۱۰ فیلم برتر ساموئل ال جکسون از بدترین تا بهترین

۱ خرداد ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
فیلم‌های جکسون

به بهانه‌ی اکران فیلم «مارپیچ» (Spiral) در سینماها با حضور جذاب ساموئل ال جکسون به ۱۰ تا از بهترین فیلم‌هایی که او در آن‌ها ظاهر شده مانند «جکی براون» (Jackie Brown)، «داستان عامه‌پسند» (Pulp Fiction) و «جانگوی زنجیر گسیخته» (Django Unchained) نگاهی می‌اندازیم.

بعد از یک سال تاخیر، «مارپیچ از کتاب اره» (Spiral: From the Book of Saw) نهمین قسمت از سری فیلم‌های اره سرانجام به سینماها آمد تا خون را دوباره در رگ سینماها به جریان بیاندازد. کریس راک به عنوان کارآگاه با نام  زک بنکس ظاهر می‌شود، در حالی که ساموئل ال جکسون که خودش رئیس پلیس سابق است در نقش پدرش بازی می‌کند. این فیلم یک بیمار روانی جدید را پیدا می‌کند که پلیس‌های فاسد را هدف قرار می‌دهد و با پیدا شدن اجساد، پدر و پسر بنکس خود را در تیررس یک قاتل حیله‌گر می‌بینند.

مارپیچ ممکن است برجسته‌ترین نقش زندگی حرفه‌ای جکسون نباشد اما باعث شد تا ما به صرافت تهیه‌ی لیست ۱۰تایی از بهترین فیلم‌های این بازیگر پولساز بیوفتیم. شاید لازم باشد قبل از شروع این لیست توضیحات کوچکی را ارائه دهیم. اول اینکه هیچ فیلمی از کمپانی مارول با حضور جکسون در این لیست وجود ندارد، با اینکه او ثابت کرده که گزینه‌ی مناسبی برای بازی در نقش نیک فیوری در فیلم‌های مارول است.

بازی جکسون در نقش ایبل ترنر در «لیک‌ویو تراس» (Lakeview Terrace) به یاد ماندنی است، اما او هم مانند تمام بازیگران برجسته کارهای ضعیف هم در کارنامه‌اش دارد. مانند «هشت نفرت‌انگیز» (The Hateful Eight) که ممکن است طرفدارانش را از این که در لیست ۱۰تایی ما نیست عصبانی کند. اما در واقع فیلم‌ها و نقش‌آفرینی‌های بهتری از جکسون وجود دارد که جایی برای هشت نفرت‌انگیز باقی نمی‌گذارد.

اگر بخواهیم از فرنچایزهای فیلم‌های پرفروش صحبت کنیم، جنگ ستارگان با اختلاف بالاترین رتبه را به خود اختصاص می‌دهد. طرفداران جنگ ستارگان معتقدند که اگر جکسون را در نقش میس ویندو کنار بگذاریم، هیچ کس واقعا این فیلم را تماشا نمی‌کند. علاوه بر این‌هایی که گفته شد انصاف نیست نامی از لازاروس فیلم «ناله‌ی مار سیاه» (Black Snake Moan) نبریم که در نوع خودش غوغا است.

فیلم «تب جنگل» (Jungle Fever) به کارگردانی اسپایک لی را هم از قلم نیندازیم که در آن جکسون در نقش گیتور پیوریفای بازی می‌کند که با پایان غم‌انگیزی روبرو می‌شود. جکسون در آن فیلم بسیار خوب است، اما با توجه به اینکه قصد داشتیم تنها یکی از بهترین فیلم‌های دهه‌ی ۸۰ او را انتخاب کنیم، سخت بود که آن را به جای «کار درست را بکن» (Do The Right Thing) قرار دهیم. تنوع فیلم‌های جکسون بسیار زیاد است و ما شاید تنها بتوانیم فیلم‌ها را به احترام او در اینجا نام  ببریم و در لیست ۱۰تایی‌مان قرار نگیرد مانند «مربی کارتر» (Coach Carter) و «بانکدار» (The Banker) و بسیاری دیگر که درخور تحسین و احترام هستند.

ساموئل ال جکسون با فروشی بیش از ۱۳ میلیارد دلار فیلم‌هایش در جهان، پردرآمدترین ستاره‌ی سینمای جهان است. او علاوه بر بازیگری، صداپیشگی انیمیشن و بازی‌های رایانه‌ای هم در کارنامه دارد. در ادامه ۱۰ تا از بهترین بازی‌های او را نام بردیم.

۱۰. تغییر مسیر (Changing Lanes)

فیلم تغییر مسیر

  • کارگردان: راجر میشل
  • محصول: ۲۰۰۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰

این فیلم یکی از کارهای خوب جکسون در MCU است و به عنوان یک داستان اخلاقی ارزشمند از آن یاد می‌شود. جکسون در نقش دویل گیپسون، یک فروشنده‌ی بیمه‌ی الکلی که در حال مبارزه برای ترک است، بازی می‌کند تا بتواند حضانت فرزندان خود را که مادرشان می‌خواهد آن‌ها را به خارج از کشور ببرد، دوباره بدست آورد. در راه رسیدگی به جلسه‌ی حضانت، او با یک وکیل جوان وال استریتی که بن افلک نقش آن را بازی می‌کند، تصادف جزئی می‌کند اما مجبور می‌شود پس از آن صحنه‌ی حادثه را ترک کند. دویل که در کنار بزرگراه تنها مانده بود، پرونده‌ی مهمی را پیدا می‌کند که وکیل به آن احتیاج دارد و تصمیم می‌گیرد تا آن را به او بازگرداند. این مساله باعث می‌شود که این‌دو بیشتر با یکدیگر آشنا شوند و خشم و نفرتشان را کنار بگذارند و به عبارتی موقعیت یکدیگر را درک کنند. جکسون به عنوان یک فرد آسیب دیده که فقط سعی در انجام کارهای صحیح برای خانواده‌اش دارد بسیار باورنکردنی ظاهر می‌شود و افلک یکی از بهترین بازی‌های خود را به عنوان یک فرد متکبر ارائه می‌دهد که یاد می‌گیرد وجدان داشته باشد و حقیقت را بگوید. تماشای برخوردها و چالش‌های این دو نفر بسیار هیجان‌انگیز است.

۹. کار درست را بکن (Do the Right Thing)

فیلم کار درست را بکن

  • کارگردان: اسپایک لی
  • محصول: ۱۹۸۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰

درست است که جکسون فقط یک قطعه از پازل فیلم کار درست را بکن است، اما او با بازی در نقش سینیور لاو ددی، به عنوان یک دی‌جی که در رادیوی محلی ظاهر می‌شود و هر روز اخبار را از دید خودش و از پنجره‌ی رو به بیرون برای مخاطبانش روایت می‌کند، در خاطر همه ماندگار شده است. او در این فیلم ترجیح می‌دهد که یک ضبط عالی رادیویی داشته باشد تا اینکه در شورشی که درست در بیرون پنجره در حال رخ  دادن است شرکت کند. اگرچه جکسون در این فیلم کاملا جوان و ناشناخته بود، اما هنوز هم می‌توانست به فیلم جذابیت خاصی بدهد. تردیدی وجود ندارد که حقیقتا این فیلم از بهترین نمایش‌های اولیه‌ی جکسون است.

۸. پارک ژوراسیک (Jurassic Park)

پارک ژوراسیک

  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • محصول: ۱۹۹۳
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰

با اینکه این یک نقش نسبتا کوچک برای جکسون قبل از شروع طوفانی کار حرفه‌ای‌اش در پالپ فیکشن در سینماها است، اما نباید از آن چشم‌پوشی کرد خصوصا از آنجا که مردم هنوز بعد از ۲۵ سال با یادآوری دیالوگ‌های معروف جکسون از او یاد می‌کنند. ممکن است به انتخاب پارک ژوراسیک در این لیست خرده بگیرید و بگویید خب پس فیلم رفقای خوب چه می شود؟ اما بد نیست بدانید که ری آرنولد پارک ژوراسیک در نهایت شخصیت برجسته‌تری نسبت به استکس ادواردز رفقای خوب بود. اگر یک طوفان واقعی برخی از قسمت‌های پارک ژوراسیک را در طول تولید نابود نمی‌کرد، شخصیت جکسون حتی بیشتر حضور می‌داشت اما به هر حال بعد از برخورد با آن دایناسور گوشتخوار امکان نداشت جان سالم به در برد.

۷. مذاکره کننده (The Negotiator)

مذاکره کننده

  • کارگردان: اف گری گری
  • محصول: ۱۹۹۸
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰

فیلمی پلیسی با بازی کوین اسپیسی و ساموئل ال جکسون. فری گری گری استاد فیلم‌های کم‌بودجه و موفق است. جکسون در این فیلم نقش دنی رومان، مذاکره کننده‌ی گروگان برای اداره‌ی پلیس شیکاگو را بازی می‌کند که بعد از اینکه همکارش در مورد فساد گسترده در این نیرو به او گفت، قصد دارد او را بکشد. دنی که از اثبات بی‌گناهی خود ناامید شده است، چند نفر از همکاران خود را به گروگان می‌گیرد و خواستار مذاکره با ستوان همکار خود کریس سبیان (با بازی کوین اسپیسی) است، که امیدوار است به پاک کردن نام او کمک کند. این یک فیلم حماسی ۱۴۰ دقیقه‌ای است و پیگیری جدی جکسون برای برقراری عدالت درباره‌ی پلیس‌های فاسد و سکوتی که پشت آن‌ها پنهان شده، بسیار تحسین‌ برانگیز است.

۶. زمانی برای کشتن (A Time to Kill)

زمانی برای کشتن

  • کارگردان: جوئل شوماخر
  • محصول: ۱۹۹۶
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۴ از ۱۰۰

زمانی برای کشتن در یک کلام یکی از بهترین و هیجان‌انگیزترین فیلم‌ها درباره‌ی قانون است که تاکنون ساخته شده. این یک درام دادگاهی است که در آن می‌بینیم مرد سیاه‌پوستی متهم است و مرتکب جنایتی شده و وکیلی قصد دفاع از او را دارد. به نظر شما پدری که متجاوزان دخترش را کشته است باید مجازات شود؟ این فیلمی است که ایده‌ی عدالت هوشیارانه و معنی آتش‌ به اختیار را در قانون بررسی می‌کند. توجیه قتل دشوار است، و ما نمی‌توانیم اعضای دادگستری را متهم کنیم، اما در عین حال، باید شرایط روحی و روانی خانواده‌ی مجرم را هم در نظر بگیریم آن هم با توجه به صدمات جبران‌ناپذیری که متوفی به آن‌ها وارد کرده است. کارل لی هیلی، با بازی جکسون ممکن است کار احمقانه‌ای انجام داده باشد اما با دیدن این فیلم با خود فکر می‌کنید که آیا شما اگر جای او بودید این کار را نمی‌کردید؟ جکسون باعث می‌شود که درماندگی کارل لی و همچنین عصبانیت صحیح او احساس شود و ما از پشت میله‌های زندان با او همدردی می‌کنیم. وقتی او سرانجام با دختر کوچکش ملاقات می‌کند، چشمان ما درست مثل او پر از اشک می‌شود. این یک لحظه‌ی قدرتمند است که توسط یک بازیگر قدرتمند زنده شده است، بازیگری که همچنین با یک متیو مک کانهی جوان که نقش وکیل او را بازی می‌کند ترکیب خارق‌العاده‌ای دارد.

۵. جان‌سخت همراه با انتقام (Die Hard With a Vengeance)

جان سخت

  • کارگردان: جان مک‌تیرنان
  • محصول: ۱۹۹۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰

اگر سری فیلم‌های جان سخت با درخشش بروس ویلیس را به خاطر داشته باشید، حتما بازی به یاد ماندنی ساموئل ال جکسون هم در خاطرتان مانده است. شاید شما هم با ما موافق باشید که بهترین قسمت سری فیلم‌های جان سخت همان قسمت اولش است. اما واقعیت این است که جان‌سخت ۳ با نام «همراه با انتقام» بسیار چشمگیر است. بروس ویلیس نقش خود را به عنوان جان مک‌کلین تکرار می‌کند، اما این‌بار نوبت حضور پر جنب و جوش و جنجالی جکسون است که به عنوان زئوس کارور وارد شود و باعث ‌شود که این فرنچایز از حرارت نیوفتد. حضور جکسون به اندازه‌ی مک کلین برای نجات شهر نیویورک بسیار مهم است. باید امیدوار باشیم که اگر قرار است قسمت دیگری از فرنچایز جان سخت ساخته شود، جکسون هم در کنار ویلیس حضور داشته باشد چرا که این دو ترکیب بسیار خوبی با هم در این فیلم دارند.

۴. جانگوی زنجیر گسسته (Django Unchained)

جنگوی زنجیر کسسته

  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • محصول: ۲۰۱۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰

یکی از بهترین همکاری‌های کوئنتین تارانتینو و ساموئل ال جکسون فیلم جانگوی زنجیر گسسته است. شاید برایتان عجیب باشد که چرا تا کنون بیشتر فیلم‌هایی که نام بردیم، جکسون در آن‌ها نقش کمی داشته! حتما حق با شماست اما بد نیست این را بدانید که حضور کوتاه و موثر این بازیگر توانمند است که تاثیر مهمی در روند فیلم ایجاد می‌کند. در این فیلم جکسون نقش سرکارگر مزرعه‌ی بزرگی به نام کندی‌لند را برعهده دارد آن هم در اوج دوران برده‌داری و برخوردهای رذالت‌بار با سیاه‌پوستان.

استفن (با بازی جکسون) از کودکی کالوین (با بازی دیکاپریو) را بزرگ کرده و آن‌ها رابطه‌ی خاصی با هم دارند، بنابراین طولی نمی‌کشد که از وجود دسیسه‌ای که در مزرعه با حضور دو تازه‌وارد در حال وقوع است پی می‌پرد. جکسون یکی از بهترین بازی‌های خود را در جانگو ارائه می‌دهد و بسیاری معتقد بودند که او حداقل لایق نامزدی اسکار برای نقش مکمل مرد بود.

۳. آسیب‌ناپذیر (Unbreakable)

آسیب ناپذیر

  • کارگردان: ام نایت شیامالان
  • محصول: ۲۰۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰

در این فیلم شاهد یکی از بزرگترین نقش‌آفرینی‌های جکسون هستیم. او به عنوان الایژا پرایس، مردی که همه‌ی بچه‌ها او را آقای شیشه‌ای می‌نامند بازی می‌کند که نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی شرایط منحصربفردی دارد. او در حین یافتن قطب مقابل و مکمل خود، دردی غیرقابل تصور را تجربه می‌کند. او نقش مردی را بازی می‌کند که بعد از سختی‌های بسیار سرانجام زندگی خود را هدفمند می‌بیند. هنگامی که الایژا سرانجام دیوید دان محافظ امنیتی با بازی بروس ویلیس را با توانایی‌های منحصربفرد متفاوت از خود پیدا می‌کند در واقع یک معجزه رخ می‌دهد زیرا این امر به او کمک می‌کند بهتر درک کند که کیست و قرار است چه کسی شود. چه الایژا روی پاهای ناپایدار لرزان خود باشد و چه در صندلی چرخدار محصور باشد، ما ناامیدی و همچنین خوشحالی او را احساس می‌کنیم. مونولوگ نهایی جکسون حتی بعد از ده‌ها بار دیدن این فیلم، همچنان مو به تن شما بلند می‌کند: «گاهی اوقات، شرارت در پشت درد پنهان می‌شود».

۲. جکی براون (Jackie Brown)

جکی براون

  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • محصول: ۱۹۹۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰

جکسون در نقش اوردل رابی در اینجا عالی است، از لباس کارکترش گرفته تا نحوه‌ی حرکت و و سلیقه‌ی موسیقی و حتی موها و صورت منحصر به فردش. بازی او در این فیلم باید توسط آکادمی قدردانی می‌شد و جکسون در چندین مصاحبه گفته است که رابی از جمله نقش‌های مورد علاقه‌ی او است. جکی براون یک فیلم خاص در آثار تارانتینو است و آخرین سوال جکسون از دوستش لوئیس (با بازی رابرت دنیرو) قبل از اینکه یک اقدام خشونت‌آمیز اتفاق بیفتد عشق و دلشکستگی را توامان به نمایش می‌گذارد. جکسون سکانس‌های مربوط به خودش را کاملا بی‌نقص بازی می‌کند. او بازیگر همیشه همراه تارانتینو است کسی که همیشه در زمان جنجال‌ها از کارگردان خود دفاع می‌کند.

۱. داستان عامه‌پسند (Pulp Fiction)

داستان عامه پسند

  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • محصول: ۱۹۹۴
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰

هیچ جای سوالی وجود ندارد که چرا داستان عامه‌پسند شماره‌ی ۱ این لیست است. در این فیلم شاهد یک اجرای فوق‌العاده از جکسون هستیم که احتمالا دلیلی قانع کننده برای این است که او به عنوان پردرآمدترین بازیگر تاریخ گیشه شناخته شود. جکسون در نقش جولز وینفیلد با شوخ‌طبعی عالی نقشش را بازی می‌کند و کاراکترش را به مردی تبدیل می‌کند که دوست داشته باشید با او معاشرت کنید تا زمانی که متوجه می‌شوید او قاتلی بی‌رحم است و برای کشتن کسی یا کسانی استخدام شده است. صحنه‌ی غذاخوری، که در آن جولز و وینسنت مورد حمله‌ی دو سارق قرار می‌گیرند، جولز را می‌بینیم که خونسردی خود را با وجود اسلحه‌ای که به طرف صورتش گرفته شده حفظ می‌کند و در یک چشم بر هم زدن اسلحه را از دست سارق می‌قاپد و برایش قسمتی از کتاب مقدس را می‌خواند. این سکانس اعتباری برای تمام دوران حرفه‌ای جکسون محسوب می‌شود، زیرا چهره‌ی رسای او به شما امکان می‌دهد طیفی از عواطف را در او مشاهده کنید. در عوض، یک آرامش ذن مانند در او وجود دارد که نشان می‌دهد کنترل کامل شرایط را در دست دارد. یک بار دیگر، این بازیگر شیمی خارق‌العاده‌ای با همبازی خود دارد، در این مورد جان تراولتا، و واضح است که داستان عامه‌پسند شروع یک رابطه‌ی کاری بسیار ویژه بین جکسون و تارانتینو بود، روابطی که چندین فیلم و اجرای عالی بعد از آن را به ما ارائه داده است. جکسون در آخرین فیلم این کارگردان حضور نداشت، اما امیدواریم که نقشی برای او در کار بعدی تارانتینو وجود داشته باشد، به خصوص اگر اثبات شود که آخرین فیلم این کارگردان خواهد بود!

منبع: collider

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه