راهنمایی برای خواندن «مزاح بی‌پایان» و کتاب‌های قطور دیگر

۲ اسفند ۱۴۰۲

یکی از رویدادهای اخیر بازار ترجمه‌ی کتاب در ایران انتشار «مزاح بی‌پایان» (Infinite Jest)، رمان بحث‌برانگیز و طولانی دیوید فاستر والاس (David Foster Wallace) از نشر برج است، کتابی که به گمان نویسنده‌اش غیرقابل‌ترجمه است. شخصی که حاضر شده این چالش بزرگ را بر عهده بگیرد، معین فرخی است که چند سالی می‌شد درگیر این ترجمه بود.

با توجه به انتشار اخیر کتاب به فارسی و پیچیدگی ترجمه‌ی متن اصلی، هنوز تحلیلی انتقادی و همه‌جانبه از ترجمه ارائه نشده و کیفیت آن و جایگاهش در عرصه‌ی ادبیات ترجمه‌ای با گذر زمان مشخص خواهد شد. فعلاً به نظر می‌رسد آنچه مخاطبان احتمالی کتاب به آن نیاز دارند، راهنمایی برای خواندن کتاب است، یا حداقل شرح‌حالی از چیزهایی که می‌توانید انتظارشان را داشته باشید. در این راستا در ادامه متنی از وبلاگ Jeeta با تصرف و سامان بخشیدن به متن اصلی آماده شده که پیش‌فرض مناسبی پیش از شروع خواندن «مزاح بی‌پایان» در ذهن ایجاد می‌کند، پیش‌فرضی که شاید حتی به کتاب‌های قطور دیگر نیز قابل‌تعمیم باشد.

کتاب مزاح بی پایان اثر دیوید فاستر والاس نشر برج

توصیه‌های نشر برج برای خواندن کتاب

نشر برج یک کلیپ کوتاه منتشر کرده و در آن یک سری توصیه‌ی کاربردی برای خواندن «مزاح بی‌پایان» ارائه کرده است. قبل از خواندن ادامه‌ی مطلب بد نیست آن را ببینید (بالای صفحه)، چون بسیاری از حرف‌هایی که قرار است بزنیم، با توصیه‌های این کلیپ همسو هستند.

چرا «مزاح بی‌پایان» کتاب سخت‌خوانی است؟

مسلماً واضح‌ترین دلیل سخت‌خوان بودن کتاب حجم‌اش است. نسخه‌ی انگلیسی کتاب ۱۰۷۹ صفحه و نسخه‌ی فارسی ۱۵۱۲ صفحه است. البته این مسئله به خودیِ خود مشکل‌زا نیست. کتاب‌های ژانری و عامه‌پسندی داریم که حجم بالای ۱۰۰۰ صفحه داشته باشند و به‌خاطر این‌که با نثری ساده و خوش‌خوان نوشته شده‌اند، کسانی که اهلش باشند، آن را راحت و حتی سریع تمام کنند. ولی مسئله اینجاست که نثر «مزاح بی‌پایان» دقیقاً متضاد ساده و خوش‌خوان است.

به‌عنوان مثال، اجازه دهید به چندتا از سختی‌های کتاب اشاره کنیم:

۱. در یکی از قسمت‌ها، والاس از فرمول ارزش میانگین (Mean Value) و ریاضیات مربوط به آن استفاده می‌کند تا توزیع منابع موجود بین بازیکنان یک بازی خیالی را شرح دهد. او این کار را با شرح مقدار دردناکی از جزییات انجام می‌دهد. برای درک این قسمت از کتاب باید کمی از آمار سر در بیاورید. وقتی از این اطلاعات آماری سر در بیاورید، نبوغ پشت آن را درک خواهید کرد.

۲. صفحات زیادی از کتاب به شرح نام‌های شیمیایی و ترکیبات شیمیایی مواد مخدری که افراد معتاد مصرف می‌کنند اختصاص داده شده است.

۳. فیلم‌شناسی پرجزییاتی از یک فیلمساز خیالی در کتاب وجود دارد. جزییات این فیلم‌شناسی به‌مراتب از فرمت فیلم‌شناسی ویکی‌پدیا پرجزییات‌تر است.

۴. والاس در کتاب به مکان‌های بسیار بسیار زیادی اشاره می‌کند. بعضی از این مکان‌ها واقعی هستند و بعضی خیالی. ولی همه‌یشان جزییات زیادی دارند. در واقع تعداد این مکان‌ها آنقدر زیاد است که یک نفر به نام ویلیام بوتلر (William Beutler) در وبسایتی به نام Infiniteatlas.com کل این مکان‌ها را روی گوگل مپ ثبت کرده و اگر روی هر لوکیشن کلیک کنید، نقش آن در داستان و اولین دفعه‌ی اشاره به آن نیز درج شده است. برخی از این مکان‌های خیالی مثل آکادمی تنیس انفیلد (Enfield Tennis Academy) با جزییاتی درخور یک مکان واقعی ساخته و پرداخته شده‌اند.

مزاح بی‌پایان

وبسایت Infinite Atlas تصویری از تمام مکان‌های واقعی و غیرواقعی که در کتاب مورد اشاره قرار می‌گیرند – و انصافاً تعدادشان هم زیاد است – روی گوگل‌مپس جمع‌آوری کرده است. این وبسایت منبعی باارزش برای کسانی است که می‌خواهند از کتاب سر در بیاورند.

مزاح بی‌پایان

همان‌طور که می‌بینید، تهران هم یکی از این مکان‌هاست که برای اولین بار در صفحه‌ی ۳۲۶ نسخه‌ی انگلیسی به آن اشاره می‌شود.

۵. والاس از واژه‌های سخت زیادی در متن استفاده می‌کند. این واژه‌ها هم از لحاظ ادبی سخت‌اند، هم از لحاظ فنی. غیر از این، تعداد زیادی ارجاع فرهنگی و رسانه‌ای در رمان وجود دارد که برخی‌هایشان خیالی و بقیه‌یشان واقعی هستند. اگر هنگام خواندن کتاب تمام این واژه‌ها و ارجاعات را درک نکنید، رشته‌ی روایت از دستتان در می‌رود.

البته به هنگام رمان‌خوانی همیشه احتمال برخورد به واژه‌های سخت وجود دارد. در اغلب اوقات با توجه به بستری که واژه در آن‌ها به کار رفته، می‌توان معنایشان را حدس زد، ولی وقتی تعداد واژه‌های سخت از حدی بیشتر شود (مثلاً ۱۰ واژه در هر صفحه!) دیگر نمی‌شود متن را خواند و امیدوار بود که در طول خواندن نقاط کور خودشان را خود‌به‌خود پر کنند. احتمالاً به هنگام خواندن کتاب «مزاح بی‌پایان» دفعات زیادی پیش می‌آید که مجبور می‌شوید خواندن را متوقف کنید و معنی واژه‌ها را در لغت‌نامه جستجو کنید.  از یک جایی به بعد، این فرآیند ممکن است اعصاب‌خردکن شود و کاری کند بسیاری از خوانندگان عطای رمان را به لقایشان ببخشند.

فشار احساسی

تا اینجا مواردی که اشاره کردیم، صرفاً به سختی خواندن کتاب از لحاظ آکادمیک/فنی اشاره داشتند. برخی از جنبه‌های کتاب از لحاظ احساسی نیز در سخت‌خوان شدن آن نقش دارند.

در کتاب توصیف‌های دلخراشی از اثرات ترک اعتیاد، تجاوز به کودکان، اضطراب، افکار خودکشی، افسردگی، تنهایی، بازگشت به مصرف الکل پس از ترک آن و در کل غصه‌ی شدید وجود دارد.

اگر با کتاب ارتباط برقرار کنید، احتمالش وجود دارد که هنگام خواندن بعضی از قسمت‌های آن به‌شدت افسرده شوید و حتی نیاز به این پیدا کنید که افکار منفی را از خود دور کنید. والاس، نویسنده‌ی کتاب، در طول زندگی‌اش با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کرد و متاسفانه این افسردگی در نهایت باعث شد خودکشی کند. ردپایی از این افسردگی شدید را می‌توان در کتاب نیز مشاهده کرد.

مقداری محتوای زننده

ترک اعتیاد یکی از درون‌مایه‌های مهم کتاب است. اگر درباره‌ی ترک اعتیاد اطلاعات داشته باشید، می‌دانید که این پروسه می‌تواند بسیار حال‌به‌هم‌زن و به اسهال، استفراغ و امثالهم منجر شود. با توجه به این‌که والاس ابایی در توصیف چنین جزییاتی ندارد، این عوامل هم می‌توانند روی سخت‌خوان‌تر شدن کتاب تاثیر بگذارند. به‌طور کلی «مزاح بی‌پایان» کتابی نیست که بخواهید هنگام غذا خوردن آن را بخوانید.

دیوید فاستر والاس

تصویری از دیوید فاستر والاس، نویسنده‌ی کتاب، با دستمال سر معروفش

نامنسجم بودن تجربه‌ی خوانش کتاب

اگر بخواهیم روراست باشیم، کتاب «مزاح بی‌پایان» از لحاظ ادبی انسجام قوی ندارد و این نامسنجم بودن لایه‌های زیادی دارد، چه از لحاظ کیفی، چه از لحاظ حال‌وهوا. مثلاً برخی از فصل‌های کتاب فوق‌العاده‌اند، ولی برخی نه خیلی (این نظر شخصی نویسنده‌ی وبلاگ است). با برخی از فصل‌های کتاب می‌توانید شخصاً ارتباط برقرار کنید و با برخی دیگر، نه. به‌طور کلی، بعید است که از خواندن کل کتاب به یک میزان لذت ببرید. برای آثاری که سعی دارند در آن واحد کارهای زیادی انجام دهند، این عدم توازن اجتناب‌ناپذیر است و روی سرعت خواندن تاثیر می‌گذارد.

کتاب مصاحبه های کوتاه با مردان کریه اثر دیوید فاستر والاس نشر چشمه

همچنین زبان رمان نیز زیاد تغییر می‌کند. بسیاری از قسمت‌های کتاب از دید اول شخص روایت می‌شوند و هر راوی نیز زمینه‌ی اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی و جغرافیایی متفاوت دارد. بسته به راوی داستان، زبان و سبک‌وسیاق رمان تغییر می‌کند. فهمیدن زبان برخی از این راویان سخت است.

معضل خواندن نسخه‌ی فیزیکی کتاب

کتاب بسیار بزرگ و سنگین است، برای همین حمل کردن و باز نگه داشتن آن سخت است. خود این مسئله برای بسیاری از کسانی که نمی‌توانند یک‌جا بنشیند و برای مدت طولانی کتاب بخوانند (مثل دانشجویی که دائماً در حرکت است) می‌تواند مشکل‌زا باشد.

پاورقی‌های انتهای کتاب بسیار مفصل‌اند و تقریباً در هر صفحه حداقل یک پاورقی وجود دارد. بستن کتاب و رفتن به انتهای آن برای خواندن این پاورقی‌ها می‌تواند به پروسه‌ای اعصاب‌خردکن و فرسایشی تبدیل شود، طوری که بعد از مدتی، حتی در صورت استفاده از سنجاق یا بوکمارک احساس می‌کنید دارید با کتاب کشتی می‌گیرید.

نسخه‌ی فیزیکی

برای خواندن نسخه‌ی فیزیکی «مزاح بی‌پایان»، استفاده از ابزار مختلف کتاب‌خوانی همچون بوک‌مارک، گیره، خط‌کش، کاغذهای یادداشت کوچک و… توصیه می‌شود.

همان‌طور که در کلیپ بالا اشاره شده، بهتر است تا حد امکان از ابزار مختلف کتاب‌خوانی اعم از سنجاق و بوکمارک استفاده کنید تا پروسه‌ی جابجا شدن بین صفحه‌های مختلف برایتان آسان‌تر شود. همچنین در نظر داشته باشید که کتاب پاراگراف‌های طولانی زیاد دارد. برای این‌که رشته‌ی کلام از دستتان در نرود، بد نیست یک خط‌کش هم دم دست داشته باشید و آن را زیر خط‌هایی که خوانده‌اید نگه دارید.

به‌طور کلی جابجایی بین صفحات مختلف یکی از جنبه‌های چالش‌برانگیز کتاب است، طوری که شاید گاهی دلتان بخواهد کتاب را به ۳ یا ۴ قسمت تقسیم کنید و بعد شروع به خواندن آن بکنید. ولی در نظر داشته باشید که جابجا شدن بین صفحات مختلف هم بخشی از تجربه‌ی خواندن کتاب است.

کورسوی امیدی برای خواندن کتاب

بسیار خب، تا به اینجا فهمیدیم که:

  • کتاب طولانی است
  • پر از کلمات قلمبه و سلمبه، اصطلاحات ناآشنا و جملات طولانی است و برای همین نثر سختی دارد
  • سبک نوشتاری آن بسته به راوی تغییر می‌کند و برخی از این راوی‌ها سبک گفتار ثقیلی دارند

این موارد شاید کمی دلسردکننده باشند، ولی کتاب از یک نظر امیدوارکننده است و آن هم این است که در عین سخت‌خوان بودن، محتوای آن انتزاعی یا سورئال نیست (حداقل در بیشتر موارد). یعنی «مزاح بی‌پایان» از آن کتاب‌های عجیب‌وغریب نیست که در عین سخت‌خوان بودن، سر و ته هم نداشته باشد و در نهایت همه‌چیز به تفسیر خواننده برگردد. در نهایت یک خط روایی و منطق درونی برای کشف کردن وجود دارد؛ فقط کشف کردنش سخت است.

همچنین هرچه بیشتر در داستان جلوتر بروید، نقاط کور آن بیشتر معلوم می‌شوند. اجازه ندهید گیج شدن ابتدایی دلسردتان کند.

توصیه‌هایی برای خواندن کتاب‌های قطوری همچون «مزاح بی‌پایان»

اصولاً تجربه‌ی خواندن کتاب‌های قطور – حتی اگر آسان‌خوان هم باشند – با کتاب‌هایی با حجم استاندارد (مثلاً بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ صفحه) متفاوت است. خواندن این کتاب‌ها نیازمند تعهدی خاص است و تمام کردنشان هم حس یک اتفاق بزرگ و مهم در زندگی را دارد. برای این‌که بتوانید لذت خواندن کتاب‌های طولانی را – که «مزاح بی‌پایان» هم شامل‌شان می‌شود –  تجربه کنید، شاید لازم باشید پیش‌فرض‌های خود را نسبت به این کتاب‌ها تغییر دهید.

۱. کتاب را روزانه و مداوم بخوانید تا پیش از تمام شدن انگیزه‌یتان تمام شود

وقتی یک کتاب طولانی توجهتان را جلب می‌کند و تصمیم می‌گیرید آن را بخوانید، احتمال زیادی وجود دارد که این پروسه را پشت‌سر بگذارید:

  • داشتن هیجان و انگیزه‌ی بالا هنگام شروع کتاب
  • رسیدن به بخش‌های گیج‌کننده، یا بخش‌هایی که داستان از آب و تاب می‌افتد
  • کم‌رنگ شدن تدریجی انگیزه و ذوقی که نسبت به کتاب داشتید
  • حذف شدن خوانش کتاب از روتین زندگی‌تان، با این فکر که «یک روز که حالش را داشتید، دوباره به آن برمی‌گردید»
  • روزی که حالش را داشته باشید، هیچ‌گاه سر نمی‌رسد
  • کتاب طولانی نیمه‌کاره رها می‌شود

برای این‌که این تجربه را پشت‌سر نگذارید، لازم است یک حقیقت را قبول کنید: وقتی با یک اثر طولانی طرف هستید – اثری که علاوه بر کتاب، ممکن است سریال یا بازی ویدیویی هم باشد – هرچه تجربه‌ی خواندن، دیدن یا بازی کردن آن را طولانی‌تر کنید، احتمال رها کردنش بیشتر می‌شود. حقیقت این است که زندگی هر فرد بالا و پایین‌های زیاد دارد و ذهن آدم نمی‌تواند چیزی یکسان را برای مدتی طولانی در اولویت نگه دارد، مگر این‌که خیلی خیلی مهم باشد، و خب بعید است یک اثر ادبی همیشه در این درجه از اولویت باقی بماند.

برای همین توصیه‌ی اول این است که موعدی از سال را که سرتان خلوت‌تر است انتخاب کنید (مثلاً اگر دانشجو یا استاد دانشگاه هستید، تابستان موعد خوبی است) و در آن بازه‌ی زمانی به صورت فشرده رمان را بخوانید و به آن به چشم یک رویداد نگاه کنید،‌ طوری‌که در ذهن‌تان اتفاق مهمی جلوه کند و بعداً بتوانید بگویید که «فلان دوره از زندگی‌ام، دوره‌ی «مزاح بی‌پایان» خوانی بود». مثلاً نسخه‌ی فارسی کتاب ۱۵۱۲ صفحه است. اگر تصمیم بگیرید روزی ۵۰ صفحه از آن را بخوانید، کتاب در عرض یک ماه تمام می‌شود. اگر روزی ۲۵ صفحه بخوانید، در عرض ۲ ماه. این مدت زمانی کاملاً منطقی و منصفانه برای تمام کردن چنین کتابی است.

کتاب جنگ و صلح اثر لئون تالستوی - چهار جلدی
کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو نشر نگاه 2 جلدی

نکته‌ی مهم این است که هر مقدار صفحه را که تعیین می‌کنید، سعی کنید تا حد امکان هر روز آن را بخوانید. چون همان‌طور که اشاره شد، کتاب‌های طولانی – خصوصاً کتاب‌های طولانی سخت‌خوان – نیازمند تعهد هستند و برای همین اگر بخواهید آن‌ها را تفننی بخوانید، پس از مدتی ذهن‌تان هیچ‌گاه حوصله نخواهد داشت برایشان وقت باز کند.

تبلیغ خلاقانه‌ی نشر برج برای کتاب

تبلیغ خلاقانه‌ی نشر برج برای کتاب. وجود آن توپ‌های تنیس و تلویزیون پشت ویترین مغازه جزییاتی مناسب هستند.

تعداد صفحه‌هایی که برای خوانش مداوم تعیین می‌کنید، نباید از حدی بیشتر باشد، چون سختی بیش از حد هم شما را نسبت به خواندن رمان دلسرد می‌کند. مثلاً روزی ۱۰۰ صفحه خواندن کتاب «مزاح بی‌پایان» شاید در ظاهر شدنی باشد، ولی اگر بخواهید رمان را خوب بفهمید، واقعاً زیاد است. از طرف دیگر، روزی ۱۰ صفحه خواندن رمان هم ممکن است کم باشد. چون در این حالت خواندنش ۵ ماه طول می‌کشد و ممکن است در ۵ ماه ذهنتان درگیر مسائل دیگری شود.

۲. تا رسیدن به حد جذب کتاب، تسلیم نشوید

در اینجا منظور از حد جذب، بخشی از یک اثر (کتاب، سریال یا فیلم) است که همه هم‌نظرند از آنجا به بعد اثر جذاب می‌شود و داستانش روی فرم می‌آید. اگر کسی تا حذ جذب یک اثر داستانش را دنبال کرد و همچنان از آن خوشش نیامد، می‌تواند بی‌خیال آن شود.

بعضی کتاب‌ها هستند که حد جذب‌شان همان جمله‌ی اولشان است. مثل «ناطور دشت» (The Catcher in the Rye). بعضی آثار هم هستند که حد جذب‌شان بسیار طولانی است. مثلاً یک مجموعه‌ی فانتزی به نام «مالازان» (Malazan) هست که ده جلد دارد، ولی طرفداران آن می‌گویند که حذ جذب آن تازه جلد دوم است. این یعنی باید حدود ۷۵۰ صفحه کتاب بخوانید تا ببینید آیا واقعاً می‌توانید جذب داستان شوید یا نه.

اصولاً برای داستان‌های طولانی تعیین کردن حد جذب بسیار مهم است، چون باید این حقیقت را پذیرفت که همه‌ی کتاب‌ها مناسب همه نیستند. این‌که ۱۰۰۰ و خورده‌ای صفحه کتاب بخوانید و آخرش احساس کنید وقتتان را تلف کردید، اصلاً حس خوبی نیست. برای همین لازم است که برای خوانندگان جدید یک ایستگاه تعیین کرد تا اگر تا رسیدن به آنجا اصلاً نتوانستند با کتاب ارتباط برقرار کنند، آن را کنار بگذارند، ولی تا قبل از رسیدن به آنجا هم کتاب را رها نکنند.

برای «مزاح بی‌پایان» حذ جذب صفحه‌ی ۲۰۰ نسخه‌ی انگلیسی و ۳۰۰ نسخه‌ی فارسی تعیین شده است. در سایت Infinitesummer.com در این باره نوشته شده است:

در مسیر رها کردن «مزاح بی‌پایان» چند ایستگاه پرطرفدار وجود دارد. پرترددترین مسیر با فاصله‌ی زیاد «The Wardine Section» است. صفحات آغازین «مزاح بی‌پایان» از لحاظ نثر جزو بهترین صفحات کتاب هستند، ولی صفحه‌ی ۳۷ (نسخه‌ی انگلیسی) و بسیاری از صفحات پس از آن، با نوعی گویش شِبه ابونیکس (Ebonics) نوشته شده‌اند (ابونیکس به انگلیسی‌ای که سیاه‌پوستان حرف می‌زنند می‌گویند) که خواندن‌شان به‌طور کلی سخت است. به هنگام خواندن این صفحات، کمی صبور باشید، ریزه‌کاری‌های گویش‌محور را نادیده بگیرید و روی کاری که شخصیت‌ها انجام می‌دهند تمرکز کنید. مثل بقیه‌ی بخش‌های کتاب، لازم است این اطلاعات را بعداً داشته باشید. به‌طور کلی در یک پنجم ابتدایی رمان با دست‌اندازهای زیادی مواجه خواهید شد.

۳. تمرکز خود را به‌طور کامل روی کتاب بگذارید

نویسنده‌ای که کتاب طولانی نوشته، احتمالاً کلی برای نوشتنش زحمت کشیده و از خواننده‌اش انتظار دارد در مقام خواننده بخشی از این زحمت را جبران کند. بنابراین توصیه می‌شود به‌هنگام خواندن چنین کتاب‌هایی عواملی را که باعث حواس‌پرتی می‌شوند (مثل موبایل یا کامپیوتر) را از دسترس خود دور نگه دارید یا در مواقعی از روز که می‌دانید احتمالاً یک عامل خارجی به‌زودی حواس‌تان را پرت خواهد کرد، شروع به خواندن کتاب نکنید.

البته شاید لازم باشد در زمینه‌ی دور نگه داشتن گوشی یا کامپیوتر برای «مزاح بی‌پایان» استثنا قائل شویم، چون به‌خاطر ارجاعات فراوان و نه‌چندان شناخته‌شده شاید بهتر باشد به گوگل دسترسی داشته باشید. ولی به هر حال نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که والاس این کتاب را پیش از گسترش اینترنت و موتورهای جستجو نوشت و شاید عدم استفاده از موتورهای جستجو نیز بخشی از تجربه‌ی خواندن کتاب باشد.

۴. یک محتوای سبک یا حال‌خوب‌کن را مکمل خواندن کتاب کنید

کتاب‌های قطور عموماً تجربه‌ای سنگین هستند. اگر تصمیم بگیرید که آن‌ها را به صورت فشرده و پیوسته بخوانید، احتمالاً باید یک دوره‌ی زمانی خاص از زندگی‌تان را وقف‌شان بکنید. با این حال لازم نیست که کل محتوای مصرفی‌تان در این دوره آن کتاب قطور باشد. می‌توانید به‌عنوان مکملی برای خواندن کتاب، یک سری محتوای سبک‌تر را نیز پا به پایش مصرف کنید. مثلاً «مزاح بی‌پایان» کتابی افسرده‌کننده و تاریک است، بنابراین انتخاب یک سیت‌کام حال‌خوب‌کن برای تماشا در مواقعی که ذهن‌تان نیاز به استراحت دارد، ایده‌ی بدی نیست.

***

در نهایت «مزاح بی‌پایان» مثل هر کتاب قطور دیگری، یک دنیا برای شما فراهم می‌کند تا در آن غرق شوید. نیاز به غرق شدن در یک دنیای خیالی، نیازی نیست که همه آن را حس کنند یا در آن ارزشی ببینند. همان‌طور که خود والاس می‌گوید: «لابد یکی که مشتاق است بنشیند یک کتاب هزارصفحه‌ای بخواند، به‌شکلی با تنهایی دست‌وپنجه نرم می‌کند.» ولی برای کسی که این نیاز را در خود حس کند، آثاری مثل «مزاح بی‌پایان» مثل آب خنک در بیابان می‌مانند، خصوصاً با توجه به این‌که ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که به قول کلیپ بالا «زمانه‌ی فرهنگ کرختیِ سرگرمی‌سازی» است. اگر تمایل شما به خارج شدن از این فرهنگ به قدر کافی قوی باشد، احتمالاً خودتان راه لذت بردن از «مزاح بی‌پایان‌» را پیدا خواهید کرد. امیدواریم این مطلب نقشی هرچند کوچک در هدایت شما به این مسیر داشته باشد.

منبع: وبلاگ Jeeta

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه