بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو که حتما باید بخوانید
پائولو کوئیلو نویسنده‌ای جهانی است که طرفدارانش را طیف گسترده‌ای از افراد در سنین و مشاغل مختلف تشکیل می‌دهند. بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو همان‌هایی هستند که او تلاش کرده در آن‌ها درونیات افراد را هدف قرار دهد. معمولا داستان‌های او روایت‌گر سفرها و مسیرهایی است که در نهایت مخاطب را وادار میکند نگاهی دقیق‌تر به درون خود بیندازد. شخصیت اصلی داستان‌های او معمولا افراد مرموزی هستند که در طی داستان خوانندگان را به کشف چیزهای جدیدی در مورد خود، تشویق می‌کنند. البته تمام این روایت‌های پیچیده و تغییر و تحولاتی که در طی یک سفر معنوی رخ می‌دهد، برگرفته از تجربیات زندگی حقیقی این نویسنده است. شاید به همین دلیل است که طیف گسترده‌ای از افراد فارغ از سن و جنسیت، ارتباطی منحصربه‌فرد با این نویسنده برقرار می‌کنند.
این نویسنده‌ی محبوب در سال ۱۹۴۷ در خانواده‌ای متوسط در شهر ریودوژانیرو، متولد شد. والدین سخت‌گیر و سپری کردن مدت کوتاهی در بیمارستان روانی، جهان‌بینی این نویسنده را تغییر داد. او در بیست سالگی مدرسه‌ی حقوق را رها کرد تا به آمریکای جنوبی سفر کند. سپس به‌عنوان روزنامه‌نگار مشغول به کار شد و پس از سفری به سانتیاگو د کامپوستلا، تصمیم گرفت با جدیت بیشتری، رویای نویسندگی را دنبال کند. به این ترتیب او با رها کردن مشاغل دیگری که داشت، تبدیل به نویسنده‌ای تمام وقت شد و با سرعتی باورنکردنی در لیست پرمخاطب‌ترین نویسندگان جهان، جای گرفت. در ادامه این مطلب قصد داریم به معرفی بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو بپردازیم.
۸ کتاب پرطرفدار از لیست بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو
آشنایی با کتاب های پرفروش پائولو کوئیلو می‌تواند از این منظر اهمیت داشته باشد که هر یک از این کتاب‌ها، جایزه و افتخاری برای این نویسنده‌ی توانا به ارمغان آوردند. پائولو کوئیلو در سال ۱۹۹۵ و پس از استقبال بی‌نظیری که از کتاب «کیمیاگر» در ایتالیا شد، دو جایزه‌ی ادبی مهم دریافت کرد. در ۱۹۹۶ وزیر وقت فرهنگ فرانسه به او نشان «شوالیه‌ی هنر و ادب» را اعطا کرد. انجمن جهانی اقتصاد نیز در سال ۱۹۹۹ جایزه‌ی معتبر «کریستال» را به او پیشکش نمود. یکی از قدیمی‌ترین جوایز ادبی آلمان با عنوان «بامبی» نیز در سال ۲۰۰۱ به او تقدیم شد. افتخارات متعدد این نویسنده‌ی زبردست پایانی ندارد و ما قصد داریم با ارائه لیستی کوتاه و کاربردی از بهترین کتاب های پائولو کوئیلو شما را برای بهره‌مندی هرچه بیشتر از آثار این نویسنده آماده کنیم.
۱. کتاب «کیمیاگر»؛ پرفروش‌ترین کتاب پائولو کوئیلو
«کیمیاگر» یا (The Alchemist) نام پرفروش‌ترین کتاب پائولو کوئیلو است که در سال ۱۹۸۸ نوشته شد. این کتاب در ابتدا به زبان پرتغالی نوشته و منتشر شد اما امروزه می‌توان گفت به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده و بیشتر از ۶۵ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است. همین کتاب سکوی پرتاب پائولو کوئیلو شد و او را در میان نویسندگان هم‌عصر و هم‌زبان خود، برجسته کرد. کتاب «کیمیاگر» روایت چوپان جوانی به نام سانتیاگو است که از آندلس به سوی مصر حرکت میکند و در این مسیر سعی دارد به «افسانه‌ی شخصی» خود برسد. او در این مسیر از گوسفندهایی که تمام دارایی‌اش هستند می‌گذرد، تمام پول‌هایش را از دست می‌دهد، در یک کریستال‌فروشی کاری موقت پیدا میکند و به شکل پیچیده‌ای با افراد مختلفی آشنا می‌شود. آشنایی با افراد مختلف و تاثیر متقابلی که این دوستی‌ها بر زندگی سانتیاگو و اطرافیانش دارند، بخش مهمی از مسیر او برای رسیدن به رویایی است که در سر دارد.
می‌توان گفت این کتاب روایتی دیگر از داستان واقعی زندگی پائولو کوئیلو است. او نیز برای رسیدن به شغل رویایی‌اش، بارها و بارها هرآنچه در طی سال‌ها کسب کرده رها میکند. شاید به همین دلیل است که این کتاب الهام‌بخش در سراسر جهان روح افراد زیادی را تسخیر کرده و به‌عنوان یک کتاب انگیزشی موفق شناخته می‌شود. در این کتاب به افراد توصیه می‌شود از گرفتار شدن در زندگی روزمره بپرهیزند و برای رسیدن به رویا و افسانه‌ی شخصی و یگانه‌ای که برای خود در نظر دارند، تلاش کنند. برای رسیدن به اهداف بزرگ نیاز به طی مسیرهای دشواری است که شاید نیاز باشد در آن از دلبستگی‌ها و دستاوردهای کوچک خود عبور کنید اما در نهایت شادی و موفقیتی بزرگ در انتظار شما است.
بخشی از کتاب «کیمیاگر»:
«این کتاب، تقریبا مثل همه کتاب‌ها از چیزهای مشابهی حرف میزند. از عدم توانایی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود میگوید و در خاتمه، اجازه می‌دهد بزرگ‌ترین فریب دنیا را باور کنیم.
جوان، متعجب پرسید: بزرگ‌ترین فریب دنیا دیگر چیست؟
این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
۲. کتاب «شیطان و خانم پریم»
کتاب (The Devil and Miss Prym) در سال ۲۰۰۰ منتشر شد و مانند سایر کتاب‌های پرفروش پائولو کوئیلو محتوایی آموزنده و اخلاقی دارد. این داستان روایت زندگی شانتال پریم است که به‌عنوان متصدی کافه‌ای در دهکده‌ای دورافتاده در ویسکوس فرانسه مشغول به کار است. تقابل خانم پریم به عنوان عنصر خیر و نیکی در برابر مرد غریبه‌ای که نقش شیطان را دارد، این داستان پرفرازونشیب را شکل می‌دهد. در این کتاب نویسنده قصد دارد به این سوال مهم و ابدی بپردازد که آیا ذات بشر در نهایت به سمت خیر و نیکی تمایل دارد یا شر و خونریزی؟ غریبه‌ای در جایگاه شیطان با ۱۱ شمش طلا وارد این دهکده‌ی متروکه می‌شود و به ساکنین اندک آن پیشنهاد میکند در ازای کشتن یکی از افراد روستا، می‌توانند اموال او را تصاحب و میان خود تقسیم کنند.
مسائل انسانی و اخلاقی که پائولو کوئیلو در کتاب «شیطان و خانم پریم» به آن اشاره دارد، حرص، طمع و ترس است. خانم پریم در جدال فرشته و شیطان درونش باید تنها یک مسیر را انتخاب کند، رهایی از فقر و دستیابی به رویاهایش یا روح آزاد و پاکش را. نویسنده مخاطب را به درون داستان پرهیاهویی دعوت میکند و از او می‌خواهد میان خیر و شر، انتخاب کند. در حقیقت، این کتاب یک بازنمایی کامل و موفق از شرایطی است که هر انسانی ممکن است روزی با آن مواجه شود. پائولو کوئیلو خواننده را با فرشته و شیطان درون خود روبه‌رو میکند. به همین دلیل می‌توان این کتاب را در لیست بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو قرار داد.
بخشی از کتاب «شیطان و خانم پریم»:
«همواره دو گونه ابله در دنیا وجود دارند: یک نوع کسانی که از ترس تهدید دست به کاری نمی‌زنند و دیگر، کسانی که فکر می‌کنند با تهدیدکردن کارشان راه خواهد افتاد.»
۳. کتاب «کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم»
این کتاب با عنوان انگلیسی (By the River Piedra I Sat Down and Wept) در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. این رمان ۳۰۰ صفحه‌ای عاشقانه داستان یک رابطه‌ی صمیمی قدیمی است که پس از ۱۱ سال دوباره جان گرفته و به عشقی آتشین و زیبا تبدیل می‌شود. البته این شعله‌های دوباره شعله‌ور شده باعث می‌شود واقعیت‌های دردناکی که در گذشته از هم پنهان کرده‌اند نیز از زیر خاکستر بیرون آید و درک متفاوتی از آنچه از سرگذراندند پیدا کنند. مفهوم و درکی که از عشق داشتند نیز تغییر میکند و به این ترتیب بر سر دو راهی قرار می‌گیرند. در حقیقت، ایجاد این دو راهی‌های اخلاقی که معمولا انسان‌ها در زندگی با آن مواجه می شوند، جزئی جدانشدنی از داستان بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو است.
او سعی دارد در این داستان به مخاطب بگویید که عشق می‌تواند در زمان‌های مختلف، معانی مختلفی داشته باشد. مضاف بر این، عشق می‌تواند احساسی عمیق، نجات‌بخش یا کشنده باشد. به همین دلیل باید میان تردید مرگ و زندگی و عشق زمینی و الهی، انتخاب کنید. شخصیت اصلی این داستان، پیلار، توانسته در گذر زمان تبدیل به زنی قوی و مستقل شود. پیلار بدون برنامه‌ریزی با عشق سابق خود که او نیز تغییرات بسیاری کرده است، مواجه می‌شود. این مواجهه پیلار و مخاطبانی که با او همراهی می‌کنند را در مسیر دیگری از خودشناسی قرار می‌دهد. سفر در مسیر خودشناسی و دستیابی به اهداف و تغییرات شگرف از ویژگی‌های آثار این نویسنده است که نمی‌توان تاثیر آن را در جذب مخاطب نادیده گرفت.
بخشی از کتاب « کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم»:
«عشق همیشه تازه است، مهم نیست در زندگی یک بار، دو بار یا ده بار عاشق شده باشیم، در هر مرحله انسان خود را در برابر پدیده‌ای ناشناخته می‌بیند. عشق قادر است ما را به قعر دوزخ ببرد یا در بهترین نقطهٔ بهشت؛ اما همیشه عشق ما را به جایی خواهد برد.»
۴. کتاب «مکتوب»؛ بهترین کتاب پائولو کوئیلو
گاهی طرفداران یک نویسنده حس می‌کنند نیاز دارند بیشتر و بیشتر و بدون پرده و حائل با افکار و علایق نویسنده‌ی محبوب خود آشنا شوند. به همین دلیل می‌توان گفت کتاب «مکتوب» با نام انگلیسی (Maktub) بهترین کتاب پائولو کوئیلو برای علاقه‌مندان به این نویسنده است. کتاب «مکتوب» نوشته‌های پراکنده‌ای است که پائولو کوئیلو به‌طور پراکنده در روزنامه‌ی فولیا منتشر کرده بود و در نهایت در سال ۱۹۹۴ به شکل اثر مجموعه‌ای منتشر شد. این نوشته‌ها حکایت‌های پندآموز کوتاهی هستند که نشانگر بینش و تجربه نویسنده از سال‌ها مواجهه با فرهنگ و آداب و رسوم ملل مختلف است.
البته پائولو کوئیلو در توصیف این کتاب تاکید کرده است که «مکتوب» یک پندنامه نیست و قصد ندارد به وسیله‌ی آن مخاطب را نصیحت کند، بلکه حکایت‌های این کتاب تنها برای نقل تجربیاتی است که او در طی سالیان کسب کرده است. داستان‌ها و تمثیل‌های رنگارنگ این کتاب، گنجینه‌ای حکمت‌آموز برای طرفداران پائولو کوئیلو است که به واسطه‌ی آن می‌تواند هرچه بیشتر با تفکر و درونیات این نویسنده آشنا شوند.
یک حکایت از کتاب «مکتوب»:
« مرشد میگوید: اگر قرار است تصمیمی، بگیری بهتر است این کار را انجام دهی و با پیامدهای آن دست و پنجه نرم کنی. تو پیشاپیش نخواهی دانست که آن پیامدها چیستند. فن غیبگویی پدید آمد تا به مردم پند دهد که هیچ‌گاه خیال پیشگویی آینده را در سر نپرورانند. فن غیبگویی پندی خوب برای مردم است اما در عمل از انجام دادن آنچه ادعا میکند عاجز است.
عیسی در یکی از دعاها به ما میگوید: باشد که اراده خداوند تحقق یابد. زمانی که اراده بر مشکلی میکند، راه‌حلی نیز پیش پا می‌گذارد. اگر قرار بود فن غیبگویی بتواند به آنچه میگوید عمل کند، باید همه فالگیرها و طالع بین‌ها ثروتمند، محترم و مقتدر می‌بودند.»
۵. کتاب «زهیر»
نام زهیر در عربی به معنای درخشان، تابناک و چیزی است که نمی‌توان حضور آن را نادیده گرفت. راوی این کتاب، رمان‌نویسی مشهور در فرانسه است که همسرش، استر، به‌عنوان خبرنگار جنگی به سفر رفته و ناپدید شده است. در این سفر، استر با یک همکار همراه بوده است و راوی داستان نمی‌داند همسرش به قتل رسیده یا همراه همکارش او را بی‌هیچ دلیل و اطلاعی ترک کرده است. شاید عنوان «زهیر» به همین دلیل به این کتاب اطلاق شده است. پرده‌ای از پیش چشم راوی کنار رفته و او دیگر نمی‌تواند این جنبه‌ی جدید از زندگی و رابطه‌ی ده ساله‌ای که در ذهن داشته را انکار کند. راوی برای پیدا کردن همسرش و سوالاتی که باید به آن‌ها پاسخ بدهد، راهی سفر می‌شود. از اروپا تا آسیای مرکزی را طی میکند و همان‌طور که تصور می‌کنید، این کتاب نیز روایتی از یک سفر است.
سفر در کتاب‌های پائولو کوئیلو، همواره با جست‌وجو در پی معنا و تغییر همراه است. او در این کتاب از آزادی و تنهایی صحبت میکند. نگاهی دوباره به مضامینی شگرف مانند عشق و تعهد می‌اندازد و از مخاطب نیز می‌خواهد که در این مسیر با او همراهی کند. اگر به دنبال یک رمان عاشقانه با نگاهی جدید هستید، این کتاب می‌تواند یکی از بهترین انتخاب‌های ممکن در میان لیست کتاب‌های پائولو کوئیلو باشد.
بخشی از کتاب «زهیر»:
«دو آتش نشان وارد جنگلی می‌شوند تا آتش کوچکی را خاموش کنند. آخر کار وقتی از جنگل بیرون می‌آیند و میروند کنار رودخانه، صورت یکی‌شان کثیف و پر خاکستر است و صورت آن یکی به شکل معصومانه‌ای تمیز.
سوال: کدامشان صورتش را می‌شوید؟
اشتباه کردید، آن که صورتش کثیف است به آن یکی نگاه میکند و فکر میکند صورت خودش هم همان‌طور است. اما آن که صورتش تمیز است می‌بیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش میگوید: حتما من هم کثیفم، باید خودم را تمیز کنم.»
۶. کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»
کتاب (Veronika Decides to Die) یکی از تاریک‌ترین کتاب‌های پرفروش پائولو کوئیلو است. هرچند همان‌طور که پیش‌بینی می‌کنید، این نویسنده قصد دارد با عبور از مسیری تاریک و تلخ، مخاطب را مانند همیشه به سمت نور و شادی راهنمایی کند. کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» دربارهی دختر جوان ۲۴ ساله‌ای است که در اسلوونی زندگی ساده‌ای دارد. او در حالی که دوستان و خانواده‌ی خود را در کنارش دارد، مدام با احساس خلا دست‌وپنجه نرم میکند. به این ترتیب در یکی از روزهای نوامبر ۱۹۹۷ تصمیم میگیرد با مصرف یک بسته قرص، به زندگی خود پایان دهد. تلاش او در مرحله‌ی اول با شکست مواجه می‌شود اما پزشکان به او می‌گویند بخشی از بدنش آسیب دیده و احتمالا تا یک هفته‌ی دیگر، می‌میرد. ورونیکا به یک بیمارستان روانی منتقل می‌شود و چشم‌انتظار مرگی می‌نشیند که منتظرش بوده است.
کتاب‌های پائولو کوئیلو معمولا بر اساس یک حادثه و تغییرات درونی که آن حادثه کوچک در فرد یا افرادی ایجاد میکند، روایت می‌شود. «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» نیز روایت رویارویی فردی است که یک روز تصور میکند آماده‌ی در آغوش کشیدن مرگ است اما با یک هفته وقفه‌ای که ناخواسته ایجاد می‌شود، باید به‌گونه‌ای دیگر با مرگ روبه‌رو شود. این انتظار و اتفاقاتی که این ماجرا برای ورونیکا رقم میزند، همان گرهی است که مخاطب را ترغیب میکند تا پایان این داستان شگفت‌انگیز با او همراهی کند.
بخشی از کتاب «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»:
«ورونیکا گفت: به‌همین‌خاطر گریه می‌کردم. وقتی قرصا رو خوردم، قصد داشتم کسی رو بکشم که ازش بدم می‌اومد، نمی‌دونستم که توی وجودم ورونیکاهای دیگه‌ای هم زندگی می‌کنن؛ ورونیکاهایی که می‌تونستم عاشقشون باشم.»
۷. کتاب «بریدا»
اگر به کتاب‌های فانتزی یا ژانر رئالیسم جادویی علاقمه‌مند هستید، این کتاب از لیست بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو برای شما مناسب خواهد بود. بریدا یک زن جوان ایرلندی است که به دنیای جادو و جادوگری علاقه دارد. جادو موضوع اصلی کتاب «بریدا» است و از آنجایی آغاز می‌شود که این شخصیت آشنایی و درک چندانی از این مفهوم غریبه و پیچیده ندارد. در این کتاب هم پائولو کوئیلو مسیری پیش روی شخصیت اصلی داستان قرار می‌دهد. بریدا باید برای تبدیل شدن به یک جادوگر واقعی با دو سنت جادوگری آشنا شده و آن‌ها را بیاموزد. دو سنت ماه و خورشید تمام مهارتی است که بریدا باید کسب کند تا وارد دنیای جادو شود.
در سنت ماه به این نکته پرداخته می‌شود که برای آموزش یادگیری جادوگری به‌عنوان آیینی قدیمی، نیاز است سختی‌های بسیاری را تحمل کنید. سنت خورشید نیز دربارهی پیدا کردن راهی برای ورود به جهان ابدی است. در این سنت باید بر اساس اصلی‌ترین حکم آن به شب و تاریکی اعتماد کنید و مدام به درگاه الهی نیایش و تضرع کنید تا بتوانید در این مسیر دشوار گام بردارید. بریدا قرار است در این مسیر ناشناخته و این داستان فانتزی، به خودشناسی برسد.
بخشی از کتاب «بریدا»:
«خدایا از تو می‌خواهم به من کمک کنی تا بفهمم اگر اتفاق خوبی در زندگی‌ام می‌افتد به این دلیل است که لایق آن هستم. از تو خواهش می‌کنم، مرا آن‌قدر قوی کن که در راه جست‌وجوی تو همانند قدیسان و روحانیان مصمم باشم و خسته نشوم. و برای اعتقاداتم بجنگم. آمین.»
۸. کتاب «جاسوس»
کتاب «جاسوس» با نام انگلیسی (The Spy: A Novel of Mata Hari) داستان واقعی سرگذشت یک رقصنده‌ی هلندی به نام «ماتا هاری» است. این داستان در سال ۱۹۱۷ در پاریس رخ می‌دهد. همان‌طور که از نام کتاب پیداست، ماتا هاری با عنوان یک رقصنده‌ی مشهور به سیاست‌مداران بزرگ زمان خود نزدیک شده و با دادان اطلاعات جزئی و مهم به دولت آلمان تاثیر بسیاری در روند جنگ جهانی اول داشته است. مخاطب در این کتاب جذاب با داستان زندگی هیجان‌انگیز یکی از بهترین جاسوس‌های جهان مواجه می‌شود. ماتا هاری تا تبدیل شدن به ستاره‌ای بزرگ، زندگی سخت را پشت سر می‌گذارد و در نهایت پس از رسیدن به شهرت توسط دولت وقت آلمان مجبور به جاسوسی می‌شود.
اگر به داستان‌هایی که شخصیت اصلی آن‌ها زنان باهوش و پیچیده هستند علاقه دارید، کتاب «جاسوس» یکی از بهترین کتاب‌های پائولو کوئیلو برای شما باشد. نویسنده تلاش کرده داستان خود را بر اساس اطلاعاتی که از سازمان‌های جاسوسی آلمان در زمان جنگ جهانی اول منتشر شده، بنویسد اما در نهایت باید در نظر داشت که او هرگز به جرم خود اعتراف نکرده است و آلمانی‌ها نیز او را به‌عنوان یک جاسوس آلمانی نپذیرفتند. داستان مهیج سرگذشت این زن خاص و جذاب می‌تواند ساعاتی شما را از زندگی روزمره دور کرده و وارد جهانی اسرارآمیز و پیچیده کند.
بخشی از کتاب «جاسوس»:
«گل‌ها به ما یاد می‌دهند هیچ چیزی دائمی نیست حتی زیبایی‌شان. با دیدن آن‌ها یادمان می‌ماند که زیبایی هم پژمرده خواهد. وقتی در اوج خوشحالی یا رنج یا اندوه بودی، این‌ها را به یاد بیاور و به خاطر داشته باش که همه‌چیز می‌گذرد، بزرگ می‌شود، می‌میرد و دوباره متولد می‌شود.»
