نقد فیلم «زیبا صدایم کن»؛ بازگشت غرورآمیز صدرعاملی به دوران ملودرام‌های احساس‌برانگیز (جشنواره فیلم فجر)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
نقد فیلم زیبا صدایم کن

بالاخره یخ جشنواره با فیلم «زیبا صدایم کن» رسول صدرعاملی درست در نیمه‌ی راه و روز پنجم شکست. بالاخره فیلمی دیدیم که از همان شروع قصه داشت. بالاخره روابط انسانی تر و تمیز بین آدم‌ها دیدیم و بالاخره بازی‌های درخشان، کارگردانی دقیق باحوصله و توجه به جزییات دیدیم. بعد از مدت‌ها ملودرامی دیدیم که اشک‌مان را سرازیر کرد و این خودش می‌تواند در روزگار فیلم‌های باسمه‌ای و خشک و لوس و به قول دوستان شبکه‌های اجتماعی ادایی، بزرگترین امتیاز باشد. 

هشدار: در نقد فیلم «زیبا صدایم کن» خطر لو رفتن داستان وجود دارد

اول برای آن‌هایی که نمی‌دانند باید از کارگردان فیلم بگوییم. در دهه‌ی ۶۰ صدرعاملی یکی از مهم‌ترین ملودرام‌سازان با فیلم‌های «گل‌های داوودی» و «پاییزان» بود. در دهه‌ی ۷۰ جزو اولین کارگردانانی بود که در فضای باز به وجود آمده بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات فیلم‌هایی زنده و جان‌دار درباره‌ی نوجوانانی ساخت که متولد دهه‌ی ۶۰ بودند و حالا در دهه‌ی ۷۰ نوجوانی‌شان را در فضایی می‌گذراندند که بعد از جنگ بازتر شده بود. با همین فیلم‌ها چند نفر از مهم‌ترین بازیگران زن آینده‌ی سینمای ایران را معرفی کرد. در «دختری با کفش‌های کتانی» پگاه آهنگرانی را به سینما آورد که راستش بنظرم بهترین بازی کارنامه‌اش همان فیلم صدرعاملی است و سه سال بعد درست با شروع دهه‌ی ۸۰ بهترین فیلم کارنامه‌اش یعنی «من ترانه پانزده سال دارم» را ساخت که در آن یکی از بهترین بازیگران زن بعد از انقلاب را به سینما معرفی کرد یعنی ترانه علیدوستی. 

نقد فیلم «زیبا صدایم کن» رسول صدرعاملی

فیلم‌های بعدی‌اش همین‌طور روند نزولی طی کردند تا امسال با «زیبا رهایم کن» بازگشت موفقیت‌آمیزی به حوزه‌ی قدرتش یعنی ملودرام با قهرمان نوجوان داشت. آن هم در جشنواره‌ای که از نیمه گذشته کمتر فیلمی دیدیم که شخصیت‌های درست دوست‌داشتنی داشته باشد، تماشاگر را همراه و نگران سرنوشت کاراکترهایش کند و قاب و نور و موسیقی و همه چیز سر جای خودش باشد. «زیبا رهایم کن» جلوتر از «دختری با کفش‌های کتانی» و تقریبا همپای «من ترانه پانزده سال دارم» به لحاظ جهان‌بینی فیلم درست و تمیز و اخلاقی و انسانی و روشنفکرانه‌ای است. فیلمی که برای قهرمان دختر ۱۷ ساله‌اش احترام قائل می‌شود و حقوق او را به رسمیت می‌شناسد. 

فیلم شروع درگیرکننده‌ای دارد. دختری که در دادگاه نشسته تا در روزهای آخر ۱۶ سالگی‌اش گواهی رشد بگیرد و بتواند حساب بانکی و شماره کارت خودش را داشته باشد. قاضی سوال جوابش می‌کند و جواب‌های زیبا هم نشان از هوش او دارد و هم بزرگ‌منشی و مناعت طبعش. 

خلاصه داستان‌ و جزئیات فیلم‌های چهل و سومین جشنواره فیلم فجر

از آن طرف پدرش، خسرو با بازی واقعا درخشان امین حیایی که حقش سیمرغ بلورین است، سال‌هاست در آسایشگاه روانی بستری است و می‌خواهد بعد از این همه سال برای تولد ۱۷ سالگی دخترش کنار او باشد.

صدرعاملی این‌بار ژولیت رضاعی را به ما معرفی می‌کند با آن صورت باهوش معصوم طبیعی که تلفیقی از یک کودک و دختری بالغ است. مطمئن نیستم اما با توجه به اینکه موسیقی متن فیلم را کریستف رضاعی ساخته حدس می‌زنم که دختر او باشد. به هر حال اولین حضور سینمایی ژولیت رضاعی نوید یک بازیگر خوب را می‌دهد که بدون تلاش برای خودنمایی، دوربین دوستش دارد و تماشاگر با او همدلی می‌کند. 

دوتایی امین حیایی و ژولیت رضاعی به عنوان پدر و دختر، از زیباترین و لطیف‌ترین روابط انسانی سینما در این ۳-۴ سال اخیر است. رابطه‌ای که طبعا اول سرد و حتی توام با خشونت است و رفته رفته شکل قشنگ خودش را پیدا می‌کند. امین حیایی با شیوه‌ی نگاه و راه رفتنش یادآور داستین هافمن «رین‌من» است اما با این تفاوت که در چشم‌هایش احساسات غلیظش نسبت به دخترکش دیده می‌شود. چشم‌هایی که انگار دائم موقع تماشای زیبا از اشک و غرور پر است. 

دل توی دلم نبود که مبادا صدرعاملی به سیاق این سال‌ها بخواهد این شخصیت‌های دوست‌داشتنی فیلمش را شکنجه کند اما خوشبختانه فیلم هر چند کشدار شد، هرچند جایی که می‌بایست کات نخورد و به همین دلیل هم نیم ستاره از امتیاز خودش کم کرد اما درنهایت جایزه‌ی تماشاگر را داد. آن نمای رو به شهر بالای تاور کرین که پدر و دختر سر روی شانه‌ی هم گذاشته‌اند، زیبا و باشکوه و احساساتی است. اینکه فیلم را همان‌جا تمام نکرد دیگر از آن گیرهای کارگردان و تدوینگر است که بیشتر از آنکه حواسشان به ضرب احساسات فیلم و درام باشد، نگران حرف‌هایی هستند که می‌خواهند زده شود و اینکه مبادا پرونده‌ای باز بماند. انگار به تماشاگر بدهکارند که فردا کسی نپرسد پس سرنوشت فلانی چی شد؟! این بزرگترین آسیب فیلم شده اما بخاطر همه‌ی آن سکانس‌های تلخ یا شیرین ولی درنهایت توام با شفقت نسبت به آدم‌ها، می‌شود نادیده‌اش گرفت. 

3.5
از ۵
نکات مثبت
  • کارگردانی سنجیده صدرعاملی
  • موسیقی متن کریستف رضاعی
  • فیلمنامه‌ی دراماتیک با منطق درست و پیشرونده
  • بازی درخشان امین حیایی و بازی فوق‌العاده‌ی ژولیت رضاعی
  • رابطه‌ی پدر و دختر جزو بهترین رابطه‌های این سال‌های سینماست
نکات منفی
  • ریتم نسبتا کند
  • پایان‌بندی فیلم

صدرعاملی با «زیبا صدایم کن» حالمان را خوب کرد. فیلمی که همه چیزش سر جایش بود. هنر سامان لطفیان در فیلمبرداری، موسیقی متن درخشان و گویا و متناسب کریستف رضاعی که احتمال می‌دهم بهترین موسیقی متن جشنواره باشد و بازی‌های دو کاراکتر اصلی و کارگردانی خود صدرعاملی. 

سینما یعنی همین که بتوانی قصه‌ای را تعریف کنی و در طول روایتت لحظاتی تصویر شود که بچسبد به مغز و قلب تماشاگر و رهایش نکند. «زیبا صدایم کن» سینما بود. 

نقد فیلم «زیبا صدایم کن» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست. 
اسامی فیلم‌ها امتیاز از ۵
صیاد صفر
بازی خونی صفر
سونسوز 3
داد 1
رگ‌های آبی صفر
ترک عمیق 2
افسانه سپهر 1
صنم
آنتیک صفر
رها 2.5
بچه‌ی مردم 2
اسفند 1
آبستن
لولی
ژولیت و شاه 1
شمال از جنوب غربی 1.5
چشم بادومی صفر
لاک‌پشت صفر
اشک هور
دست تنها
خاتی 1
زیبا صدایم کن 3.5
کفایت مذاکرات 0
پسر دلفینی ۲ 0
ناتور دشت 3.5
رکسانا 1
مرد آرام 0
موسی کلیم‌الله 0.5
بازی را بکش 1
صددام 0
تاکسیدرمی 0
غریزه 2.5
شوهر ستاره
زال و رودابه
پیشمرگ 0
ماریا 0.5
پیر پسر 5
1968 0
فریاد 0.5
خدای جنگ
گوزن‌های اتوبان

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X