۱۰ بازی برتر که مراحل فرعی‌شان بهتر از داستان اصلی است

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
10 بازی با بهترین ماموریت‌های فرعی

ماموریت‌های جانبی در بازی‌های ویدیویی اغلب یکی از جنبه‌های برجسته‌ی این آثار هستند. در حالی که ممکن است تمرکز بیشتر بازی‌ها روی داستان اصلی باشد زیرا با افزایش بودجه و افزایش انتظارات، فشار زیادی معمولا روی سازندگان وجود دارد تا بازیکنان را برای مدت طولانی‌تری درگیر کنند، اما ماموریت‌های جانبی چنین فشاری به سازندگان وارد نمی‌کنند. آن‌ها می‌توانند به اندازه‌ی دلخواهشان بلند یا کوتاه باشند و یا شخصیت‌ها و داستان‌هایی کاملا جدا از داستان اصلی داشته باشند.

این امر اغلب منجر به این می‌شود که ماموریت‌های جانبی بعضا جالب‌تر از داستان کلی بازی باشند و این بیشتر یک پیشرفت جدید در بازی‌ها، با ظهور آثار جهان باز است. اگرچه بازی‌های کلاسیکی با ماموریت‌های جانبی عالی‌ای وجود دارد، اما بازی‌ها در گذشته بیشتر روی مسیر کلی بازی تمرکز داشتند. اکنون بازیکنان می‌توانند از طریق بسته‌های الحاقی نیز ماموریت‌های جانبی بیشتری را به بازی‌های خود اضافه کنند. برخی از بسته‌های الحاقی، یک ماموریت اصلی دیگر را نیز در کنار تعداد زیادی ماموریت جانبی اضافه می‌کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است صرفا شامل ماموریت‌های جانبی اما با کیفیت بهتر باشند. در هر صورت ماموریت‌های جانبی ممکن است برخی از بهترین محتوای بازی‌ها را به بازیکنان نشان دهند. در زیر 10 بازی برتر معرفی شده که ماموریت‌های فرعی فوق‌العاده‌ای دارند و حتی برخی ماموریت‌های فرعی آن‌ها از ماموریت‌های داستانی اصلی نیز بهتر است.

10. The Legend of Zelda: Breath of the Wild

تهیه‌کننده‌: Nintendo / سازنده: Nintendo EPD
سال انتشار: 2017
پلتفرم: Wii U, Switch

breath of the wild

هنگامی که شخصیت لینک (Link) از فلات بزرگ در Breath of the Wild خارج می‌شود، می‌تواند بلافاصله به قلعه‌ی هایرول رفته و بازی را پایان دهد. البته، بازی به بازیکنان توصیه می‌کند که حداقل با تکمیل چهار سیاه‌چاله‌ی Divine Beast برای مبارزه با گانون (Gannon) آماده شوند. جدای از آن، بازیکن همچنین می‌خواهد تا آنجا که ممکن است شراین‌های زیادی را تکمیل کند تا قلب و استقامت بیشتری بدست آورد. این واقعا به بازیکن بستگی دارد که می‌خواهد چه کاری را انجام دهد تا آماده شود و چه مقدار از بازی را می‌خواهد تکمیل کند. ماموریت‌های جانبی Breath of the Wild این کار را تسهیل می‌کنند. آن‌ها اغلب به لینک وسایل جدیدی را پاداش می‌دهند، قفل شراین‌ها را باز می‌کنند، یا به بازیکن دستور‌های پخت‌ مفیدی را آموزش می‌دهند. برخی از ماموریت‌های جانبی از نظر گیم‌پلی بهتر از سایرین هستند، اما اگر بازیکنی از ماموریت خاصی لذت نمی‌برد، تعداد زیادی از ماموریت‌های دیگر برای انتخاب وجود دارند و اگر همه‌ی این گزینه‌ها را تکمیل کرده باشند، می‌توانند به سادگی بازی را تمام کنند و از سطح تکمیل خود احساس رضایت کنند.

9. Fallout: New Vegas

تهیه‌کننده‌: Bethesda / سازنده: Obsidian Entertainment
سال انتشار: 2010
پلتفرم: PS3, Xbox 360, PC

فال‌اوت: نیو وگاس

بازی فال‌اوت: نیو وگاس یک داستان اصلی بسیار عالی دارد که این باعث می‌شود که کیفیت بالای ماموریت‌های جانبی به شدت شگفت‌انگیز به نظر برسد. البته به نظر می‌رسد خود بازی نیز این را می‌داند، زیرا بازیکن را قبل از اینکه واقعا بتواند داستان را به شکل قابل توجهی پیش ببرد، او را تا نیمه‌ی راه این اثر جهان باز هدایت می‌کند. در حالی که بازیکن بازی را در شهر Goodsprings در فاصله‌ای کمی دورتر از نیو وگاس یعنی جایی که مردی که به آن‌ها شلیک کرده پنهان شده است، آغاز می‌کند، مستقیم‌ترین جاده به آن پر از دث‌کلاو (Deathclaw) است و این باعث می‌شود که بازیکن مجبور شود راهی طولانی را طی کنند.

این به بازیکنان اجازه می‌دهد تا با این بخش از جهان فال‌اوت و به ویژه با وضعیت پیچیده‌ی سیاسی آشنا شوند. هنگامی که بازیکنان به نیو وگاس می‌رسند، ماموریت‌های جانبی تمام نمی‌شوند. پناهگاه‌هایی با آزمایش‌های عجیب برای کاوش، همراهانی برای دوستی و جناح‌هایی برای اتحاد یا نابود کردن وجود دارند. برخی از ماموریت‌های جانبی می‌توانند بعدا پیامد‌های شگفت‌انگیزی داشته باشند، در حالی که برخی دیگر فقط سرگرم‌کننده هستند. در کل تنوع زیادی در نیو وگاس وجود دارد که آن را بسیار خاص می‌کند.

8. The Legend of Zelda: Majora’s Mask

تهیه‌کننده‌: Nintendo / سازنده: Nintendo EAD
سال انتشار: 2020
پلتفرم: Nintendo 64 ,GameCube

بازی The Legend of Zelda: Majora’s Mask مسلما تمرکز بیشتری روی ماموریت‌های جانبی خود دارد تا داستان اصلی. حلقه‌ی زمانی سه روزه مقدار زیادی استرس به کاوش و اتمام سیاه‌چال‌ها در محدوده‌ی زمانی تعیین شده اضافه می‌کند اما باعث می‌شود تا افرادی که در ترمینا (Termina) زندگی می‌کنند احساس واقعی‌گرایانه‌تری را داشته باشند. آشنایی با آن‌ها و کار‌های روزمره‌شان اغلب برای حل مسائل خاص مربوط آن‌ها مانند جلوگیری از دزدی از سرقت سهام یک مغازه‌دار در شب پس از روز اول کلیدی است.

هرچه این ماموریت‌های جانبی پیچیده‌تر شوند، لینک بیشتر نیاز دارد تا مطمئن شود در طول سه روز در مکان و زمان مناسبی قرار دارد. طولانی‌ترین و به یاد ماندنی‌ترین ماموریت جانبی شامل به هم رساندن دوباره‌ی دو شخصیت عاشق یعنی آنجو (Anju) و کافئی (Kafei) می‌شود. این ماموریت به یک تعهد کامل سه روزه نیاز دارد که در آخرین یک ساعت بازی قبل از سقوط ماه به پایان می‌رسد. همچنین این درگیرکننده‌ترین ماموریت است زیرا لینک باید تحقیق کند، آیتم‌ها را مبادله و حتی یک سیاهچال کوچک را با شخصیت دوم قابل بازی تکمیل کند.

7. Cyberpunk 2077

تهیه‌کننده‌: CD Projekt Red / سازنده: Cyberpunk 2077
سال انتشار: 2020
پلتفرم: PC ,Xbox One ,PS4 ,PS5 ,Xbox Series X/S

سایبرپانک 2077

بازی سایبرپانک 2077 دنیایی غنی و جذاب با شخصیت‌های پیچیده، داستان‌های متنوع و سبک‌های متعددی از بازی را به بازیکنان ارائه می‌دهد. همچنین این بازی از V می‌خواهد مردی که اندام‌های خصوصی‌اش در شرف انفجار هستند را نجات دهد! سایبرپانک دارای وسعت زیادی از ماموریت‌های جانبی هم از نظر تعداد و هم از نظر لحن است. بازیکنان می‌توانند در یک لحظه یک زنجیره از ماموریت‌های جانبی درباره‌ی رستگاری و زندگی پس از مرگ را تکمیل کنند و سپس بلافاصله وارد ماموریتی شوند که حول محور کامئویی از گریمز (Grimes) می‌چرخد.

ماموریت‌های خنده‌دار و عجیب این بازی عالی نیز هستند، اما آن‌هایی که از این جهان‌سازی دیستوپیایی استفاده و سوالات عمیقی ایجاد می‌کنند، به موارد مورد علاقه‌ی بازیکنان تبدیل شده‌اند. ماموریت They Won’t Go When I Go یکی از بهترین‌ها است، اما چند ماموریت دیگر نیز وجود دارند که در آن‌ها کمک به یک سیاستمدار برای رای آوردن مجدد، این واقعیت را آشکار می‌کند که ممکن است کل شخصیت او جعلی باشد و حتی ماموریتی وجود دارد که در آن V به یک ستاره‌ی راک کمک می‌کند تا تبلیغات یک گروه دیگر را نابود کند، آن هم فقط برای اینکه او با گروه دوست شود. قطعا همه‌ی چیزهای موجود در نایت سیتی (Night City) قبل از اتمام بازی، ارزش دیده شدن را دارند.

6. Starfield

تهیه‌کننده‌: Bethesda / سازنده: Bethesda
سال انتشار: 2023
پلتفرم: PC ,Xbox Series X ,Xbox Series S

استارفیلد

بازی استارفیلد برداشت اخیر بتسدا از ژانر علمی تخیلی است و در حالی که بسیاری از بازیکنان انتظار یک بازی شبیه اسکایریم در فضا را داشتند، این بازی از آنچه طرفداران فکر می‌کردند بسیار متفاوت بود. هرچند این باعث می‌شود که انجام ماموریت‌های جانبی آن جالب‌تر باشند. بازیکنان حتی می‌توانستند برای خدمت سربازی ثبت‌نام کنند و درگیر مبارزه با تهدیدهایی در سراسر کهکشانی شوند که مملو از هیولا‌های شروری است که از همه جا ظاهر می‌شوند. استارفیلد سعی می‌کند تمام پایه‌های سبک علمی تخیلی از مناطق آینده‌نگرانه گرفته تا اساسا یک غرب وحشی در فضا را پوشش دهد که این تنوع زیادی را به ماموریت‌ها می‌دهد.

مسیر اصلی بازی در واقع به بازیکنان این امکان را می‌دهد تا بدون نیاز به شروع دوباره از ابتدا، ماموریت‌های جانبی را تجربه کنند. با وارد شدن به نیو گیم پلاس نیز همه چیز به جز سطح و مهارت‌های بازیکن بازنشانی می‌شود. اگرچه این جهان جدید ممکن است دقیقا با دنیایی که اخیرا ترک کرده‌اند یکسان نباشد زیرا برخی چیز‌ها می‌توانند تغییر کنند که این به نوبه‌ی خود بر رویکرد بازیکنان به ساعات بازی بعدی خود تاثیر می‌گذارد. این یک سیستم فوق‌العاده جالب است که باعث می‌شود این بازی ارزش تکرار بالایی برای بازیکنان داشته باشد.

5. Assassin’s Creed Odyssey

تهیه‌کننده‌: Ubisoft / سازنده: Ubisoft Quebec
سال انتشار: 2018
پلتفرم: PS4 ,Xbox One ,Switch ,PC

اودیسه

امروزه یوبی‌سافت به خاطر محتوای جانبی خود شناخته شده است. آثار جهان باز این شرکت کاملا مملو از محتویات جانبی است، بنابراین تجزیه و تحلیل تمام نقشه‌ی بازی ممکن است دشوار باشد. بازی‌های اساسینز کرید (Assassin’s Creed) از جهان‌سازی تاریخی این مجموعه نهایت بهره را می‌برد و اغلب به بازیکنان اجازه می‌دهد مستقیما تاریخ را تجربه کنند. بازی اساسینز کرید: ادیسه نیز با وجود شخصیت‌هایی مانند سقراط (Socrates) و اجازه دادن به بازیکنان برای رقابت در المپیک از این قاعده مستثنی نیست.

با این حال، بعد‌ها در این بازی، یوبی‌سافت این قابلیت را برای بازیکنان اضافه کرد که ماموریت‌های جانبی مخصوص خود را ایجاد کنند و آن‌ها را به صورت آنلاین با بازیکنان دیگر به اشتراک بگذارند. با ویژگی Story Creator Mode، بازیکنان می‌توانند در مرورگر رایانه‌ی خود یک ماموریت ایجاد کنند، سپس آن را برای آزمایش به بازی ارسال کنند و پس از اتمام مراحل و تاییدیه‌های لازم، می‌توانند برای سایر بازیکنان بارگذاری کنند تا آن‌ها نیز آن را تجربه کنند. بدیهی است که کیفیت این ماموریت‌ها به اندازه‌ی مواردی که به طور رسمی توسط یوبی‌سافت ساخته شده‌اند نخواهند بود، اما بسیار جالب هستند.

4. Skyrim

تهیه‌کننده‌:Bethesda / سازنده: Bethesda
سال انتشار: 2011
پلتفرم: PC ,PS3 ,Xbox 360 ,Xbox One ,Xbox One X/S ,PS4 ,PS5 ,Switch

اسکایریم

به پایان نرساندن ماموریت اصلی بازی الدر اسکرولز 5: اسکایریم تا این لحظه، با توجه به تعداد دفعاتی که بتسدا بازی را مجددا منتشر کرده است (هفت نسخه‌ی منحصربه‌فرد)، تبدیل به یک میم شده است. در حالی که داستان اصلی این بازی هنوز هم بسیار لذت‌بخش است، اما این محتوای جانبی بازی است که لذت واقعی در آن نهفته است. بازیکنان می‌توانند به انواع سازمان‌ها و گروه‌ها از جمله انجمن دزدها، برادری، همراهان، آموزشگاه جادوگری و حتی ماموریت‌های جانبی مستقل دیگری که فقط در انتظار کشف شدن هستند، بپیوندند.

به راحتی می‌توان فهمید که چرا اکثر مردم شکست دادن آلدوین (Alduin) را به طور کامل فراموش می‌کنند، زیرا یک معمای قتل برای حل کردن در ویندهلم (Windhelm)، یک جنگ داخلی برای پیروزی، پیدا کردن اشیای Deadric و خیلی چیز‌های دیگر وجود دارد. همچنین اسکایریم دارای بی‌نهایت ماموریت جانبی است که به آن‌ها ماموریت‌های Radiant گفته می‌شود، اما این‌ها به مراتب کمتر از سایرین جالب هستند. همچنین بازیکنان می‌توانند پس از شروع یک بازی جدید، ماموریت‌های جانبی منحصربه‌فردی را برای کشف نتایجی متفاوت تکرار کنند. این مایه‌ی تاسف است که ساخت نسخه‌ی بعدی از این مجموعه توسط بتسدا باید اینقدر طول بکشد، اما طرفداران هنوز در حال کشف چیز‌های جدیدی در اسکایریم هستند.

3. The Witcher 3: Wild Hunt

تهیه‌کننده‌: CD Projekt Red / سازنده: CD Projekt Red
سال انتشار: 2015
پلتفرم: Nintendo Switch ,PC ,PS4 ,PS5 ,Xbox One ,Xbox Series X/S

ویچر 3

یکی از بهترین ویژگی‌های بازی ویچر 3 این است که داستان اصلی و ماموریت‌های جانبی آن جذابیت یکسانی دارند. هنگامی که گرالت (Geralt) سرنخی از مکان سیری (Ciri) در منطقه‌ی اول دریافت می‌کند، اکثر بازیکنان فورا آن سرنخ را دنبال نمی‌کنند و در عوض برای کمک به بارون (Baron) در همانجا می‌مانند که این منجر به کشف اطلاعات مهم‌تری در مورد سیری می‌شود اما بیشتر از آن، وضعیت اسفناک بارون، داستانی گیرا، دلخراش و در نهایت بسیار انسانی را ایجاد می‌کند.

این فقط اولین مقدمه برای ماموریت‌های جانبی است و داستان‌های بیشتری نیز وجود دارد که بازیکنان می‌توانند پیدا کنند. این یک مثال عالی دیگر از این بازی است که به آسانی بازیکنان را به طور طبیعی و بدون به تعویق انداختن داستان اصلی در ماموریت‌های جانبی درگیر می‌کند. این ماموریت‌های جانبی همچنین می‌توانند گزینه‌های عاشقانه‌ی جدیدی را برای گرالت معرفی کنند که بر پایان بازی تاثیر می‌گذارد. دو بسته‌ی الحاقی این بازی تعداد زیادی ماموریت جانبی را اضافه می‌کنند که به بازیکنان مقدار شگفت‌انگیزی از داستان‌های عالی را برای کشف کردن ارائه می‌دهد.

2. Mass Effect 2

تهیه‌کننده‌: Electronic Arts / سازنده: BioWare
سال انتشار: 2010
پلتفرم: PS3 ,Xbox 360 ,PC

مس افکت 2

نقطه‌ی بدون بازگشت مس افکت 2 اساسا زمانی است که ماموریت Reaper IFF زنجیره‌ای از رویداد‌ها را آغاز می‌کند که اساسا بازیکنان را مجبور می‌کند به سمت ماموریت نهایی حرکت کنند. قبل از انجام این کار، بهتر است بازیکنان همه‌ی ماموریت جانبی را که می‌توانند در بازی تکمیل کنند انجام دهند، زیرا این موارد شانس موفقیت شپرد (Shepard) را افزایش می‌دهد. بیشتر داستان این بازی را می‌توان یک ماموریت جانبی در نظر گرفت که این ویژگی آن‌ها را به اندازه‌ی داستان اصلی جذاب می‌کند، زیرا اساسا این ماموریت‌ها داستان اصلی هستند.

در حالی که داستان‌های ماموریت‌های جانبی می‌توانند با داستان کلی ارتباطی نداشته باشند، داشتن همه‌ی آن‌ها در رسیدن به یک هدف منحصربه‌فرد احساس خوبی دارد. مهم نیست بازیکن چه کاری را انجام می‌دهد زیرا همیشه احساس می‌کند که در حال پیشرفت است. خود ماموریت‌ها نیز با وجود تصمیماتی که نه تنها بر این بازی تاثیر می‌گذارد، بلکه به مس افکت 3 نیز منتقل می‌شوند، از بهترین ماموریت‌هایی هستند که استودیوی بایوور (Bioware) تا به حال ساخته است. در حالی که بازی مس افکت 3 یک پایان ناامیدکننده برای این سری بود، این‌ ایده که انتخاب‌های بازیکنان در مس افکت 2 یک اثر پروانه‌ای روی بازی بعدی می‌گذارد، هنوز هم یک ایده‌ی عالی است.

1. Xenoblade Chronicles X

تهیه‌کننده‌: Nintendo / سازنده: Monolith Soft
سال انتشار: 2015
پلتفرم: Wii U

Xenoblade Chronicles X

دنبال کردن داستان اصلی یک کار سخت برای توسعه‌دهندگان بازی Xenoblade Chronicles X بود، بنابراین در عوض آن‌ها تصمیم گرفتند تا فلسفه‌ی طراحی این بازی را در ذهن خود تغییر دهند. تمرکز بازی بسیار دورتر از داستان اصلی بازی است و حتی به یک کلیف هنگر ختم می‌شود که طرفداران هنوز منتظر تصمیم‌گیری برای آن هستند. در عوض، پس از اتمام یک فصل، بازی بازیکنان را مجبور می‌کند تا قبل از پیشرفت، ماموریت‌های جانبی خاصی را به پایان برسانند. البته این اجبار می‌تواند بحث برانگیز باشد، اما بازیکن را تشویق می‌کند تا بهترین محتوبات این بازی را ببیند.

برخی از ماموریت‌های جانبی اهداف ساده‌ای را ارائه می‌دهند، اما برخی دیگر ممکن است به بازیکن اجازه دهند تا به یک بیگانه که از آینده آمده است کمک کند تا به زمان خود بازگردد یا یک فرقه را متوقف کند یا تنها یک پیتزا را تحویل کسی بدهد. یکی از بهترین قسمت‌های بازی، مراحل Affinity Missions است. با مبارزه در کنار اعضای تیم، بازیکن Affinity خود را با آن شخصیت افزایش می‌دهد. پس از رسیدن به آستانه‌های خاص، بازی نگاه عمیق‌تری به آن شخصیت خاص از طریق یک ماموریت جانبی سفارشی ارائه می‌دهد که این‌ها پاداش‌های فوق‌العاده‌ای برای تنوع بخشیدن به تیمتان هستند.

منبع: CBR

صفحه‌ی اصلی بازی دیجی‌کالا مگ | اخبار بازی، تریلرهای بازی، گیم‌پلی، بررسی بازی، راهنمای خرید کنسول بازی



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X