۹ قهرمان فیلم‌های پل توماس اندرسون از بدترین تا بهترین

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه

از درک دیگلر گرفته تا دنیل پلین ویو، پل توماس اندرسون همواره توانسته قهرمانان منحصربه‌فردی با کاراکترهای پیچیده را در فیلم‌هایی نظیر «شب‌های عیاشی» (Boogie nights) و «خون به پا خواهد شد» (There will be blood) خلق نماید.

غالبا قهرمانانی که اندرسون خلقشان می‌کند افرادی هستند که زندگی خانوادگی چندان مناسبی ندارند و زندگی‌شان به‌ واسطه عشق یا دوستی با کسی نجات پیدا کرده یا توسط جامعه پذیرفته‌ شده‌اند. قهرمانانی که او به آن‌ها جان می‌بخشد یا یک پدر شکست‌ خورده هستند، یا یک فرد بی‌خانمان و سرگردان و بی‌هدف یا یک فرد عاشق‌پیشه که در عشق شکست‌ خورده است و اما یکی از بحث‌برانگیزترین فیلم‌های اندرسون، تحت عنوان «مگنولیا»، هیچ قهرمان واقعی ندارد.

این اثر که به سبک فیلم‌های رابرت آلتمن ساخته‌ شده، زندگی افرادی را به تصویر می‌کشد که نه خوب هستند و نه بد و به عبارتی می‌توان گفت که فقط انسان هستند. شخصیت‌های که اندرسون به آن‌ها در فیلم‌هایش روح بخشیده، گاهی شخصیت‌هایی عمیق و تاثیرگذارند و گاهی شخصیت‌هایی پوچ و بی‌هدف.

۹. لری اسپورتلو

پل توماس اندرسون

فیلم «خباثت ذاتی» (Inherent Vice) که از رمان توماس پینچون به همین نام اقتباس‌ شده، یکی از آن دست فیلم‌های اندرسون است که چندان با استقبال مواجه نشده است. این فیلم توسط منتقدان بسیاری مورد ارزیابی قرار گرفت اما در نهایت، مشخص شد که داستان نئو نوآر فیلم اقتباسی کاملا سطحی از سبک «لبوفسکی بزرگ» است و لری اسپورتلو، قهرمان فیلم، شخصیتی است که از کاراکترهای جف بریجز اقتباس‌ شده است. از آنجایی‌ که «لبوفسکی بزرگ» از وجود داستانی جذاب بهره می‌برد که توانسته بود توجه مخاطبین را به‌ شدت جلب کند، حتی کارگردانی همانند اندرسون هم نتوانست سبب تولید فیلمی شود که بتواند با فیلم برادران کوئن رقابت کند.

۸. رینولدز وودکاک

پل توماس اندرسون

در فیلم درام تاریخی «رشته خیال» (Phantom Thread)، دنیل دی لوئیس دوباره با اندرسون همکاری نمود تا بتواند رابطه عاشقانه پیچیده بین یک خیاط معروف و نامزدش را که چندان به لحاظ اخلاقی به او شبیه نیست به تصویر بکشد. بازی دی لوئیس مثل همیشه فوق‌العاده جذاب است، اما شخصیت رینولدز وودکاک که او به ایفای نقشش می‌پردازد کاراکتر چندان جذابی نیست. نکته اصلی این فیلم این است که رابطه بین او و نامزدش یک رابطه مناسب و سالم نیست. رینولدز فردی وحشتناک و سنگدل است که مدام بر سر نامزدش فریاد می‌زند و از او شکایت دارد که چرا با مهربانی کردن به او مانع از پیشرفتش در کار می‌شود.

۷. سیدنی

پل توماس اندرسون

فیلم «برد دشوار» (Hard Eight) که از کتابی به نام یاغیان پشت‌صحنه اقتباس‌ شده در ابتدا قرار بود به همین نام نام‌گذاری شود. در این فیلم، کاراکتری که فیلیپ بیکر هال به ایفای نقشش می‌پردازد سیدنی نام دارد. مانند تمامی فیلم‌های اندرسون، «برد دشوار» بیشتر به مطالعه شخصیت کاراکترها می‌پردازد تا اینکه یک داستان سنتی را به مخاطب تحویل دهد. سیدنی یک قمارباز کهنه‌کار است که می‌خواهد به یک مرد جوان کمک کند. نقص‌ها و ویژگی‌های شخصیتی او درست همان چیزهایی هستند که ریشه در شخصیت اصلی اندرسون دارند.

۶. درک دیگلر

پل توماس اندرسون

وقتی مارک والبرگ، کاراکترهایی را که در ابتدای دوره بازیگری‌اش به ایفای نقش‌هایشان پرداخته بود رها کرد توانست توانایی‌هایش را به‌ عنوان یک بازیگر دراماتیک و به‌ عنوان ستاره فیلم «شب‌های عیاشی» (Boogie Nights) که درک دیگلر نام داشت ثابت کند. در این فیلم که از سبک فیلم «رفقای خوب» پیروی می‌کند، درک همان پستی‌ و بلندی‌های فیلم‌های مارتین اسکورسیزی را تجربه می‌کند. او توسط یک غول سینمایی (با بازی برت رینولدز، نامزد دریافت جایزه اسکار) کشف می‌شود، به اوج روزهای شکوفایی خود می‌رسد و سپس به حال خود رها می‌شود.

۵. فردی کوئل

پل توماس اندرسون

فیلم «استاد» (Master) به روایت داستان رهبر کاریزماتیک یک فرقه به نام لنکستر، با نقش‌آفرینی جذاب فیلیپ سیمور هافمن می‌پردازد. داستان فیلم از نگاه یک جوان تازه‌کار روایت می‌شود که شیفته رفتار لنکستر شده است.

فردی کوئل که واکین فینیکس به ایفای نقشش پرداخته، یک کهنه سرباز بی‌هدف جنگ جهانی دوم را به تصویر می‌کشد که از تجربیات دل‌خراش دوران جنگ و آسیب‌های وحشتناک دوران کودکی‌اش رنج می‌برد. لنکستر از شرایط او سو استفاده می‌کند و خودش را در نقش پدر مهربانی جامیزند که نیات شومی در ذهنش دارد.

۴. گری ولنتاین

پل توماس اندرسون

کوپر هافمن قبل از بازی در نقش گری ولنتاین در «لیکریش پیتزا» (Licorice Pizaa) هرگز در هیچ فیلمی بازی نکرده بود، اما در این نقش توانست خوش بدرخشد و به زیبایی هرچه‌تمام‌تر، این کاراکتر را به مخاطبان معرفی کند. به گفته بعضی‌ها، این کاراکتر بر اساس زندگی تهیه‌کننده فیلم، گری گوتزمن ساخته‌ شده بود که در جوانی هم به‌ عنوان یک بازیگر و هم یک فروشنده تخت مشغول به کار بود.

گوتزمن در نهایت به‌ عنوان تولیدکننده با تام هنکس شریک شد. بسیاری از داستان‌های او در هالیوود توانستند الهام‌بخش تولید اپیزودهای لذت‌بخش فیلم «لیکریش پیتزا» باشند.

۳. بری ایگان

پل توماس اندرسون

درام رمانتیک و سرشار از شور زندگی اندرسون تحت عنوان «عشق پریشان» (punch drunk love)، مخاطبان را با جنبه‌های دیگری از توانمندی‌های آدام سندلر آشنا کرد. بری ایگان یک بازیگر سنتی نظیر کاراکترهای کاریزماتیک متیو مک‌کانهی نیست. بری که از نظر عاطفی حال‌ و روزی آشفته دارد بسیار تنهاست و خواهرانش هم مدام او را اذیت می‌کنند. اما زمانی که ایگان عاشق لنا با بازی امیلی واتسون می‌شود، ثبات ذهنی‌اش را به دست می‌آورد.

۲. آلانا کین

پل توماس اندرسون

آلانا هایم در آخرین اثر اندرسون، «لیکریش پیتزا»، به همان اندازه همبازی بی‌تجربه‌اش، کوپر هافمن، بی‌تجربه بود. آلانا کین دستیار عکاس ۲۵ ساله‌ای است که گری به دام عشق او می‌افتد. آلانا به زیبایی هر چه‌ تمام‌تر، یک جوان بیست‌وچندساله بی‌هدف را به تصویر می‌کشد. شخصیت او در عین اینکه بسیار پیچیده است اما نمایانگر بسیاری از افرادی است که هرروز در زندگی‌مان با آن‌ها برخورد می‌کنیم. او می‌خواهد زندگی کند و پیشرفت نماید اما ناپختگی‌هایش او را مایوس می‌کنند.

۱. دنیل پلین ویو

پل توماس اندرسون

اندرسون به‌ واسطه کارگردانی فیلم «خون به پا خواهد شد» (There will be blood) توانست نقدهای مثبتی را دریافت کند و نامزد جایزه اسکار شود. او به زیبایی هرچه‌تمام‌تر توانست وقایع دل‌خراش و گهگاه لذت‌بخش پیشرفت مالی یک کاشف نفت آمریکایی و به قهقرا رفتن او را ازلحاظ اخلاقیات به تصویر بکشد. مالک چاه‌های نفتی فیلم که دنیل پلین ویو نام دارد، با بازی فوق‌العاده‌ دنیل دی لوئیس توانست جایزه اسکار را برای فیلم به ارمغان بیاورد. او به‌ خوبی نمایانگر چهره یک ضدقهرمان کلاسیک است که به خاطر حرص و آز و فساد اخلاقی‌اش به قهقرا کشیده می‌شود.

حتی اینکه بخواهیم دنیل را قهرمان داستان بدانیم نیز جای بحث دارد. شاید در بعضی از سکانس‌ها مخاطب فکر کند که او فرد خوبی است اما اندکی نمی‌گذرد که همه درمی‌یابند که او یک هیولاست. قساوت قلب او در تجارت منجر به مرگ تعدادی از کارگرانش شد و حتی او پسر خود را در قطار رها می‌کند. هر چه امپراتوری دنیل بزرگ‌تر می‌شود، او ویژگی‌های انسانی خود را بیشتر و بیشتر از دست می‌دهد و به یک انسان قسی‌القلب تبدیل می‌شود.

منبع: screenrant

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه