image-holder

داستانی واقعی از ارواح واقعی

بررسی Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse

به عنوان یکی از طرفداران سری بازی‌های ترسناک Fatal Frame یا همان Project Zero، سال‌هاست که از سازندگان این مجموعه به خاطر عرضه نکردن یکی از اصلی‌ترین و محبوب‌ترین شماره‌های آن بیرون از ژاپن گله داشتم؛ بازی‌ای که از سوی طرفداران، مشخصا کسانی که ژاپنی می‌دانستند و توانایی تجربه‌اش را داشته‌اند، به‌عنوان بهترین قسمت سری یاد می‌شد.

بر و بچه‌های کوئی تکمو بالاخره تصمیم گرفته‌اند و این بازی یعنی چهارمین قسمت سری Fatal Frame را رسما ترجمه و بیرون از ژاپن عرضه کرده‌اند. بازی Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse در قالب نسخه‌ای بهتر و بزرگتر، روی تمام پلتفرم‌ها عرضه شده و با اینکه نمی‌گویم بهترین قسمت سری است، اما به‌راحتی می‌توانم بین بازی‌های این مجموعه رتبه‌ی بالایی برایش در نظر بگیرم.

صد البته که این بازسازی، تنها راه تجربه‌ی Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse در این سال‌ها نبود و به لطف ترجمه‌ای که سال‌ها پیش طرفداران از بازی کردند، نسخه‌ی اصلی که روی کنسول Wii عرضه شده، کم و بیش قابل بازی بود. با این حال، روی آن کم و بیش تمرکز می‌کنیم، چون برای راه‌اندازی‌اش باید از چالش دستکاری کردن کنسول خود یا سر و کله زدن و کلنجار رفتن با نرم‌افزارهای مختلفی برای تداعی کردن دسته‌ی کنسول Wii عبور می‌کردید.

نگاه سریع: Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

نسخه‌ی بازسازی شده‌ی Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse نه‌تنها برای اولین بار ترجمه‌ای رسمی از آن ارایه می‌دهد، بلکه کیفیت گرافیکی بهتر، مدل‌های باکیفیت‌تر و نورپردازی بهتر دارد و در عین حال هم محتوای بیشتری را در خود جای داده است. قابلیت‌های جدید مثل حالت عکاسی یا همان «فوتو مود» هم به بازی اضافه شده است و بازی سیستم کنترلی کاملا مدرن پیدا کرده که برای هر پلتفرم طراحی شده است و از قابلیت‌های دسته‌های کنسول‌های امروزی هم استفاده می‌کند. اساسا این نسخه‌ی بازسازی شده، بهترین راه برای تجربه‌ی قسمت چهارم سری بازی‌های Fatal Frame است؛ مگر اینکه ژاپنی می‌دانید، یک تلویزیون سی‌آرتی قدیمی کوچک دارید که به یک کنسول Wii وصل است و در نیمه‌شبی بارانی، تنها و با چراغ‌هایی خاموش پای آن نشسته‌اید. کوئی تکمو بازسازی بسیار خوبی از همان نسخه‌ی قدیمی بازی انجام داده و این نسخه‌ی جدید از همه لحاظ عالی است.

نکته‌ی عجیب درباره‌ی Mask of the Lunar Eclipse، عرضه‌ی آن پس از قسمت پنجم این مجموعه است. یعنی در واقع ما پیشرفت‌هایی که برای اولین بار با این بازی به سری Fatal Frame آمده بودند را سال گذشته و در دنباله‌ی آن تجربه کردیم، چون قسمت پنجم که Maiden of Black Water باشد، پیش از این ترجمه و خارج از ژاپن عرضه شده بود. خیلی از المان‌های گیم‌پلی و تغییرات ساختاری که در آن بازی دیدیم، در Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse برای اولین بار معرفی شده بودند. سال گذشته هم حسابی از قسمت پنجم صحبت کرده بودیم، اما هنوز هم نکات خوب و جالبی درباره‌ی Mask of the Lunar Eclipse وجود دارد.

داستان‌های ارواح

داستان‌هایی که در سری Fatal Frame می‌شنویم معمولا بر اساس اتفاقات واقعی طراحی شده‌اند و تاثیر گرفته از داستان‌های ارواح واقعی هستند. البته اینکه ارواح به شکلی که از آن صحبت می‌کنیم و در این بازی‌ها می‌بینیم، خود چقدر واقعی هستند جای بحث دارد، اما برای مثال داستان بازی نخست این سری، تمام و کمال برگرفته از عمارتی ظاهرا جن‌زده و قصه‌هایی واقعی در ژاپن بوده است؛ عمارتی که هفت نفر در آن کشته شده‌اند و با تونل‌های متعددی به خانه‌های اطراف خود متصل بوده است. حتی امروزه هم ژاپنی‌ها از آن عمارت می‌ترسند و سمتش نمی‌روند و هنوز هم قصه‌های ارواح مختلفی درباره‌اش شنیده می‌شوند.

جریان استفاده از داستان‌های واقعی ارواح در سری بازی‌های Fatal Frame در تمام شماره‌های آن ادامه پیدا می‌کند؛ طوری که کارگردان، نویسنده و خالق این سری بازی‌ها یعنی «ماکوتو شیباتا» می‌گوید که واقعا روح می‌بیند و بسیاری از اتفاقات و صحنه‌های این سری بازی‌ها، برگرفته از تجربیات شخصی‌اش هستند. البته شاید بد نباشد باز یادآوری کنیم که مفهوم ارواح و حضور مردگان در ژاپن نسبت به آنچه ما در ذهن داریم حسابی فرق می‌کند.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

بسیاری از برخوردهایی که با ارواح در بازی داریم، برگرفته از تجربیات یا بهتر است بگوییم توهمات شخصی کارگردان بازی هستند.

فرضا در همین Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse برای اولین بار با مکانیک تازه‌ای روبرو می‌شویم که برداشتن آیتم در محیط را هم به اتفاقی ترسناک تبدیل می‌کند. در بازی ممکن است به هنگام برداشتن آیتم‌ها، به شکل اتفاقی یک روح دستتان را بگیرد. شیباتا می‌گوید که این اتفاق برای خودش رخ داده و دستی را دیده که از دیوار کنار تختش بیرون آمده، دست او را گرفته و رها نمی‌کرده است.

حتی ساخت بازی هم قصه‌ی جالبی دارد. طبق گفته‌ی ماکوتو شبیاتا، بازی‌سازان پیش از آغاز پروژه‌های ترسناک در ژاپن به معبدی می‌روند و طی مراسمی، برای دوری ارواح و «پاکسازی» دعا می‌کنند. شیباتا می‌گوید که او مشخصا برای ساخت بازی‌های Fatal Frame این کار را انجام نمی‌دهد تا پروژه‌ی تولید بازی جن‌زده شود و ارواح به آن‌ها حمله کنند. او می‌خواهد که این بازی‌ها با ارواح ارتباط داشته باشند.

ساخت Mask of the Lunar Eclipse هم با این اتفاقات همراه بوده است. کارگردان بازی می‌گوید که طی توسعه‌ی بازی شب‌ها در استودیو می‌مانده و صدای دویدن روح پسرکی را می‌شنیده که در استودیو رفت و آمد و گریه می‌کرده و هر بار که شیباتا سرش را برمی‌گردانده، کاغذهای روی میزش را به زمین می‌ریخته است. او حتی از صدایی ناشناخته می‌گوید که طی پروسه‌ی ضبط افکت‌های صوتی بازی، در فایل‌ها شنیده می‌شده و حتی با اینکه بارها این صدا را پاک کرده‌اند، اما صدا دوباره ظاهر می‌شده و نهایتا هم چاره‌ای نداشته‌اند جز اینکه آن را رها کنند و در حال حاضر آن صدای ناشناخته در بازی وجود دارد.

این اتفاقات به کنار، مراحل ساخت Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse همچنین چالش‌های دیگری را هم برای سازندگان به‌وجود آورده بودند؛ چالش‌هایی که آن‌ها را مجبور می‌کند تا ساخت بازی را به تیم تازه‌ای بسپارند.

قابی تازه برای ارواح

عرضه‌ی سه‌گانه‌ی اصلی Fatal Frame به کنسول پلی‌استیشن ۲ بازمی‌گردد و در حالی که این سه بازی کلاسیک از نظر ساختار و طراحی رویه‌ای یکسان را طی می‌کنند، چهارمین قسمت مجموعه تلاش می‌کند تا روح تازه‌ای به این سری ببخشد؛ طوری که تغییراتی اساسی با Mask of the Lunar Eclipse برای اولین بار به این مجموعه می‌آیند.

کنسول نینتندو Wii قابلیت‌هایی کاملا جدید را با دسته‌ی خود معرفی کرد و این قابلیت‌های برای سازندگان سری Fatal Frame بسیار جذاب به نظر می‌رسیدند. سخت‌افزار این کنسول، با اسپیکری که در دسته‌ی خود دارد و حسگرهای حرکتی، امکان طراحی تجربه‌های تازه‌ای را به‌وجود آوردند و سازندگان این مجموعه بازی ترسناک هم در ابتدا تلاش کردند تا با استفاده‌ی خلاق از این سخت‌افزار تازه‌ی نینتندو، حس ترس جدیدی به مخاطب منتقل کنند.

با این حال پیشرفت‌های Mask of the Lunar Eclipse فقط در طراحی سیستم کنترل بازی نبودند و چهارمین قسمت Fatal Frame در واقع یک بازنگری کلی بر این مجموعه بود. این بازی با تیمی کاملا جدید، به جای تیم سابق تکمو، در استودیوی گرس‌هاپر منیوفکچر ساخته شد؛ استودیویی که پیش از این در ساخت بازی‌های اکشن عجیب مثل Killer7 یا No More Heroes تجربه داشت. پروژه‌ی ساخت بازی به صورت قراردادی در گرس‌هاپر منیوفکچر آغاز شده بود و سازندگان Fatal Frame قصد داشتند تا از تخصص فنی و توانایی طراحی این استودیو در آوردن ایده‌های تازه به مجموعه‌ی خود استفاده کنند. «گوییچی سودا»، مدیر استودیو در ابتدا پیشنهاد کارگردانی بازی را قبول نکرده بود، اما نهایتا متقاعد شد تا نویسندگی فیلم‌نامه و هم‌چنین کارگردانی بازی را برعهده بگیرد.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

دوربین سوم شخص روی شانه برای اولین بار در Mask of the Lunar Eclipse به این سری بازی‌ها می‌آید.

اولین تغییر بزرگ بازی، کنار گذاشتن دوربین ثابت سه‌گانه‌ی اصلی و جایگزینی آن با یک دوربین سوم شخص مدرن است. با این حال، این تغییر را در قسمت پنجم تجربه کرده بودیم، اما در Mask of the Lunar Eclipse می‌توانیم ریشه‌ی این تغییر ساختاری را ببینیم. حالا به لطف این بازسازی، کسانی مثل من که مجموعه را دنبال می‌کردند، می‌توانند این نوآوری‌ها را همان‌طور که باید در قسمت چهارم ببینند.

دوربین روی شانه و آزاد بازی از پایه و اساس همه چیز Fatal Frame را تغییر می‌دهد. پیش از قسمت چهارم، تنها راه برای نگاه به دور و اطراف خود، بیرون کشیدن دوربین و دیدن محیط از داخل لنز آن بود؛ دوربینی که سلاح اصلی و در واقع تنها سلاح داخل بازی است. پیش از این با بیرون کشیدن دوربین، نه‌تنها زاویه‌ی دید به اول شخص تغییر می‌کرد، بلکه دیگر امکان حرکت هم وجود نداشت و کاملا در معرض خطر قرار می‌گرفتید. دوربین ثابت هم‌چنین به سازندگان و طراحان سلطه‌ی کاملی می‌داد و آنچه بازی‌کننده باید ببیند را همانطور که در ذهن داشتند، پیاده می‌کردند؛ اینکه چگونه از هر گوشه و کناری روح‌ها به بیرون بزنند یا اینکه بازی‌کننده دقیقا چه چیزی را ببیند. زاویه‌ی ثابت دوربین کاملا در طراحی حملات به سمت بازی‌کننده و هم‌چنین چگونگی ارایه‌ی پازل‌ها و عناصر محیطی استفاده می‌شد.

در بازی‌های کلاسیک مجموعه، دوربین ثابت در به تصویر کشیدن هر چه ترسناک‌تر محیط‌های معمولی و اشیای داخل آن به کمک سازندگان می‌آمد و حالا که دوربین سوم شخص مدرنی برای بازی طراحی شده، همه چیز باید تغییر کند. طراحان بازی حالا باید به دنبال ایده‌های جدید برای ترساندن مخاطب می‌گشتند؛ اینکه چگونه قاب دقیق و درستی از هر صحنه طراحی کنند تا نه‌تنها بازی‌کننده بتواند راه درست را متوجه شود و پیشرفت کند، بلکه سطح بالای ترسناکی بازی هم از بین نرود. بازی‌های ترسناک نیاز به کارگردانی و کنترل دقیقی در هر لحظه دارند تا آنچه طراحان در ذهن دارند، مستقیما به مخاطب منتقل شود. از این لحاظ هم Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse به بهترین شکل ممکن عمل می‌کند و با اینکه تغییراتی مهم را با خود به همراه می‌آورد، از درجه‌ی ترسناک بودن نمی‌کاهد.

ادغام دقیقی از داستان و گیم‌پلی ترسناک

پیش از اینکه بخواهیم وارد صحبت از گیم‌پلی همیشگی مجموعه شویم، که واقعا هم نیازی به توصیف ندارد، مخصوصا که پاییز سال گذشته و به هنگام صحبت از قسمت پنجم تمام و کمال از آن حرف زده‌ایم، بهتر است به چگونگی حفظ سطح ترسناکی بازی بپردازیم؛ اینکه چگونه این Fatal Frame جدید نه‌تنها ترسناکی خود را حفظ می‌کند، بلکه حتی به آن می‌افزاید. در توصیف اینکه Mask of the Lunar Eclipse چگونه سطح بالایی از ترس را ارایه می‌دهد، مهم‌ترین نکته‌ای که می‌توان مطرح کرد «اتمسفر» است.

اتسمفر بازی ادغامی بسیار خوب از محیط‌های واقعی و قابل لمس است؛ طوری که این بار مثل قسمت‌های قبل فقط هم محدود به معابد و روستاهای قدیمی ژاپنی نیستیم و مخاطب غیرژاپنی هم می‌تواند تصور بهتری از آنچه در محیط بازی می‌گذرد، داشته باشد. بازی کاری می‌کند که ساده‌ترین و همیشگی‌ترین موضوعات، ترسناک به نظر برسند و این کار را با قاب‌بندی صحبح، صداگذاری و موسیقی شگفت‌انگیز و بی‌نقص، استفاده‌ی عالی از طراحی محیط و نورپردازی و شاید مهم‌تر از همه، با ارایه‌ای داستانی ترسناک و درگیرکننده انجام می‌دهد.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

اتمسفری که Mask of the Lunar Eclipse خلق می‌کند، از نظر درجه‌ی ترسناکی، در مقایسه با دیگر بازی‌های ترسناک چند سر و گردن بالاتر قرار می‌گیرد.

گیم‌پلی Mask of the Lunar Eclipse بیشتر از قسمت‌های قبل شبیه به یک بازی ویدیویی می‌ماند و بخش زیادی از مبارزات را با کمبو زدن و گرفتن امتیاز بیشتر پیش می‌برید. قسمت‌های گذشته روندی این چنین داشتند: بیشتر بازی را مشغول فرار از روح‌ها بودید و حین دویدن، با تغییر زاویه‌ی دوربین و رفت و آمد در اتاق‌های مختلف، به شکلی ناگهانی با اتفاقات و عناصر ترسناک غیرمنتظره‌ای روبرو می‌شدید. این اتفاقات ممکن بود ارواح جدید و دشمنان تازه باشند که انتظار ظاهر شدنشان را نداشتید، یا حتی یک آیتم محیطی ترسناک که ناگهان در تصویر چشم‌تان را می‌گیرد و از جا بلندتان می‌کند. احتمالا آنچه سال گذشته درباره‌ی بازی پنجم گفتم را تکرار می‌کنم، ولی گیم‌پلی Mask of the Lunar Eclipse و مبارزه با ارواح و غولآخرها به ترسناکی بازی‌های قدیمی مجموعه نیست، اما در عین حال بارها سرگرم‌کننده و لذت‌بخش‌تر است. بازی‌ها در سبک ترسناک معمولا چنین چرخه‌ی گیم‌پلی سرگرم‌کننده‌ای ندارند و تمام و کمال روی ترساندن بازی‌کننده تمرکز می‌کنند، ولی قسمت چهارم و پنجم Fatal Frame تعادل بسیار خوبی از گیم‌پلی لذت‌بخش و اتسمفر ترسناک را در خود جای داده‌اند و Mask of the Lunar Eclipse هم با داستانی که می‌توان گفت بهترین در مجموعه است، خود را بالاتر می‌برد.

مطمئنا تا به این جای کار از اینکه بازی چه گیم‌پلی و روندی دارد سر در آورده‌اید، ولی بگذارید مختصر نگاهی هم به خود گیم‌پلی داشته باشیم. یک دموی ترسناک که چند سال پیش عرضه شد و دیگر هم امکان تجربه‌ی آن وجود ندارد به کنار، می‌توانم بگویم که سری بازی‌های Fatal Frame ترسناک‌ترین بازی‌هایی هستند که تا به حال تجربه کرده‌ام، ولی نکته‌ی متفاوت و جالب درباره‌ی این سری در مقایسه با بازی‌های ترسناک محض، که معمولا حول فرار از هیولاها طراحی می‌شوند این است که Fatal Frame ابزارهای مختلفی در اختیارتان می‌گذارد تا با خطرها مواجه شوید و با آن‌ها مبارزه کنید.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

مبارزات با ارواح در بازی مثل گذشته‌ی مجموعه، اما با تعدادی تغییر و پیشرفت که عمق آن‌ها را بیشتر می‌کند، بخش بزرگی از بازی را تشکیل می‌دهند.

در همین حین که داستانی درگیرکننده را دنبال می‌کنید، در Fatal Frame با دوربین خود به مبارزه با ارواح مشغول می‌شوید و از آن‌ها عکس می‌گیرید. عکس گرفتن از ارواح به آن‌ها صدمه می‌زند و در مقابل هم آن‌ها حتی اگر ذره‌ای لمس‌تان کنند، از خط سلامتی‌تان کاسته می‌شود. بازی اساسا در سبک ترسناک جای می‌گیرد، اما می‌توان آن را یک تجربه‌ی اکشن خوب هم نامید. مجموعه‌ای از دشمن‌های مختلف، درست مثل انواع مختلف دشمنانی که از یک بازی خوب انتظار دارید، برخی قوی، برخی ضعیف و تعدادی غولآخر، در Mask of the Lunar Eclipse یافت می‌شوند. مهمات مختلفی در اختیار دارید، که در واقع فیلم‌های دوربین‌تان هستند و روی ارواح تاثیر متفاوتی می‌گذارند. در این میان هم مهارت‌ها و قدرت‌های مختلفی دریافت می‌کنید که توانایی‌های جدیدی به دوربین‌تان می‌دهند. هر چه ارواح بیشتری در قاب دوربین‌تان بگیرید، امتیاز بیشتری می‌گیرید و حمله‌ی لحظه-آخری به آن‌ها هم بیشترین امتیاز را نسیب‌تان می‌کند. از امتیازهایی که گرفته‌اید برای آزاد کردن قابلیت‌های جدید استفاده می‌کنید. اساسا هر چه بهتر بازی کنید، بازی هم به شما با مکانیک‌های جدیدتر و بیشتر پاداش می‌دهد تا تجربه‌ی عمیق‌تری از بازی داشته باشید.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

هر چه بهتر بازی کنید و با ارواح بیشتری درگیر شوید، امتیاز بیشتری می‌گیرید و بازی هم با قابلیت‌ها و مکانیک‌های بیشتر به شما پاداش می‌دهد.

در راستای ساخت اتمسفری هرچه ترسناک‌تر، و البته این نکته‌ی جدیدی نیست و از همان ابتدا در سری Fatal Frame وجود داشته و فقط در بازی‌های اخیر بزرگتر و گسترده‌تر شده است، می‌توان هم‌چنین به پس‌زمینه‌ی داستانی دشمنان اشاره کرد. هر دشمنی که روبرویتان ظاهر می‌شود، پس‌زمینه‌ی داستانی خوبی دارد و این موضوع هم در طراحی بصری‌شان مشخص است و هم معمولا در کتاب‌ها و کاغذهایی که دور و اطراف آن روح پیدا می‌کنید. بعضا هم ویدیوهای فلش‌بک از روح‌ها می‌بینید که بازهم داستان بیشتری از آن‌ها برایتان تعریف می‌کنند. با توجه به اینکه تمام مدت در حال رفت و آمد در مراحل هستید، این ارواح را به تدریج بیشتر می‌شناسید؛ ارواحی که دقیقا طبق منطقی که از ارواح برای‌مان گفته‌اند، معمولا به یک محیط وابسته شده و در آن گیر کرده‌اند.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

مبارزه با ارواح خود چرخه‌ای جذاب و سرگرم‌کننده از قاب‌بندی درست (و ترسناک!)، تلاش برای گرفتن کمبو و مدیریت مهمات است.

هر از گاهی بازی هم‌چنین تعدادی پازل و معما مقابل‌تان می‌گذارد تا روند تازه‌اش را حفظ کند و Mask of the Lunar Eclipse از این جهت هم یکی از شماره‌های بهتر مجموعه است. اگر در نظرتان بازی‌های قدیمی مجموعه سخت و چالش‌برانگیز می‌آیند، کاملا پیشنهاد می‌کنیم که از Mask of the Lunar Eclipse شروع به بازی کردن کنید و سپس هم سراغ قسمت پنجم بروید. بازی‌ها از نظر داستانی ارتباطی به هم ندارند، مگر تعدادی ارجاع به اتفاقات و شخصیت‌های مختلف، وگرنه هر شماره قصه‌ی مخصوص به خود را دارد.

بازی Fatal Frame Mask of the Lunar Eclipse

داستانی که Mask of the Lunar Eclipse تعریف می‌کند، بین تمام قسمت‌های این مجموعه بالاتر از بقیه قرار می‌گیرد.

صحبت از داستان شد، بدون اینکه بخواهیم چیزی از قصه را لو بدهیم، می‌توان کمی درباره‌ی روند کلی آن صحبت کرد. قصه از آنجا شروع می‌شود که ده سال پیش، پنج دختر در جزیره‌ای گم می‌شوند و با اینکه کمی بعد همه‌یشان پیدا می‌شوند، هیچ خاطره‌ای از آنچه سرشان آمده ندارند. حالا ده سال گذشته است و دو دختر بازمانده از آن وقایع به شکلی عجیب مرده‌اند. سه دختر دیگر که حسابی ترسیده‌اند و می‌خواهند از وقایعی که سرشان آمده باخبر شوند، به جزیره بازمی‌گردند. مثل دیگر قسمت‌های مجموعه، داستان این دخترها را دنبال می‌کنیم و در قالب فلش‌بک‌ها و متون مختلف و برخورد با ارواح، از آنچه رخ داده است باخبر می‌شویم. مثل همیشه آماده‌ی تعدادی پیچش داستانی خوب و صدالبته صحنه‌هایی ترسناک باشید. حالا که به لطف این بازسازی تمام قسمت‌های مجموعه را بازی کرده‌ام، می‌توانم بگویم که از بین همه‌ی آن‌ها، شماره‌ی دوم و چهارم داستان‌های بهتری داشته‌اند، ولی قسمت دوم احتمالا هنوز از همه سرتر است.

مرگ آخر

همانطور که کمی بالاتر گفتم، با در نظر گرفتن گیم‌پلی مدرن و این نکته که بازی روی تمام پلتفرم‌های امروزی در دسترس است، می‌توان گفت که بازسازی Mask of the Lunar Eclipse بهترین نقطه برای آغاز این سری بازی‌هاست. پس از آن هم باید سراغ دنباله‌ی بازی یعنی Maiden of Black Water رفت. هر دو بازی روی تمام پلتفرم‌های مدرن در دسترس هستند، به‌خوبی روی همه‌ی دستگاه‌ها اجرا می‌شوند و کیفیت گرافیکی خوبی هم دارند.

بازسازی Mask of the Lunar Eclipse بسیار خوب انجام شده است و واقعا تصور نمی‌کنید که با یک بازی پانزده ساله طرف هستید. مدل شخصیت‌ها دوباره طراحی شده است، کیفیت بافت‌ها بالاتر رفته و با توجه به مقایسه‌ی کوتاهی که با نسخه‌ی اصلی کردم، به نظر می‌رسد که نورپردازی هم تغییر کرده است. به راحتی می‌توان گفت که Mask of the Lunar Eclipse از همه لحاظ بهتر به نظر می‌رسد و در عین حال هم گیم‌پلی امتحان پس‌داده‌ی خوب و سرگرم‌کننده‌ی مجموعه را دارد.

نام بازی Project Zero: Mask of the Lunar Eclipse / Fatal Frame: Mask of the Lunar Eclipse
تهیه‌کننده Koei Tecmo
سازنده Koei Tecmo
سبک ماجراجویی ترسناک
پلتفرم پلی‌استیشن ۴، پلی‌استیشن ۵، ایکس‌باکس وان، ایکس‌باکس سری، نینتندو سوییچ، کامپیوتر
تاریخ انتشار ۱۸ اسفند ۱۴۰۱

 

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

۴ دیدگاه
  1. محمد اصغری

    امیر حسین میرزایی عزیز دوباره مثل سال های قبل پیشاپیش این عید تبریک میگم و سالی پر برکت همراه باسلامتی و پیروزی برای شما و مجید نوردوست و..‌‌..ارزومندم

    1. سلام و ممنون که بعد از این همه مدت هنوز یادت هست و پشتیبانی می‌کنی. دمت گرم و سال نوت مبارک.

  2. امیرحسین

    واقعا با این که اهل تجربه ژانر ترسناک نیستم ولی واقعا این سری بازی خوش ساخته ، آقای میرزایی یه سوال داشتم ، جسارتا کلا قرار نیست دیگه محتوای ویدئویی ببینیم از شما؟

    1. یه چیزکی همینطوری رفتیم پارسال اینطورا با مجید، دیده باشی شاید، اگه هم دوباره کاری بکنیم تو همون فازها باشه احتمالا.