۱۱ ویژگی زنانی که تیپ شخصیتی مردانه دارند

مردانگی و زنانگی دو سر متضاد یک نمودار هستند. در حالی که اکثر مردان شخصیتی مردانه دارند، برخی از آنها تمایلات زنانه دارند و برخی نیز رفتاری بیشازحد مردانه دارند. به همین ترتیب، با اینکه اکثر زنان نیز شخصیتی زنانه دارند، برخی از آنها تمایلات مردانه دارند و برخی دیگر نیز رفتاری بیشازحد زنانه دارند.
سطوح مردانگی و زنانگی، مانند گرایش جنسی، قبل از تولد فرد تعیین میشود. بهطور خلاصه، مردانه یا زنانه بودن یک فرد به میزان قرار گرفتن او در معرض هورمونهای مردانه در رحم بستگی دارد. این قرار گرفتن در معرض هورمونهای مردانه قبل از تولد، سطح پایه مردانگی یا زنانگی را در افراد تعیین میکند. به همین دلیل است که میتوانید سطوح مختلفی از مردانگی و زنانگی را حتی در کودکان تشخیص دهید. برخی از پسرها مردانهتر و پرخاشگرتر هستند، در حالی که برخی دیگر بیشتر رفتاری زنانه و مطیع دارند. به همین طریق، برخی از دختران نیز بیشتر رفتاری زنانه دارند و از بازی با عروسکها لذت میبرند در حالی که برخی دیگر بیشتر به مسائل مردانه علاقه دارند.
این بدان معنا نیست که ما در قالب این رفتارهای مردانه یا زنانه گیر افتادهایم، فقط برخی از رفتارها برای ما طبیعیتر از رفتارهای دیگر به نظر میرسند. انسانها در رفتار خود انعطافپذیر هستند و میتوانند به صورت استراتژیک رفتارهایی را که میخواهند را از خود بروز دهند.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ به بررسی ویژگیهای رفتاری و ظاهری زنانی میپردازیم که شخصیتی مردانه دارند و سعی میکنیم در این بررسی تخصصی، از باورهای روانشناسی زرد فاصله بگیریم. با ما همراه باشید.
زنان مرد صفت
اصطلاح «زنان مرد صفت»، در واقع به زنانی اطلاق میشود که دارای ویژگیهایی مردانه هستند. این زنان عموماً دارای ظاهری مردانه هستند، علایق مردانه دارند، دوستی و تعامل با مردان را به زنان ترجیح میدهند و یا اینکه مشاغل مردانه را به عهده میگیرند. در واقع اکثر زنان مرد صفت با کلیشههای زنانه مطابقت ندارند.
مفاهیم اجتماعی زنان مرد صفت و مردان زنصفت برخواسته از نظام جنسیتی دوتایی (باینری) است که هویت جنسی (مردانگی و زنانگی) فرد را مستقیماً با جنسیت بیولوژیک او (مرد و مؤنث بودن) در ارتباط میداند. در یک نظام اجتماعی این چنینی که تمام فعالیتها، رنگها، لباسها، رفتارها و حتی اشیاء همگی به طور قطعی جنسیت دارند، زنان و مردانی که ویژگیهای جنس مخالف را از خود بروز میدهند، در بهترین حالت، دگرباش جنسیتی و در بدترین حالت، منحرف جنسیتی خوانده میشوند.
با این حال، ویژگیهایی که زنان مرد صفت دارند، مانند اعتمادبهنفس، قاطعیت، استقلال و جسارت، از نظر علمی یا بیولوژیکی ویژگیهای مردانه نیستند. با این حال، بروز چنین ویژگیهایی از سوی یک زن باعث میشود که او یک زن مرد صفت خوانده شود.
در حقیقت جریانهای فمینیستی این ارزشها را تا حد زیادی در بین زنان و دختران ترویج کرده است. اصطلاح «توانمندسازی زنان» به دگرگونی روابط قدرت بین زن و مرد اشاره دارد و تعریفی نوین از مفاهیم سنتی زنانگی را ارائه میدهد.
اطلاق صفت «مرد صفت» به یک زن به شدت به نژاد و طبقه اجتماعی او بستگی دارد. به عنوان مثال، زنان رنگینپوست و زنان طبقه کارگر ممکن است به دلیل چالشها و مبارزات مخصوص به واقعیت نژادی و جایگاه اجتماعی-اقتصادی خود، «مردانهتر» قویتر، مستقلتر و یا بیشتر متکی به خود دیده شوند.
تقسیم کار نژادی در بسیاری از کشورهای غربی، کاری را که مستلزم کار یدی است به زنان رنگینپوست و زنان طبقه کارگر اختصاص میدهد. این زنان همچنین ممکن است در اصطلاح مرد صفت تلقی شوند زیرا آنها استانداردهای زیبایی مربوط به زنان سفیدپوست را منعکس نمیکنند؛ استاندارهایی که به غیر از «سفیدی» به پول و اوقات فراغت برای رسیدن به آنها نیاز دارد. به خاطر این موضوع، زنان رنگینپوست اغلب به دلیل کلیشههای نژادپرستانه مردانهتر دیده میشوند.
ویژگیهای زنان مرد صفت
بیایید به ویژگیهای فیزیولوژیکی و روانی زنان مرد صفت نگاهی بیاندازیم:
الف) صفات فیزیولوژیکی
زنان مرد صفت سطح بالاتری از هورمونهای مردانه مانند تستوسترون دارند. این مسأله در فیزیولوژی آنها به طرق مختلفی منعکس شده است.
1. صورت مردانه
زنان مرد صفت معمولاً صورتی مردانه با آروارههای مربع شکل، خط فک برجسته و پیشانی بزرگ دارند. آنها به احتمال زیاد ابروهای پرپشتی دارند و شکل صورت آنها بیشتر مایل به مربع است تا گرد. آنها همچنین ممکن است چشمان کوچکتر اما بینی، گوش و چانه بزرگتری داشته باشند.
2. راه رفتن مردانه
بین راه رفتن مردانه و زنانه تفاوت وجود دارد. زنان دارای روحیات زنانه تمایل دارند با حرکات روان راه بروند. آنها بازوهای خود را به بدن خود نزدیک میکنند، باسن خود را تکان میدهند و گامهای کوتاه برمیدارند.
زنان مرد صفت اما معمولاً به شیوهی مردانه راه میروند. آنها با قدمهای وسیعتری راه میروند، از تکان دادن باسن خودداری میکنند و در راه رفتنشان جریان حرکتی وجود ندارد. راه رفتن آنها بیشتر اقدامی اجباری به نظر میرسد تا رفتاری برازنده.
4. صدای بم
زنان مرد صفت نیز مانند مردان عموماً صدای بمی دارند. آنها با صدای بلند صحبت میکنند و اغلب بر اطرافیان خود تسلط کلامی دارند.
ب) ویژگیهای روانی
ویژگیهای روانی زنان مرد صفت نیز توسط هورمونها کنترل میشود. اما، برخلاف صفات فیزیولوژیکی که قابل تغییر نیستند، ویژگیهای روانشناختی فضایی برای تغییر ایجاد میکنند. در واقع میتوان از نظر استراتژیک رفتارهای معمول یک جنسیت را از خود نشان داد، حتی اگر فرد در درون خود احساس متفاوتی داشته باشد.
4. تسلط و پرخاشگری
تسلط و پرخاشگری از ویژگیهای مردانه است که ممکن است در زنان مرد صفت نیز دیده شود. این ویژگیها باعث میشود که یک زن مرد صفت نسبت به دیگران غالب باشد. او ممکن است در کلاسهای هنرهای رزمی شرکت کند و حتی در صورت نیاز به پرخاشگری فیزیکی متوسل شود.
5. علایق مردانه
زنان مرد صفت عموماً به فعالیتها و ورزشهای مردانه علاقه دارند، مانند بدنسازی، ماشینسواری، دوچرخهسواری، ماهیگیری، کمپینگ و غیره. دنبال کردن این علایق با زنان معمولی برایشان سخت است. بنابراین، آنها ترجیح میدهند با مردان معاشرت کنند. به همین دلیل است که زنان مرد صفت معمولاً دوستان پسر زیادی دارند.
6. استقلال و خوداتکایی
زنان مرد صفت تاکید زیادی بر مستقل بودن و اتکای به خود دارند. برای آنها وابسته بودن به معنای ضعیف بودن است.
7. قاطعیت
برخلاف زنان عادی، زنان مرد صفت در ارتباطات خود صریح و قاطع هستند. آنها اغلب توسط دوستان پسرشان به دلیل صریح بودن مورد تحسین قرار میگیرند. آنها با قاطعیت آنچه را که میخواهند بیان میکنند.
8. شجاعت
زنان مرد صفت معمولاً روحیهی جسوری دارند. در واقع سطوح بالای تستوسترون منجر به رفتارهای پرخطر در میان آنها میشود. زنان مرد صفت صریح و صاحبنظر هستند. آنها از درگیری نمیترسند.
9. جاهطلبی
زنان مرد صفت گرایش به جاهطلبی دارند. آنها خودشان را در اولویت قرار میدهند و به دنبال ارتقای جایگاه اجتماعی خود هستند. آنها افرادی هستند که کارها را به شیوهای سریع و کارآمد انجام میدهند.
10. عقلانیت
زنان مرد صفت بیشتر منطقی هستند تا احساسی. آنها کمتر به شهود خود و بیشتر به تحلیل متکی هستند. آنها اجازه نمیدهند که احساسات آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
11. رقابتپذیری
یک زن مرد صفت به احتمال زیاد دارای روحیهای رقابتیتر از یک زن معمولی است. از گرفتن نمرات خوب در دانشگاه گرفته تا ترفیع در محل کار، او ممکن است بخواهد همه را در همه چیز شکست دهد.
نمایش استراتژیک مردانگی
اگر زنی دارای ویژگیهای فیزیولوژیکی مردانه باشد، طبیعتاً دارای روحیهای مردانه است. با این حال، همیشه اینطور نیست. یک زن ممکن است از نظر روانی مردانه باشد، اما از نظر فیزیولوژیکی نه. باز هم، علت این مسأله را میتوان در مواجهه متغیر با هورمونهای مردانه در رحم ردیابی کرد.
در عین حال، زنان ذاتاً زنانهای نیز وجود دارند که مردانه عمل میکنند. آنها این کار را به صورت استراتژیک انجام میدهند تا از مزایای مردانه بودن بهره ببرند. به عنوان مثال، اگر زنی بخواهد به موقعیتی قدرتمند برسد، عمل کردن مانند یک مرد میتواند به او کمک کند که بیشتر شبیه رهبر دیده شود. اما این کار معایب خاص خودش را دارد.
مردم از زنان انتظار دارند که زنانه باشند. وقتی زنی مردانه و زورگو باشد، افراد دچار ناهماهنگی شناختی میشوند. و از خود میپرسند: «او یک زن است، اما چرا مانند یک مرد رفتار میکند؟» این انحراف جنسیتی یک زن مرد صفت باعث میشود مردم احساس ناراحتی کنند. عدم تناسب با هنجارهای اجتماعی او را بسیار متفاوت میکند و مردم ناخودآگاه او را به عنوان یک فرد غیرخودی میبینند. دیده شدن به عنوان یک فرد غیرخودی با خطر طرد شدن همراه است.
راه حل در اینجا حفظ ویژگیهای مردانه برای بالا رفتن از سلسله مراتب اجتماعی و در عین حال خنثی کردن این ویژگیها با نمایش ویژگیهای زنانه است. به عنوان مثال، اگر یک زن مرد صفت که یک مدیر عامل است، فرزندش را به دفتر بیاورد، افراد به این صورت در مورد او خواهند اندیشید: «اوه، بالاخره او یک زن است. او زایمان کرد. خدا را شکر.» همین اثر را میتوان با نشان دادن علایق زنانهتر، آرایش کردن، حفظ موهای بلند و لباس پوشیدن به شیوهای زنانهتر ایجاد کرد. زنان قدرتمندی که مردانگی خود را با زنانگی متعادل نمیکنند، به راحتی میتوانند مردم را میترسانند.
سخنان پایانی
از آنجایی که مردان عموماً زنان مونث را ترجیح میدهند، زنان مرد صفت اغلب احساس میکنند که نمیتوانند مردان را جذب کنند. به نظر میرسد که آنها یا مردان را میترسانند یا آنها را به دوستان خود تبدیل میکنند. این مسأله میتواند باعث ناراحتی زیادی در چنین زنی شود.
منابع: PsychMechanics, Encyclopedia
گاهی بی دلیل من به همسرم زنگ میزنم و میگم دلم برات تنگ شده، همسر من بعد از ۲۰ سال زندگی با من هنوز نمیتونه خودش را قانع کنه که یک کلمه عاطفی به زبان بیاره از بیان کلماتی مثل دلم برات تنگ شده، دوستت دارم، عزیزم، عشقم و… امتناع میکنه و هیچ مردی دوست نداره شریک زندگیش احساسات و عواطف خودش را مخفی کنه من کاملا میدونم که اون عاشق من هست و من را دوست داره ولی هر بار که میگم گاهی بیان کن و کلمات عاشقانه خیلی ساده به من بگو هزاران تفره میره و میگه اگه دوستت نداشتم که به پات نمیموندم یا از این حرفها، هر مردی دوست داره از طریق حس شنوایش به وجد بیاد میدونین منظورم چیه؟نمیشه همه حرفها را گفت،شما همگی باهوش هستین متوجه میشین چی میگم.مثلا شما تشنه هستید همسرتون بهتون یک لیوان آب میده شما قلبا از ایشون ممنون هستید که تشنگی شما را رفع کرد ولی اگر کلمه متشکرم و یا ممنون را وقتی که لیوان آب را از دستش میگیرین بهش نگید خیلی خوشایند نیست درسته؟ مثل همون که همسرم میگه من توی قلبم دوستت دارم.ویژگی این خانمها این هست که هر آنچه را که باعث بشه اونها را ضعیفتر از آقایون نشان بده برای خودشون یک ضعف میدونن اونها هرگز در هیچ کاری دوست ندارن مفعول باشن و همیشه دوست دارن فاعل باشن حتی به همین دلیل نسبت به مسائل زناشویی امتناع میکنن یا خودشون را سردمزاج جلوه میدن،پرخاشگری رمز موفقیت در تمام کارهاشون هست ،انتحاری و بی پروا و بدون تدبیر دست به هر کاری زدن از مشخصات اونهاست .دوستان هیچ مردی از زندگی با اینجور خانم لذت نمیبره مثل این که شما با یک مرد در لباس یک زن زندگی کنید اما من با تمام قدرت و با تدبیر و روشهایی که خودم بعد از این همه سال زندگی با ایشون یادگرفتم و باز هم با تمام سرسختی هایی که ایشان از خودش نشون میده بلاخره به دروازه قلبش وارد میشم و اون تسلیم من میشه و تا روزی این روش را ادامه میدم که بلاخره به سر زوق بیاد و به زبون بیاره که واقعا چقدر عاشقم هست.میدونید این هنر انسان هست .انسان ها میتونن به قلب هم نفوز کنن حالا یکی با یک لبخند یکی هم مثل من با روشها و ترفندهای عاشقانه یا هر رفتاری که همسرم در فکر و درون خودش به یقین برسه که من چقدر دوستش دارم.آدم وقتی ازدواج میکنه باید پاش وایسه باید گردن بگیره باید قدرت هضم و پذیرش خودش را بالا ببره.خیلی وقتها با همسرم شوخی میکنم بهش میگم مگه تو توی قلبت سنگ داری؟تعجب میکنه و میگه نه چرا؟میگم تو به من قول دادی با من ازدواج میکنی من ۲۰ ساله به پات نشستم ولی خبری نیست! میخنده میگه من باهات ازدواج کردم آرمان تو دیونه شدی؟ من دوتا پسر خوشگل برات آوردم یکشون ۴ سالشه یکیشون هم ۱۰ سالشه یادت نیست؟! و من بهش میگم یعنی تو با من ازدواج کردی؟ میگه آره و من باز میگم یعنی تو مال من شدی؟! چشماش پر میشه و میخنده و آروم سرش را تکون میده یعنی آره و این لبخندش عشق را در وجودم شعله ور میکنه و همین برام کافیه چون من توی بازی عشق برنده شدم و اون با لبخندش بهم میگه که تو از من عاشقتری پس معشوقت خواهم ماند.(البته اینجور خانمها در دهه اول زندگی بسیار نسبت به تغییر مقاومت میکنن و در دهه دوم شروع به نرمش نشان دادن میکنن بسیار بسیار کار سختی هست اما باید عاشقشون موند تا این موضوع داخل گوشت و خونشون نفوز کنه و شما را یقیین کنن)