اخیرا اینکه انسانها را به مرور به مریخ برسانیم به نظرش کار «چالش‌برانگیزی» بوده است. بااین‌حال، وقتی به این فکر می‌کند که از قرن گذشته تا حالا در پرواز کردن با چه سرعتی پیشرفت کرده‌ایم او را به آینده امیدوار می‌کند. به‌هرحال، اولین باری که برادران رایتْ هواپیما به هوا فرستادند در سال ۱۹۰۳ بود، یعنی همین ۱۲۰ سال پیش. و حالا می‌بینیم موشک‌ها و اکتشافات فضایی در این مدت کوتاه چقدر پیشرفت داشته‌اند.

«به اولین کامپیوتر نگاه کنین. اواخر جنگ جهانی دوم مثلا کامپیوتر کولوسوس رو داشتیم که اندازه‌ی یه اتاق کامل بود اما حجم محاسباتش، چه می‌دونم، شاید از یه Oura Ring [حلقه هوشمند] یا ساعتی که دارم هم ابتدایی‌تر بود. پس وقتی درباره این چیزها صحبت می‌کنیم کسی چه می‌دونه چه اتفاقی در آینده قراره بیافته، چه ابداعات عظیمی قراره شاهد باشیم؟»

«هنوز داریم کارهایی رو می‌کنیم که فکرشو نمی‌کردید تونسته باشیم از پسش بربیایم. یه ماموریتمون اینه که تا ده سال آینده به اتمسفر سیارات اطراف بقیه ستاره‌ها نگاه کنیم… تا ببینیم آیا روی سیاره‌ی کناری یه ستاره‌ی دیگه هم اکسیژن وجود داره یا نه، یعنی سیاره‌ای که هفتاد، هشتاد یا صدسال نوری با ما فاصله داره. ممکنه بگید ‘عمرا، فکر نمی‌کنم بتونیم انجامش بدیم’. خب، دانشمندها نظر دیگه‌ای دارن. ‘آره، می‌تونیم انجامش بدیم.’ پس از اون چیزهاییه که فکر نمی‌کردیم امکان‌پذیر باشه قبلا اما آره، ممکنه… همیشه داره پیشرفت‌هایی حاصل می‌شه که اصلا نمی‌تونی متوجه بشی پیشرفت بزرگ بعدی قراره از کجا سروکله‌اش پیدا شه.»

Starfield

پس با اینکه به باور فلچر رسیدن بشر تا سال ۲۰۵۰ روی مریخ «جاه‌طلبانه» است اما به نظرش «هیچ‌وقت هم نمی‌تونم بگم نه.» بااین‌حال، با خنده گفت استارفیلد برنامه‌ریزی‌اش زیادی فشرده است.

اما بگوییم اصلا به آنجا هم رسیدیم و تاریخ همانطوری رقم خورد که استارفیلد پیش‌بینی می‌کرد. آیا باز می‌توانیم سکونت‌گاه روی سیاره‌هایی مثل مریخ بسازیم، و از آنها مقابل دیگر نیروهای مهاجم مراقبت کنیم؟ استارفیلد وعده داده که بتوان کلونی‌های مختلفی را کشف و چیزهای زیادی را در فضا منفجر کرد – چه سفینه‌های خالی و چه توده‌های سنگی و چه مواد طبیعی. خب، به نظر می‌رسد، این صحبت‌ها مشتی خیال‌پردازی خطرناک هستند.

اول از همه، مریخ برای زندگی فاجعه است – «خیلی سریع» آدم را می‌کشد. درست است که آب دارد، اما در مجموع جای خیلی سرد و سمی‌ای است، مملو از تشعشعات مرگبار.

فلچر گفت خاک مریخ «اساسا آهن اکسیدشده‌ست، که اصلا برای ما سالم نیست. می‌تونیم یه سری اکتشافات انجام بدیم اما جایگزین زمین نمی‌شه. ما برای زندگی روی زمین تکامل پیدا کردیم.» خلاصه، اگر به جایی برسیم که جدا به فکر نقل مکان بیافتیم و به سیاره‌ی دیگر برویم باید اول بپرسیم چگونه و چرا اصلا چنین فکری به ذهنمان رسیده است.

فلچر می‌گوید «باید مطمئن بشیم که زمین یک سیاره‌ی قابل سکونت برای بشر باقی می‌مونه.» فلچر اساسا در صحبت‌هایش به تلاش‌های آژانس فضایی اروپا برای اینکه سازمانی محیط‌زیست‌دوست باشد اشاره می‌کند.

«اگر خراب کنیم، دیگه زمین جای خوبی برای زندگی نمی‌مونه. و قضیه اینه که زیاد داره خرابی پیش میاد و بیشترین صدمه رو به زمین می‌زنه. آژانس فضایی اروپا کلی داده تهیه کرده تا برای حل معضل تغییرات اقلیمی راه‌گشا باشه. این یکی از چیزهاییه که به‌شدت روش حساسیم… آژانس فضایی اروپا یه سازمان صلح‌آمیزه. هیچ جنبه‌ی نظامی نداره… محور همه‌ی کارهایی که سعی می کنیم انجام بدیم علمیه.»

«وقتی در بعضی از ماموریت‌هامون می‌خوایم وضعیت زمین رو بررسی کنیم، یه ناوگان از ماهواره‌ها رو دور زمین می‌گردونیم که از این طریق معلوم می‌شه وضعیت یخ‌های قطبی، جنگل‌زدایی و سطح آب‌ها چطوریه. بعد داده‌ها رو می‌بینیم – هیچ‌کدوم از ما باور نداریم تغییرات اقلیمی ساختگیه – و ارزیابی می‌شن و دانشمندان می‌تونن بر اساس اونها مدل‌سازی کنن.»

فلچر گفت اگر به وضعیت فعلی ادامه دهیم زمین به جای به‌کل متفاوتی تبدیل خواهد شد. «احتمالا دیگه جای خوبی برای آدم‌ها نخواهد بود، اما حیات علی‌رغم همه‌ی اینها یه گوشه‌ای به کار خودش ادامه می‌ده – اما منظورم از حیات یعنی سوسک‌ها [به‌خاطر مقاومت بالایشان که در صورت حمله‌ی اتمی هم به حیاتشان می‌توانند ادامه دهند].» برعکس چیزهایی که رسانه‌های سرگرمی نشان می‌دهند، هیچ «سیاره جایگزین»ای وجود ندارد.

برگردیم به استارفیلد و مستعمره‌سازی از فضا. فلچر گفت اگر هم سیاره‌ی جدیدی پیدا کنیم تا خانه‌ی جدیدی بر آن بنا سازیم باز هم منابع عظیمی نیاز است.

Starfield

«اگر کره دایسون رو در نظر بگیرید، که یکی از آخرین شیوه‌ها برای بیرون رفتن از زمینه، به این شکل که کل ستاره رو با یه کره محصور و داخلش زندگی رو شروع می‌کنید… تو دهه هفتاد بر اساس این سناریو رمان علمی تخیلی Ringworld خلق شد. پس دور ستاره یه حلقه دارید و این مکان قابل‌سکونت رو میلیون‌ها بار افزایش می‌ده، اما برای ساختش باید کل سیستم خورشیدی رو نابود کنید.»

«چنین کارهایی، چنین پروژه‌های مهندسی عظیمی – که برای ما فانتزی‌اند – یک‌جورهایی به‌لحاظ مهندسی شدنی‌اند اما قبلش چند اخطار باید داد. مثلا ساخت آسانسورهای فضایی شدنیه ولی بی‌نقص نیست. دهه‌هاست روش داره فکر می‌شه. اما آیا قراره همگی بریم فضا زندگی کنیم؟ اطلاعی ندارم.»

در خصوص مبارزات و انفجارها، فلچر می‌گوید اگر همین الان در دنیای واقعی یک جنگ فضایی اتفاق بیافتد، «احتمالا تا سیصد-چهارصد سال آینده، دسترسی بشریت به فضا قطع می‌شه.» به‌خاطر اینکه بقایا و آوارهای عظیمی از خود به جا خواهد گذاشت.

«وقتی حجم عظیمی از این آواره‌ها تو فضا معلق بشه، سفر فضایی خیلی سخت‌تر یا خیلی‌ پرخرج‌تر می‌شه چون باید بخش زیادی از زمان و پول رو صرف بهبود سپر فضاپیما کرد. وزنتون هم محدوده و این یعنی، مثلا، برای اینکه افراد رو به فضا برسونید فضای کمتری در دسترس دارید.»

«ده-پونزده سال پیش یه دوتا حادثه پیش اومد و یه سری‌ها بهم برخورد کردن. یه تصادف کوچولو بین دوتا ماهواره‌ی کوچیک بود اما خرابه‌هاشون تا دویست سال بعدی تو محدوده ما باقی می‌مونه.»

«پس حالا یه جنگ بین‌المللی تو فضا رو تصور کنید، خصوصا در نزدیکی سیاره‌ای مثل زمین. اینطوری یک کمربندی بزرگ از آواره‌ها شکل می‌گیره که از بین بردنش خیلی، خیلی، خیلی سخته… وقتی یه چیزی پنج برابر بیشتر از سرعت گلوله داره حرکت می‌کنه، چطور قراره متوقفش کنید و به پایین بیارینش؟ خصوصا که ممکنه سایزش اندازه یه سکه باشه؟»

فلچر می‌گوید این آواره‌ها – زباله‌های فضایی – ممکنه یه خال رنگ باشند یا یک ماهواره‌ی عظیم ده تنی که دیگر کار نمی‌دهد. همه‌ی اینها در جو می‌گردد و معمولا سرعتی هفت کیلومتر بر ثانیه دارند.

«ما فضاپیمایی ساختیم که مقابل ضربات چیزهایی که مثلا تقریبا یک سانتی‌متر هستن مقاوم بمونه، اما می‌دونیم ممکنه یه سکه‌ی یک پوندی هم اگر به جای حساسی برخورد کنه کل فضاپیما رو از کار بندازه.» روی یکی از ماهواره‌های سنتیل آژانس فضایی اروپا یک سوراخ وجود دارد – و با اینکه همه می‌توانند با دوربین این صدمه‌ی واردشده را ببینند – اما نمی‌دانند چه چیزی باعثش شده است.

همانطور که فلچر هم اشاره کرد، اشیای معلق در فضا ممکن است به‌خاطر انرژی جنبشی‌ای که به‌مرور در آنها به‌وحود می‌آید و موجی که سپس می‌سازند به قطعات کوچک‌تری تقسیم شده و باعث زباله‌ی بیشتری در فضا شوند. «پس تصور کنید قراره تو فضا جنگ بشه. قراره عمدا بقیه‌ی عناصری که در فضا هست رو نابود کنید. اینطوری توده‌ی زیادی از زباله‌های فضایی ایجاد می‌شه که اصلا خوب نیست. فکر می‌کنم قبل از جنگ، همه با خودشون فکر می‌کنن که یه دقیقه صبر کن، اگر قراره بجنگیم، پس دیگه بعدش نمی‌تونیم عملیاتی تو فضا انجام بدیم. پس اگر یکی از طرفین درآمد، بقا یا وجودش وابسته به فضا باشه، می‌دونه جنگیدن یک موقعیت دو سر باخته.»

سوال بعدی‌ام درباره‌ی این بود که شلیک کردن به بقیه‌ی آدم‌ها در فضا به چه شکل است. فلچر می‌گوید روی کاغذ می‌شود انجامش داد، چون یک سلاح معمولی برای کار کردن نیازی به اکسیژن ندارد. بااین‌حال، به آن شکلی که معمولا رسانه‌های سرگرمی نشانش می‌دهند نیست.

فال اوت استارفیلد

در واقع، شخصی که با سلاح شلیک می‌کند به‌خاطر انرژی تولیدشده به عقب رانده می‌شود. و همچنین ممکن است لباس فضانوردی از فرد مقابل برخورد گلوله محافظت کند. این لباس‌ها طوری طراحی شده‌اند که کاربرانش مقابل ضربات مصون باشند، مثل همان ضرباتی که زباله‌های فضایی معلق در فضا ممکن است به او وارد کنند. و، همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، این زباله‌ها سرعتشان از سرعت گلوله‌ای که از دهانه‌ی تفنگ خارج شده بیشتر است.

فلچر با حالت موذیانه گفت «می‌شه تو فضا هم شخص رو با اسلحه کشت. جالب نیست؟» و حتی اگر خود آن شلیک گلوله روی زمین مرگبار نباشد، «هر نوع زخم باز در فضا شدیدا خطرناک است.» چون فشار داخلی شخص به‌خاطر خلا موجود در فضا دوچندان می‌شود.

«زخمی شدن بر اثر شلیک روی زمین چیز خوبی نیست، اما چنین زخمی توی فضا فاجعه‌ست. همونطور که گفتم، لباس فضانوردی مقابل ضربات شدیدا مقاومه و احتمالا مقابل گلوله هم همینطور، ولی باید یادمون باشه یه سری عناصر خیلی حساس و حیاتی به لباس وصلن که وقتی بیرون از سفینه هستید مهمه سالم بمونن.» (گرچه خوشبختانه فضانوردان وصله‌هایی دارن که با آن می‌توانند بریدگی‌ها را با چیزی شبیه سنجاق رفو کنند.)

با همه‌ی این صحبت‌ها اینکه با لباس فضانوردی و با سلاح معمولی به کسی شلیک کرد برای خود ضارب هم سخت است و به هن‌هن‌کردن می‌افتد، چون به‌خاطر فشار جوی کشیدن ماشه سخت است و دستکش لباس فضانوردی هم سایز بزرگی دارد. فلچر به یاد دارد یک بار از این دست‌کش‌ها پوشید تا از همان دوربین فضانوردان آژانس استفاده کند، و به نظرش کار با آن مجموعا «سخت» بود.

در واقع، حتی حرکت ساده در لباس فضانوردی دست‌وپاگیر است و فلچر می‌گوید ممکن است فرد برای عادت کردن به آن تقریبا شش ساعت تمرین کند (یا شاید هم سه ساعت اگر واقعا لازم شد). بیشترش هم صرف این می‌شود که فرد مطمئن شود اکسیژن حتما سیستم‌های آنها را پاکسازی کرده، و خیلی وقت‌ها باید چیزها را مداما یکی-دوبار چک کرد. بعد، فضانوردان باید به آرامی در هوابند رفته تا فشار هوای بین دو محیط مساوی شده تا شخص بتواند وارد محیط دوم (فضا) که اختلاف فشار هوا دارد بشود.

فلچر با خنده می‌گوید «یه مدت طول می‌کشه. اینطور نیست که ‘اوه نگاه کن، بزن که رفتیم! سریع – بپوشید لباس‌هاتونو! تمام!’ نمی‌شه از این کارها کرد، حداقل فعلا.» خوشبختانه آن‌ور قضیه ساده‌تر است و بیرون آمدن از این لباس ۴۵ دقیقه طول می‌کشد، چون فضانوردان دارند از محیطی غیرامن به محیطی امن برمی‌گردند.

جدا از جنگ‌های فرقه‌ای و راهزنی در فضا، که مشخص شد اصلا ایده‌ی خوبی نیست، فلچر درباره‌ی معدن‌کاوی در مستعمرات هم نظرش را بیان کرد. گرچه معمولا در رسانه‌ها می‌بینیم معدن‌کاوی‌های عظیمی روی سیاره‌های بزرگ انجام می‌شود که پر از سکونت‌گاه و این‌جور چیزها هستند، اما برای استخراج منابع از فضا این روش بهینه‌ای نیست.

وقتی صحبتش پیش آمد فلچر گفت «استخراج منابع از روی یه شهاب سنگ ساده‌تر از سیاره‌هاست. چون راحت‌تر می‌شه روی اونها فرود اومد، برعکس سیاره‌ها که جاذبه عمیق‌تری دارند و هم برای اینکه روشون فرود بیاریم باید انرژی زیادی صرف کنیم و هم برای اینکه از روشون بلند شیم. تازه اون هم در حالی که کلی منابع سنگین همراهمونه. بنابراین بیشترشون رو نمی‌شه بلند کرد.»

«اما شهاب‌سنگ‌ها؟ حتما! برای استخراج از روی شهاب سنگ‌ها کار زیاد کردیم و می‌کنیم. می‌شه از همون کمربندی شهاب‌سنگ و از همون مکان اصلیش استخراج رو شروع کرد یا می‌تونید شهاب‌سنگ رو بردارید و به زمین نزدیکش کنید. چون معدن‌کاوی وقتی شهاب‌سنگ به محور زمین نزدیک‌تره راحت‌تر می‌شه و مثلا آسون‌تر می‌تونیم قطعات فلز رو به زمین بیاریم.»

برای اینکه آژانس‌های فضایی شهاب‌سنگ را به زمین نزدیک کنند چندتا راه وجود دارد. یک روشش این است که یک طرف آن را رنگ سفید زده و طرف دیگرش را رنگ سیاه بزنند. اینگونه شهاب‌سنگ نسبت به نور خورشید واکنش متفاوتی نشان می‌دهد. این بیشتر برای مواقعی به کار می‌آید که «یک شهاب‌سنگ خیلی مرگبار، در حد شهاب‌سنگ‌هایی که باعث انقراض دایناسورها شدند» سمت‌مان بیاید. فلچر دوباره تکرار کرد برعکس چیزهایی که فیلم‌هایی مثل آرماگدون با بازی بروس ویلیس نشان می‌دهند اصلا ایده‌ی خوبی نیست که شهاب‌سنگ‌ها را منفجر کرد. (فلچر به شوخی گفت «ما عاشق این فیلمیم!»)

استارفیلد

یک راه ساده‌تر دیگر برای حرکت‌دادن شهاب‌سنگ این است که با یک موتور یک کاوشگر به آن متصل کرد و به محل مناسب‌تری آن را کشاند.

«سازمان‌های زیادی وجود داره – که ما هم جزوش هستیم – و اینها بررسی می‌کنن که چقدر اقتصادیه، چقدر عملیه، و چطور می‌شه باامنیت تمام این استخراج رو انجام داد. مثلا اینکه چطور می‌شه بهترین شهاب‌سنگ ممکن رو پیدا کرد. آیا مثلا دنبال شهاب‌سنگی هستید که آهن زیادی داشته باشه، یا دنبال شهاب‌سنگی هستید که لیتیوم داره و برای باتری‌های ماشین‌های الکترونیکی مناسبه؟»

زمانی که با فلچر گذراندم فوق‌العاده بود، و حس می‌کنم تازه فقط نوک کوه یخ قضیه را نشان دادیم. صادقانه بگویم، می‌توانستم ساعت‌ها به گفت‌وگویم با او ادامه بدهم. اما قبل از اینکه برود پرسیدم به‌طورکلی بازی‌های فضایی به‌طور اخص و رسانه‌های مربوط به فضا به‌طور اعم، معمولا چه چیزی را بیشتر اشتباه نشان می‌دهند؟ جوابش سریع و کوتاه بود: نویز و صدا.

به‌هرحال، اصوات از طریق لرزش اتم‌ها و مولکول‌ها و از طریق واسطه‌هایی مثل هوا یا آب هستند که حرکت می‌کنند. اما در فضا، هوایی وجود ندارد، و بنابراین صداها برای حرکت هیچ راهی ندارند. فلچر گفت «از سفینه بیرون بیاین، همه‌چیز ساکت می‌شه، و تنها چیزی که می‌شنوید اکسیژن داخل لباسه.» او اضافه کرد به‌خاطر هوایی که مدام این‌ور و آن‌ور پخش و فشرده می‌شود داخل لباس فضانوردی صدا زیاد است. این چیزی است که بیشتر رسانه‌ها اغلب اشتباه آن را نشان می‌دهند. فلچر می‌گوید فیلم For All Mankind که از شبکه‌ی اپل تی‌وی پخش می‌شود این نکته را به خوبی نشان می‌دهد اما در اکثر رسانه‌های دیگر معمولا به این دقت نمی‌کنند.

بیشتر بخوانید: همه‌ی آنچه باید در مورد استارفیلد بدانید

در جای دیگری در مکالمه‌مان فلچر گفت نباید فضانورد را به چشم شخصی در فضا ببینی، بلکه او شخصی است که خود لباسش حکم «یه سفینه‌ی خیلی خیلی کوچولو رو داره. لباس فضانوردی اینطوریه. انگار یه سفینه‌ی کوچیک داخل خودش جا داده.»

جدا از خود لباس فضانوردی، درون خود سفینه‌ها هم پرسروصداست.

«باید در این محیط قابل‌زندگی مدام هوا رو هل بدی – مثلا اگر یه جا همینطور بشینید و هوا هم حرکت نکنه، یک حباب بزرگ از کربن دی‌اکسید دور صورتتون ایجاد می‌شه.  تمام هوا در ایستگاه فضایی بین‌المللی هم همیشه در حال جابه‌جایی و هل‌داده‌شدنه بنابراین داخلش هیچ‌وقت ساکت نیست.»

«داخل ایستگاه فضایی بین‌المللی ساکت نیست. داخل لباس فضانوردی هم ساکت نیست. حتی با اینکه اون بیرون، سکوت مرگبار حاکمه. اما داخل، پرسروصداست، چون باید بتونید نفس بکشید.»

شما هم این صدا را می‌شنوید؟ صدای علم است.

منبع: Eurogamer

صفحه‌ی اصلی بازی دیجی‌کالا مگ | اخبار بازی، تریلرهای بازی، گیم‌پلی، بررسی بازی، راهنمای خرید کنسول بازی

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه