۲۵ بازیگر مشهور که از نقشآفرینی خود متنفر شدند

در این مقاله از بازیگرانی نام میبریم که صادقانه برخی از نقشهایشان را نقد کردند. به هر حال بازیگران همیشه بهترین تصمیمها را در انتخاب نقش نمیگیرند و بهترین آنها هم از پذیرفتن اشتباه خود نمیترسند. از جورج کلونی با حضور در سینمای ابرقهرمانی و بازی در فیلم «بتمن و رابین» گرفته تا نیکول کیدمن با بازی در فیلم «استرالیا» که تقریبا غیرقابل تحمل است، تمام بازیگران برجسته حداقل یک نقش ضعیف در زندگی حرفهای خود دارند که از صحبت دربارهی آن نمیترسند. گاهی این خود بازیگر است که ضعیف دیده میشود، مانند دنیل رادکلیف در نقش هری پاتر، بعضی وقتها هم بازی در نقش اول است که ناامید کننده از آب در میآید، مانند جیک جیلنهال و اما استون برای نقشهایشان به ترتیب در «شاهزادهی ایرانی» و «آلوها».
1. جیک جیلنهال در شاهزادهی ایرانی (Prince of Persia)
- کارگردان: مایکل نیول
- محصول: 2010
- نمرهی متاکریتیک: 50 از 100
اقتباس از بازی ویدیویی «شاهزادهی ایرانی» به کارگردانی مایک نیول، با بازی جیک جیلنهال در سال 2010، یک سقوط حرفهای و تجاری بود و اکنون پس از یک دهه همچنان بهعنوان یکی از بدترین نمونههای فیلمهای هالیوود برای انتخاب یک بازیگر سفیدپوست آمریکایی در نقش اصلی به جای شاهزادهی ایرانی تبار یاد میشود. جیلنهال در سال 2019 اعلام کرد که او برای این نقش مناسب نبود.
جیلنهال در مصاحبهای دربارهی این فیلم گفت: «فکر میکنم که از آن فیلم چیزهایی آموختم که زمان زیادی را باید صرف آن میکردم. یاد گرفتم تا دربارهی نقشهایی که انتخاب میکنم و اینکه چرا باید آنها را انتخاب کنم بیشتر فکر کنم. مطمئنا شما و بینندهها معتقد هستید که این نقش برای من مناسب نبود، یا بهتر است بگویم کاملا مناسب نبود. از این نقشها زیاد بوده و هست. همانطور که نقشهای خوب و درخشان هم هست.»
2. اما استون در آلوها (Aloha)
- کارگردان: کامرون کرو
- محصول: 2015
- نمرهی متاکریتیک: 40 از 100
اما استون در مراسم گلدن گلوب 2019 پس از آنکه ساندرا اوه، با طعنه گفت که «آسیاییهای خرپول» (Crazy Rich Asians) اولین فیلم استودیویی با بازیگران آمریکایی آسیایی پس از «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell) و آلوها است، به خاطر بازی در نقش یک زن نیمه هاوایی و نیمه چینی در فیلم آلوها ساختهی کامرون کرو با صدای بلند عذرخواهی کرد.
بازی استون در فیلم آلوها به یکی از بارزترین نمونههای استفادهی نابهجا از بازیگران سفیدپوست به جای رنگینپوست هالیوود تبدیل شد. استون در سال 2015 گفت که هیاهوی بعد بازی او از بسیاری جهات چشمانش را باز کرد و افزود: «جوکهای زیادی دربارهی نقشم ساخته شد. این باعث شد که من بهخوبی دربارهی استفادهی نابهجای بازیگران سفیدپوست در هالیوود و تأثیر آن آگاه شوم.»
3. هالی بری در زن گربهای (Catwoman)
- کارگردان: پیتوف
- محصول: 2004
- نمرهی متاکریتیک: 27 از 100
هالی بری در مراسم جوایز «رزی» در سال 2005 طی سخنرانیاش گفت: «میخواهم از برادران وارنر برای انتخاب من در فیلم افتضاحشان تشکر کنم. این دقیقا همان چیزی بود که حرفهی من به آن احتیاج داشت! من در اوج بودم، اکنون در قعر هستم.»
در سپتامبر سال 2020، بری در گفتوگو با ورایتی گفت پس از اینکه فیلم جیمز باند دربارهی جینکس طبق پیشبینیها صورت نگرفت، جذب زن گربهای شد. این بازیگر گفت: «من فکر کردم این یک فرصت عالی برای یک زن رنگینپوست است که یک ابرقهرمان باشد. چرا امتحان نکنم؟» در طول تولید، بری متوجه شد که خط داستانی فیلم «کاملا مناسب او نیست».
او بعدها گفت: «به خاطر میآورم که چنین استدلالی داشتم: چرا زن گربهای نمیتواند مانند بتمن و سوپرمن دنیا را نجات دهد؟ اما من فقط بازیگر استخدام شده بودم. من کارگردان نبودم و در این باره دستم بسته بود.»
4. رونی مارا در پن (Pan)
- کارگردان: جو رایت
- محصول: 2015
- نمرهی متاکریتیک: 36 از 100
نقش رونی مارا بهعنوان تایگر لیلی در ماجراجویی خیالی جو رایت محصول 2015 جنجالی دیگر از استفادهی بازیگر سفید به جای رنگینپوست به پا کرد که این بازیگر یک سال بعد دربارهی آن گفت: «واقعا متنفرم از اینکه در یک طرف بحث سفید به جای سیاه باشم. هرگز نمیخواهم دوباره این اتفاق بیافتد. میتوانم درک کنم که چرا مردم ناراحت و ناامید شدهاند.»
مارا همچنین این پروژه را برای حضور چهار بازیگر سفیدپوست در نقش اصلی محکوم کرد. او معتقد بود که نباید همهی چهار بازیگر اصلی سفید با موهای بلوند و چشمان آبی باشند و تنوع نیاز بود!
5. کریستوفر پلامر در اشکها و لبخندها (The Sound of Music)
- کارگردان: رابرت وایز
- محصول: 1965
- نمرهی متاکریتیک: 63 از 100
این فیلم یکی از محبوبترین فیلمهای ساخته شده تا کنون است که پنج بار برندهی اسکار شده، اما به نظر کریستوفر پلامر فقید اینطور نبود. در مصاحبهای با بوستون گلوب در سال 2010، پلامر اعتراف کرد که از شخصیت خود، کاپیتان فون تراپ کمی خسته شده بود. او توضیح داد: «اگرچه ما به اندازهی کافی تلاش کردیم تا کاراکتر جالبی از او دربیاوریم، اما این کار به نظرم چیزی شبیه شلاق زدن یک اسب مرده بیفایده بود. منظورم این است که نمیتواند برای همهی افراد جهان جذاب باشد. من سعی میکنم اینطور بازی نکنم.»
البته پلامر سال بعد در مصاحبه با هالیوود ریپورتر نسبت به این نقشش کمی سرسختتر انتقاد کرد و به نظرش بیش از حد در آن احساساتی و سطحی ظاهر شده بود.
6. جیمی فاکس در «نهان» (Stealth)
- کارگردان: راب کوهن
- محصول: 2005
- نمرهی متاکریتیک: 35 از 100
فیلم علمی-تخیلی اکشن «نهان» در سال 2005 جاش لوکاس، جسیکا بیل و جیمی فاکس را گرد هم آورد. فاکس اعتراف کرد که دربارهی خوب بودن فیلم در تور مطبوعاتی خود به خبرنگاران دروغ گفته است. این بازیگر گفت: «بعضی اوقات شما یک فیلم بازی میکنید و مجبورید برای آن تبلیغ کنید. دربارهی «نهان» برای من اینطور بود. مردم بعد از دیدن فیلم به من میگفتند، باور نمیکنند که شما اینگونه به ما دروغ گفته باشید.»
7. مایکل فاسبندر در «فرقهی حشاشین» (Assassin’s Creed)
- کارگردان: جاستین کورزل
- محصول: 2016
- نمرهی متاکریتیک: 36 از 100
فاسبندر در اقتباس بازی ویدیویی «فرقهی حشاشین» بازی کرد که در سال 2016 بهسختی در گیشه خودی نشان داد. فاسبندر گفت: «مطمئنا ایدئال نبود… فکر میکنم فرصت خوبی را از دست دادیم.»
وقتی از فاسبندر سؤال شد که اگر دوباره آن را بازی کند چه کار متفاوتی انجام میدهد، گفت: «نقشم را سرگرم کنندهتر میکنم، این نکتهی اصلی است. احساس فیلم، فکر میکنم خیلی جدی بود و من باید سریعتر وارد صحنه شوم. فکر میکنم فیلم سه شروع متفاوت داشت که این به نظرم اشتباه است.»
8. رابرت پتینسون در گرگ و میش (Twilight)
- کارگردان: بلا سوان، آلیس کولن، کارلی کولن و …
- محصول: 2008 -2012
- نمرهی متاکریتیک: 56 از 100
«گرگ و میش» پتینسون را به یک سوپراستار بینالمللی تبدیل کرد، اما خودش احتمالا آخرین طرفدار این فرنچایز بود. این بازیگر در یک مصاحبه گفت: «وقتی فیلمنامه را خواندم، مطمئن بودم که استفنی (نویسندهی فیلمنامه) متقاعد شده بود که بِلا فیلم است. مثل کتابی که قرار نبود منتشر شود. بهخصوص وقتی میگفت که بر اساس یک رویا نوشته شده و من دربارهی این پسر واقعا جذاب خواب دیدم و بهتر است یک کتاب دربارهاش بنویسم. من تازه متقاعد شدم که این زن دیوانه است، او کاملا دیوانه است و عاشق داستان خود است.»
9. نیکول کیدمن در استرالیا (Australia)
- کارگردان: باز لورمن
- محصول: 2008
- نمرهی متاکریتیک: 53 از 100
باز لورمن یکی از نمادینترین و افسانهایترین نقشهای خود را در فیلم «مولن روژ!» (Moulin Rouge) به نیکول کیدمن داد اما «استرالیا» هر چیزی بود غیر از افسانهای! در این عاشقانهی حماسی کیدمن در کنار هیو جکمن بازی کرد، اما نقش او بهعنوان سارا اشلی بانوی اشرافی انگلیسی یکی از نقشهایی است که ترجیح میدهد فراموش کند. کیدمن در یک مصاحبهی رادیویی سیدنی اعتراف کرد: «نمیتوانم به این فیلم نگاه کنم و به آنچه انجام دادهام افتخار کنم. برایم غیرممکن است که از نظر احساسی با آن ارتباط برقرار کنم.»
10. جیم کری در کیک-اس 2 (Kick-Ass 2)
- کارگردان: جف وادلو
- محصول: 2013
- نمرهی متاکریتیک: 41 از 100
جیم کری بعد از اتفاقات سندی هوک (تیراندازی در یک دبیرستان) دربارهی بازی در فیلم اکشن فوقالعاده خشن «کیک-اس 2» تغییر عقیده داد. وی در توئیتر خود نوشت: «من یک ماه قبل از سندی هوک، کیک-اس 2 را بازی کردم و اکنون با وجدان کاملا بیدار نمیتوانم از این سطح از خشونت حمایت کنم. از سایر افراد این فیلم عذرخواهی میکنم. از بازی در این فیلم شرمنده نیستم اما حوادث اخیر باعث ایجاد تغییر در قلبم شد.»
11. چنینگ تاتوم در جی.آی.جو؛ ظهور کبرا (G.I. Joe: Rise of Cobra)
- کارگردان: استیون سامرز
- محصول: 2009
- نمرهی متاکریتیک: 32 از 100
«صادقانه بگویم من از این فیلم متنفرم.» تاتوم در مصاحبهی رادیویی هاوارد استرن این چنین گفت: «مجبور شدم این کار را انجام دهم. فیلمنامهی خوبی نبود و نمیخواستم کاری انجام دهم که بد باشد. از طرفی هم میخواستم جی.آی. جو باشم، همان کاراکتری که از بچگی عاشقش بودم.»
12. کالین فارل در میامی وایس (Miami Vice)
- کارگردان: مایکل مان
- محصول: 2006
- نمرهی متاکریتیک: 65 از 100
کالین فارل در دنیای فیلمهای مستقل به لطف «خرچنگ» (The Lobster)، «فریب خورده» (The Beguiled) و «کشتن گوزن مقدس» (The Killing of a Sacred Deer) موفقیت شغلی پیدا کرده بود، اما زمانی رسید که استودیوهای بزرگ او را در مرکز و نقش اصلی میخواستند. چنین بود که این بازیگر دربارهی بازسازی «میامی وایس» مایکل مان اعتراف کرد که خیلی آن کار را دوست ندارد. او این فیلم را کند و غیر قابل تطبیق با نسخهی اصلی خواند.
13. جورج کلونی در بتمن و رابین (Batman & Robin)
- کارگردان: جوئل شوماخر
- محصول: 1997
- نمرهی متاکریتیک: 28 از 100
حضور بدنام جورج کلونی بهعنوان «بازگشت مبارزان شنلپوش» (Capus Crusader) نفرت منتقدان و دوستداران کتابهای کامیک را برانگیخت، به طوری که کلونی میداند هیچ دلیلی برای دفاع از فیلم وجود ندارد و به قول خودش «خوب بودن در این فیلم خیلی سخت بود»
کلونی اعتراف کرد: «با نگاهی دوباره، قضاوت دربارهی این فیلم آسان است، واقعا افتضاح بود و من واقعا در آن بد ظاهر شدم. حقیقت ماجرا این است که من در این کار بد بودم. آکیوا گلدزمن فیلمنامه را نوشت و خودش معتقد بود که این یک فیلمنامهی وحشتناکی است. من در آن وحشتناک هستم و باید بدانید جوئل شوماخر که بهتازگی درگذشت، آن را کارگردانی کرد و او هم معتقد بود که فیلم خوبی از آب در نیامده. همهی ما دربارهی آن هم نظر بودیم.»
14. شارلیز ترون در بازیهای گوزن قطبی (Reindeer Games)
- کارگردان: جان فرانکنهایمر
- محصول: 2000
- نمرهی متاکریتیک: 37 از 100
هرچه دربارهی «بازیهای گوزن قطبی» جان فرانکنهایمر کمتر گفته شود، برای چارلیز ترون بهتر است. این بازیگر اعتراف کرد که این تریلر جنایی «یک فیلم بسیار بد» است. ترون در این فیلم در مقابل بن افلک بازی کرد که نتوانست بودجهی 45 میلیون دلاری خود را در گیشه دریافت کند.
15. مت دیمون در اولتیماتوم بورن (The Bourne Ultimatum)
- کارگردان: پاول گرینگرس
- محصول: 2007
- نمرهی متاکریتیک: 85 از 100
«اولتیماتوم بورن» اغلب بهعنوان قویترین اثر در بین بازیهای دیمن مطرح میشود، اما این بازیگر قطعا چنین اعتقادی ندارد. او به GQ گفت که به سختی طرفدار فیلمنامهی پایان سهگانهی تونی گیلروی است.
دیمون گفت: «من تونی را مقصر نمیدانم که یک بودجهی بزرگ دریافت کرد و آن را پر و پیمانتر تحویل داد. فقط باید بگویم که خیلی سخت بود. این فیلم میتواند نقطهی پایان حرفهای هر کسی باشد. این وحشتناک است. واقعا شرمآور است.»
16. دو پتل در آخرین بادفزار (The Last Airbender)
- کارگردان: ام نایت شیامالان
- محصول: 2010
- نمرهی متاکریتیک: 20 از 100
فیلم اقتباسی آخرین بادافزار یکی از توهینآمیزترین نمونههای جایگزینی یک سفیدپوست به جای رنگینپوست در هالیوود آن هم در قرن حاضر است. پتل که پس از موفقیت و برنده شدن اسکار در فیلم «میلیونر زاغهنشین» (Slumdog Millionaire)، بهسرعت وارد دنیای فیلمهای پرفروش شد، اعتراف کرد که از تجربهی حضور در آن متنفر است.
دو به هالیوود ریپورتر گفت: «میدانم که از بازی در چه فیلمهایی میترسم؛ فیلمهای بزرگ استودیویی. بعد از فیلم میلیونر زاغهنشین، من در فیلمی بازی کردم که اصلا با استقبال مواجه نشد. کاملا احساس غرق شدن داشتم. این برای من واقعا ترسناک بود و این وقتی است که من قدرت نه گفتن را یاد گرفتم.»
17. جرمی آیرونز در بتمن در مقابل سوپرمن؛ طلوع عدالت (Batman v Superman: Dawn of Justice)
- کارگردان: زک اسنایدر
- محصول: 2016
- نمرهی متاکریتیک: 44 از 100
بتمن در برابر سوپرمن یک فاجعه بود. گرچه کار جرمی آیرونز در نقش آلفرد خدمتکار بروس وین، یکی از مولفههای مطلوب فیلم بود، اما این بازیگر میدانست که محبوبیت این فیلم غیر ممکن است.
او در پاسخ به نقدهای بد فیلم در مصاحبهای با دیلی میل گفت: «این فیلم 800 میلیون پوند بدست آورد پس قابل ستایش است. دیگر انتقادها اهمیتی ندارد. میتوان گفت که خیلی مبهم بود.»
18. متیو گود در سال کبیسه (Leap Year)
- کارگردان: آناند تاکر
- محصول: 2010
- نمرهی متاکریتیک: 33 از 100
متیو گود در مصاحبهای دربارهی بازیاش مقابل ایمی آدامز در کمدی رمانتیک سال کبیسه گفت: «دلیل اصلی قبول این نقش فیلمنامه نبود. احساس نا امیدی نمیکنم. کار خوبی نبود اما اوقات خوبی را سپری کردم و پول خوبی گرفتم.»
19. سالی فیلد در مرد عنکبوتی شگفتانگیز 2 (The Amazing Spider-Man 2)
- کارگردان: مارک وب
- محصول: 2014
- نمرهی متاکریتیک: 53 از 100
سالی فیلد دربارهی دنبالهی فیلم ابرقهرمان عنکبوتی در مصاحبهای گفت: «این نوع فیلم معمولا انتخاب من نیست. اما دوست من لورا زیسکین تهیه کننده بود و ما میدانستیم که این آخرین فیلم او خواهد بود و او اولین شریک تهیه کنندهی من و یک انسان فوقالعاده بود. واقعا یافتن یک کاراکتر سه بعدی بسیار دشوار است و شما تا جایی که میتوانید روی آن کار میکنید، اما گاهی بعضی از کارها با تمام تلاش انجام شده هم خوب از آب در نمیآیند!»
20. دنیل رادکلیف در هری پاتر و شاهزادهی دورگه (Harry Potter and the Half-Blood Prince)
- کارگردان: دیوید ییتس
- محصول: 2009
- نمرهی متاکریتیک: 78 از 100
رادکلیف در مصاحبهای با دیلی میل گفت: «تماشای فیلمی مانند هری پاتر و شاهزادهی دورگه دشوار است، زیرا من در این کار خیلی خوب نیستم. من از آن متنفرم. بازی من بسیار یکنواخت است و خیلی از خودراضی ظاهر شدم و آنچه را که میخواستم انجام دهم محقق نشده است.»
21. جود لا در الفی (Alfie)
- کارگردان: چارلز شایر
- محصول: 2004
- نمرهی متاکریتیک: 49 از 100
جود لاو پا در کفش مایکل کین گذاشت و در بازسازی فیلم مشهور «الفی» 2004 بازی کرد، اما فیلم در مقابل بودجهی 60 میلیون دلاری در داخل کشور تنها 13 میلیون دلار درآمد داشت. لا اذعان میکند فیلم «آن شکلی که میخواستم نشد».
آیا لا از به عهده گرفتن این نقش پشیمان است؟ اصلا. وی گفت: «بخشی از دلیل اینکه شما یک سفر خلاقانه را شروع میکنید این است که گاهی اوقات بیش از اندازه دچار یکنواختی شدهاید که این همیشه به موفقیت منجر نمیشود.»
22. کیت وینسلت در تایتانیک (Titanic)
- کارگردان: جیمز کامرون
- محصول: 1997
- نمرهی متاکریتیک: 75 از 100
وینسلت از حضور در حماسهی رکوردشکن جیمز کامرون یعنی «تایتانیک» خاطرات خوبی دارد، اما عملکرد واقعی او در این فیلم با استقبال زیادی روبهرو نشده است. پس از انتشار مجدد سه بعدی فیلم، وینسلت در مصاحبهای با تلگراف گفت: «در هر صحنه، من از خودم میپرسیدم که آیا واقعا اینطور بازی کردم؟ اوه خدای من… حتی نمیتوانستم به لهجهی آمریکاییام گوش دهم. افتضاح است. امیدوارم که الان خیلی بهتر شده باشم. خیلی از بازیگران خود را نقد میکنند. من بهسختی میتوانم هر یک از اجراهای خود را تماشا کنم، اما با تماشای تایتانیک هربار به خودم میگویم که میخواهم دوباره این کار را انجام دهم.»
23. مگان فاکس در تبدیل شوندگان (Transformers)
- کارگردان: مایکل بی
- محصول: 2007
- نمرهی متاکریتیک: 61 از 100
مگان فاکس در فیلم موفقیتآمیز «تبدیل شوندگان» طرفدار بازی خود نیست، اما به اندازهی کارگردانی مایکل بی، خودش را سرزنش میکند. فاکس دربارهی این فیلم گفت: «من در آن وحشتناک هستم. این اولین فیلم واقعی من است و صادقانه و واقعبینانه نیست. فیلم بد نبود، من فقط به بازیام افتخار نمیکنم.»
24. مارک والبرگ در شبهای عیاشی (Boogie Nights)
- کارگردان: پل توماس اندرسون
- محصول: 1997
- نمرهی متاکریتیک: 85 از 100
والبرگ، یک کاتولیک متدین، به کاردینال بلازه کوپیچ در غرفهی UIC در شیکاگو پیوست و فاش کرد «شبهای عیاشی» ساختهی پل توماس اندرسون یکی از فیلمهایی است که بیشتر از هر فیلم دیگری از بازی در آن پشیمان است.
والبرگ گفت: «من همیشه امیدوارم که خدا طرفدار فیلم باشد و مرا ببخشد، زیرا در گذشته انتخابهای نامناسبی داشتم که شبهای عیاشی در بالای لیست قرار دارد.»
25. جیمز فرانکو در والاحضرت (Your Highness)
- کارگردان: دیوید گوردون گرین
- محصول: 2011
- نمرهی متاکریتیک: 31 از 100
زندگی حرفهای جیمز فرانکو در فیلم «والاحضرت» اثر دیوید گوردون گرین به شکل بدی تحت شعاع قرار گرفت. این کارگردان ستارههای «پایناپل اکسپرس» (Pineapple Express) خود، فرانکو و دنی مکبراید را برای بازی در یک کمدی استونر قرون وسطایی دوباره گرد هم آورد، اما این فیلم حتی با حضور ناتالی پورتمن هم چیز خوبی از آب در نیامد. از نظر خود جیمز فرانکو متأسفانه نمیتوان ضعیف بودن این فیلم را نادیده گرفت.
منبع: indiewire
دوستان، یک نفس عمیق بکشید و دوباره عناوین فیلم ها و متن مصاحبه ها رو بخونید، رادکلیف کجا گفته از کاراکتر هری پاتر متنفره؟ «تماشای فیلمی مانند هری پاتر و شاهزادهی دورگه دشوار است، زیرا من در این کار خیلی خوب نیستم. من از آن متنفرم. بازی من بسیار یکنواخت است و خیلی از خودراضی ظاهر شدم و آنچه را که میخواستم انجام دهم محقق نشده است.» صرفا به بازی خودش در یکی از ۸ فیلم مجموعه نقد داره.
و البته که از نظر من هیچ کدوم از فیلم ها جذابیتی در حد خود کتاب رو ندارند و اون بحث مفصل دیگه ایه.
ترجمههای دیجیکالا مگ داره در حد ترجمههای اینستاگرامی بیکیفیت میشه. تحتاللفظی و بیمعنی.
مارگو رابی در جوخه انتحار هم اضافه کنید
ولی آلوها و اولتیماتم بورن که خیلی خوبه
به نظر من این بازیگرها با این مصاحبههاشون توهین کردند به میلیاردها طرفدار این فیلمها. کیت وینسلت هر چی داره از تایتانیک داره. رادکلیف بدون هری پاتر یک انسان کاملاً بی نام و نشان بیشتر نیست. واقعاً این مصاحبههاشون نشانه گستاخیشونه نه حرفهای بودنشون.
دنیل رادکلیف هر چی داره از بازی تو هری پاتر داره منظورش از متنفرم این بود که لیاقت بازی در همچین نقش بزرگی رو نداره
واقعا
مثل ونتورث میلر توی فرار از زندان
اون که خوبه