آبی تمام‌عیار؛ چطور انیمه‌ی کلاسیک ساتوشی کن پس از ۲۵ سال هنوز زنده است؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
آبی تمام‌عیار

در انیمه‌های ژاپنی، تریلرها و آثار ترسناک روانشناختی همیشه جایگاه ثابتی داشته‌اند. کارگردان‌ها و نویسنده‌های زیادی تحت تاثیر ساتوشی کن بوده‌اند. کن خودش خالق انیمه‌های ماندگار و تاثیرگذاری چون «آبی تمام‌عیار» (۱۹۹۷)، «بازیگر هزاره» (۲۰۰۱)، «پاپریکا» (۲۰۰۶) و «عامل توهم» (۲۰۰۴) بوده است. آثار او متنوع هستند، هریک امضا و مضمون خاص خودشان را دارند، ولی در تمام‌شان می‌توان عنصر مشترکی به نام درون‌نگری را مشاهده کرد. تقریبا در تمام انیمه‌های سینمایی و سریالی کن، شخصیت‌ها مجبور می‌شوند در آینه نگاه کاملی به درون خود بیاندازند و از خود بپرسند: «من واقعا کی هستم؟» در انیمه‌ی سینمایی «آبی تمام‌عیار»، اولین تجربه کارگردانی کن، بهتر از دیگر آثار او می‌توان ردپای چنین نگاهی را مشاهده کرد (در این مطلب بخش‌های داستانی کلیدی از انیمه‌ی «آبی تمام‌عیار» لو می‌رود).

«آبی تمام‌عیار» (Prefect Blue) داستان یک ستاره‌ی پاپ به نام میما کیریگوئه (جونکو ایوائو) است، عضو یک گروه موسیقی موفق به نام چم! او که از کار در حوزه‌ی موسیقی خسته شده، تصمیم می‌گیرد این صنعت را رها کند و بازیگر شود. میما که در بازیگری در پایین‌ترین پله‌ی نردبان موفقیت قرار دارد، مجبور می‌شود هر نقشی را برعهده بگیرد و این در تضاد با آن تصویر ایده‌آل و رویایی است که او در میان طرفداران موسیقی از خودش به جای گذاشته بود. مسلما هواداران او خیلی از این تغییر رویه خوش‌شان نمی‌آید و دوست دارند دوباره همان ستاره‌ی پاپ معصوم را ببینند. بعد از مدتی، میما متوجه می‌شود یک هوادار افراطی سایه به سایه دنبال اوست. همین مساله باعث افزایش نگرانی این بازیگر خوش‌آتیه می‌شود.

در این حین، میما با وبسایتی به نام «اتاق میما» مواجه می‌شود که جزئیات دقیق و خصوصی از زندگی او رو کرده است. اضطراب و توهم‌های ناشی از این اتفاق موقعیت شغلی او را هم به خطر می‌اندازد. کم‌کم مینا دچار آشفتگی روانی می‌شود. او مرتب به خود قبلی‌اش در دنیای موسیقی فکر می‌کند و بابت تغییر مسیر شغلی‌اش احساس پشیمانی می‌کند، دیگر نمی‌داند آیا واقعا همان کسی است که تصور می‌کند؟ کمی بعد، تمام کسانی که باعث ورود میما به حوزه‌ی بازیگری شده‌اند، یک به یک کشته می‌شوند. پلیس او را به عنوان مظنون بازداشت می‌کند. میما دیگر نمی‌تواند واقعیت را از خیال تشخیص دهد، خودش هم شک می‌کند که شاید آشفتگی‌های روانی‌اش باعث شده او دست به چنین خشونتی بزند.

در «آبی تمام‌عیار»، ردپای مضامین زیادی دیده می‌شود. و خیلی از این مضامین حتی در سال ۲۰۲۲ هم قابل توجه و مهم هستند. یکی از مهم‌ترین مضامین این انیمه، مفهوم خود  و درگیری پیوسته‌ی خیلی از ما با هویت‌مان است. در جهان رسانه‌های اجتماعی، آواتارهای مجازی و متاورس و واقعیت مجازی پیوسته در حال تکامل، هویت به پیچیده‌ترین حالت خود رسیده است. ما بیشتر وقت‌ها به این حقیقت می‌رسیم که تصویر خود واقعی‌مان و خودی که در دنیای اینترنت از خود نشان می‌دهیم، دو هویت کاملا متفاوت هستند. در گذشته، ستیز بین چهره‌ی خصوصی و عمومی تنها مختص ستاره‌های مشهور دنیای سرگرمی یا سیاستمداران بود. با این‌حال، ظهور اینترنت و رسانه‌های اجتماعی و محبوبیت آن‌ها بین مردم، باعث شده است همه‌ی ما سکویی برای خود در اختیار داشته باشیم. از آن‌جا که خیلی از ما خودمان را در معرض عموم و «بازار تفکرات» قرار می‌دهیم، ما هم با آن دوگانگی مواجه شده‌ایم که پیشتر مخصوص سناتورها و بازیگران سینما بود.

بخش زیادی از چنین چالشی در «آبی تمام‌عیار» دیده می‌شود. میما اگرچه برای کار با کامپیوتر به کمک نیاز دار، و این برای یک جوان امروزی غیرقابل درک است، ولی هویت او به شکل ملموسی به بازی گرفته می‌شود و مخاطبان جوان این عصر این کشمکش میما را به خوبی درک می‌کنند. هویت میما در واقع تا حدی تحت تاثیر تصویری است که هواداران از او دارند، به همین دلیل او وقتی گروه موسیقی را ترک می‌کند عذاب وجدان دارد، چون هواداران را رها کرده و دنبال رضایت خودش رفته است. می-مانیا یکی از هواداران وسواسی میماست که پیوسته دنبال اوست. وجود چنین هواداری نشان دهنده‌ی این مفهوم است که میما با کنار گذاشتن معصومیتش، هواداران را سرخورده کرده و حالا قرار است از سوی آن‌ها آزار ببیند. در فضای شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر هم می‌توانیم چنین چیزی را بارها و بارها ببینیم. در چنین جاهایی است که شخصیت آنلاین ما، انتظارات و تصوراتی از سوی دیگران ایجاد می‌کند.

همچون میما، هرکس دیگری به راحتی ممکن است به خاطر زمان زیادی که در فضای مجازی می‌گذراند، غرق در آن شود. قطعا رسانه‌های اجتماعی و ارتباطات آنلاین مزیت‌هایی هم دارند، ولی تحقیقات زیادی نشان داده‌اند که این رسانه‌های اجتماعی می‌توانند اثرات زیان‌باری هم داشته باشند. ایجاد نگرش منفی نسبت به بدن خود، ضربه به سلامت‌ ذهنی و تلاش بیهوده برای مقایسه‌ی خود با دیگران، تنها بخشی از مشکلاتی هستند که فضای آنلاین ایجاد می‌کند. همچنان که شخص رشد می‌کند، انتظارات او هم برای انجام رفتار و کارهای درست، به همان صورت رشد می‌کنند. روابط یک‌طرفه  ممکن است شکل بگیرند و شخصیت فردی یک شخص ممکن است به یک نشان تجاری تبدیل شود. وقتی چنین مسئولیت‌های سنگینی روی دوش یک شخص قرار می‌گیرند، دیگر این مساله نباید مایه‌ی تعجب باشد که آن فرد نتواند بین زندگی عمومی و خصوصی خود تمایزی ایجاد کند. در چنین بستری است که «آبی تمام‌عیار» به یک اثر قابل بحث شگفت‌آور در دنیای ما تبدیل می‌شود و در‌ آستانه‌ی ورود به قرن بیست‌ویک، تنگناهای فعلی ما انسان‌های این قرن را به تصویر می‌کشد.

آبی تمام‌عیار ۲

با وجود این‌که «آبی تمام‌عیار» داستانی است که روی بستر بحران هستی‌گرایانه می‌چرخد، ولی این کار را به نوعی در جهتی مثبت انجام می‌دهد. میما بعد از این‌که از یک بحران وحشتناک عبور می‌کند، به یک درک نفس می‌رسد. همچون دیگر مضمو‌ن‌های مطرح شده در این انیمه، ساتوشی کن با چنین پایانی تلاش می‌کند در این تونل تاریک سرشار از ناامیدی، بارقه‌ی نوری بتاباند. بعد از آشفتگی‌ها و رنج‌های فراوان، میما موفق می‌شود بین شخصی که بود، شخصی که دیگران از او در ذهن داشتند، و آن شخصیت واقعی که در بطن خود دارد، تفکیک ایجاد کند. رسیدن به چنین درکی کار راحتی نیست و در دنیای واقعی خودمان، ممکن است سال‌ها طول بکشد، ولی دست‌یافتنی است. این بخشی از دستاورد ساتوشی کن به عنوان یک انیمه‌ساز مولف است، به ما امکان می‌دهد که از یک مسیر تاریک عبور کنیم و در پایان، به جای بهتری برسیم و به رشد شخصی و تکریم نفس دست پیدا کنیم. او شخصیت‌هایش را به حقیرانه‌ترین جایگاه ممکن می‌رساند، ولی نشان می‌دهد که آن‌ها چگونه از این دشواری عبور می‌کنند و دوباره خودشان را می‌سازند.

وقتی کن در سال ۲۰۱۰ بر اثر بیماری سرطان لوزالمعده از دنیا رفت، صنعت انیمه و مانگا عزادار یکی از بزرگ‌ترین قصه‌گوهای خود شد. کن با توانایی خود، به ما امکان می‌دهد که نوری بر پیچیدگی‌ها و نقص‌های خود بتابانیم. جای خالی او در هر دو حوزه‌ی انیمه و مانگا حس می‌شود. کارهای او نشان می‌دهند که درگیری‌های درونی ما چقدر عمیق ممکن است باشند، او همچنین به ما نشان می‌دهد که چطور می‌توانیم این درگیری‌ها را به عنوان بخشی از وجود خود بپذیریم. زندگی پیچیده و درهم و برهم است، تا حدی به خاطر این‌که خود انسان‌ها پیچیده و درهم و برهم هستند. آثاری مثل «آبی تمام‌عیار» که ساتوشی کن تولید کرد، بازتاب دهنده‌ی چنین تفکری هستند. امید است که در سال‌های پیش رو، چنین آثاری بتوانند به ما در گذشتن از این دشواری‌ها کمک کنند.

منبع: Collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۱۱ دیدگاه
  1. ف ج

    من که نمیوتنم نگاش کنم،خیلی غمگینه، تو روحیم تاثیر میزاره، ، منم که ظرفیتشو ندارم، میشینم اندازه ۲ هفته زار میزنممم😭😭

  2. Moghadase

    فیلمش رو دیدم خیلی خفن بود و لذت بردم ولی حقیقتا نفهمیدم چی شد 😂

  3. آدمی بسیار بد

    منظورت از آبی تمام عیار آبی پررنگ بود دیگه درسته؟

  4. رضا ظفری

    سلام عزیز خسته نباشید. اگر امکانش هست عنوان رو از انیمه کلاسیک تغییر بدید ۰ون با هیچ منطق سینمایی این اثر کلاسیک نیست😁 کلاسیک به اثار دیزنی میگن و این انیمه های سریالی که جدید باب شده.

    1. ****

      متاسفانه دیدگاه های مختلفی درباره کلمه 《کلاسیک》 وجود داره ولی معنی اصلیش میشه قدیمی ، دیرینه که شما میتونی به هر چیزی که قدمت داشته باشه نسبت بدی مثلا ناروتو یه انیمه کلاسیکه و مثلا انیمه مثل شیطان کش جدیده ولی کلاسیک نیست

    2. یه کسی

      دوست عزیز این انیمه اصلا سریالی نیست و خیر انیمه های سریالی تازه باب نشدن شما تازه فهمیدی انیمه چیه

  5. امیر

    ببخشید ولی با این نقد سطحی که نوشتید بخصوص در مورد انتهای انیمه حس میکنم اصلا این انیمه رو ندیدید

    1. Mahdieh

      بنظرم درست میگی چون اخرش میما تو تیمارستان بود و این پایان خوشی نبود

      1. ناشناس

        میما تو تیمارستان نبود و رومی رو بردن تیمارستان چون چند قطبی داشت و میخواست میمای واقعی باشه

    2. رضا ظفری

      سلام عزیز توهین نداریم…
      درسته این نوشته اولا نقد نیست دوما خوانش اشتباهی از اثر هست ولی باید با گفتمان و اخترام حل بشه.

    3. فلانی

      من فقط تا جایی ازمطلب رو خوندم ک نوشته بود بقیه اش اسپویله چون هنوز ندیدم
      ولی خب ته مقاله زده که منبعش کجاس

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه