نیما یوشیج؛ شاعری که این روزها بیشتر به او نیاز داریم

۱۹ مرداد ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۱ دقیقه
نیما یوشیج

علی اسفندیاری (۲۱ آبان ۱۲۷۶ – ۱۳ دی ۱۳۳۸) که به نام نیما یوشیج شناخته می‌شود، شاعر معاصر ایرانی بود. وی بنیان‌گذار شعر نوین و ملقب به «پدر شعر نو فارسی» است.

نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه، که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران، انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده بود.

تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود. بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین می‌دانند و او را هم‌پایه‌ی شاعران سمبولیست بنام جهان می‌دانند. نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شده‌است.

همچنان نیما با بهره‌گیری از عناصر طبیعی با بیانی رمزگونه به ترسیم سیمای جامعه پرداخته‌است.

زندگینامه

نیما در سال ۱۲۷۶ خورشیدی در روستای یوش، از توابع بخش بلده شهرستان نور، به‌دنیا آمد. پدرش، ابراهیم‌خان اِعظام‌السلطنه، متعلق به خانواده‌ای قدیمی در مازندران بود و به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود.

نیما یوشیج (علی اسفندیاری) و خاندان اسفندیاری (نور) از خاندان‌های معروف ایران و نور استان مازندران در دوره قاجار و پهلوی است که نسب ایشان به شاخه‌ای از اسپهبدان طبرستان موسوم به پادوسبانیان می‌رسد. پادوسبانیان سلسله‌ای ساسانی تبار بودند که از حدود سال ۴۰ هجری تا دوران شاه عباس یکم صفوی بر بخش‌هایی از طبرستان (بعداً مازندران) حکمرانی می‌کردند.

علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و محتشم‌السلطنه از مشهورترین اعضای این خاندان هستند. در عصر قاجار و پهلوی، وزرا و نمایندگان مجلس و چهره‌های سیاسی و علمی و هنرمندان متعددی از میان افراد این خانواده برخاستند. حتی پس از درگذشت حسن اسفندیاری (محتشم السلطنه) در سال ۱۳۲۳ شمسی که از صاحب منصبان مشهور و وزیر چند وزارتخانه بود، کتابی به عنوان زندگی حسن اسفندیاری به چاپ رسید.

نیما یوشیج در آغاز کتاب نسب و تبار خاندانش را شرح می‌دهد. نیما یوشیج در مقاله زندگانی حسن اسفندیاری(محتشم السلطنه) که در آن تاریخچه خاندان اسفندیاری را شرح می‌دهد، به‌طور ضمنی‌تبار خود را به اسپهبدان پادوسبانیان طبرستان می‌رساند.

نیما به اصالت و تبار خود افتخار می‌کند. شهرآگیم از اجداد پدری نیما و از بزرگان مازندران بود. به دلیل همین علاقه‌مندی به تبارش بود که نام فرزندش را نیز شرآگیم گذاشت. واژه «نیماور» در زبان مازندرانی به معنی کماندار بزرگ است.

این نام، به چند تن از اسپهبدان مازندرانی اطلاق می‌شود. نیما خود در این باره می‌نویسد: «نیماور یکی از پادشاهان رستمدار که جد من است.» در دوبیتی زیر نیما می‌گوید که آنچه باعث شهرتش می‌شود، هنر اوست. هنر نیما هم شاعری است و باعث شد که امروز یکی از نامداران عرصه ادبیات ایران باشد.

اشعار نیما در مورد هویت و هنرش:

نیما مُ مِن، یگانِهِ رستمدار من نیما هستم یگانه رستمدار
نیما وَروُ، شَهرآگیم تَبار از نسل شراگیم نام‌آور و کماندار
هُنَرِ مُنی وُنِ مِ نوُم دار هنر من باعث شهرتم می‌شود
کلین نیمُ، تَشِ کِلهِ سَرِ کَل مار خاکستر نیستم، بلکه چوب آتشین اجاقم
(روجا)

پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب‌سواری را به وی آموخت. نیما تا دوازده‌سالگی در زادگاهش، روستای یوش، و در دل طبیعت زندگی کرد. نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوندِ دِه فراگرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را آزار می‌داد و در کوچه‌باغ‌ها دنبالِ نیما می‌کرد.

۱۲ساله بود که به‌همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه‌ها کناره‌گیری می‌کرد و به‌گفته خودِ نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می‌کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.

نیما، شعر بلند افسانه را به نظام وفا، معلم قدیمی اش تقدیم کرده‌است. پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی، نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد، اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.

علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می‌کرد. در نخستین سال‌های صدور شناسنامه نام وی نیما خان یوشیج ثبت شده‌است.

خاندان مادری نیما ریشه و اصالتی گرجی داشتند. دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف است با توفان‌های سهمگین سیاسی ـ اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تأسیس جمهوری سرخ گیلان، روح حساس نیما نمی‌توانست از این توفان‌های اجتماعی بی‌تأثیر بمانَد.

نیما ازنظر سیاسی تفکر چپ‌گرایانه داشت، و با نشریه ایران سرخ، یکی از نشریات حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر می‌شد همکاری قلمی داشت. ازجمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود.

دیرتر، در دهه بیست خورشیدی، در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیأت مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپ‌گرای این دوران منتشر می‌شد.

ازدواج و فرزندان

خانواده نیما یوشیج

نیما یوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به‌دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست، او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می‌خواست با او ازدواج کند، اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید؛ بنابراین، عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت.

سرانجام نیما در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی، عالیه جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج، که تا پایان عمر دوام یافت، فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در آمریکا زندگی می‌کند. شراگیم در سال ۱۳۲۱ خورشیدی به‌دنیا آمد.

وی ازدواج کرد تا به‌گفته خودش از افکار پریشان رهایی یابد. اما درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان، چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به‌دلیل بی‌کاری خانه‌نشین شده‌بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می‌اندیشید اما چیزی منتشر نمی‌کرد.

در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، محل کار عالیه جهانگیر، همسر نیما، به بارفروش (بابل کنونی؛ مدرسه بدر) انتقال یافت. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این‌جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می‌کرد که چرا درآمدی ندارد. او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا به امر تدریس مشغول بود.

آغاز شاعری

نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته‌نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند. عبدالعلی دستغیب، منتقد ادبی، معتقداست که نیما حتی درابتدا که به سبک قدیم شعر می‌سرود، توانایی خود را نشان داد. هرچند این اشعار ازنظر فرم کهن هستند، نیما معانی و موضوعات جدیدی در آنها گنجانده‌است.

در پاییز سال ۱۳۰۱ شعر «ای شب» را در روزنامهٔ هفتگی نوبهار منتشر کرد. نیما در این رابطه می‌گوید: «در پاییز سال ۱۳۰۱ نمونهٔ دیگری از شیوهٔ کار خود «ای شب» را که پیش از این تاریخ سرودم و دست به دست و مردود شده بود، در روزنامهٔ هفتگی «نوبهار» دیدم.» شیوهٔ کار در هر کدام از این قطعات تیر زهرآگینی به خصوص در آن زمان به طرفداران سبک قدیم بود.

نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه‌های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه‌هایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. انقلاب نیما با دو شعر «ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ ش) و «غراب» (مهر ۱۳۱۷ ش) آغاز شد و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد.

مجله موسیقی سالهای ۲۰-۱۳۱۸، شعرهای جدی‌تر او را در برداشت. گذشته از «صدای چنگ»، «قو»، «شمع کرجی» و فضای بیچون» -که شعرهای سالهای ۱۰-۱۳۰۵ است- شعرهای سالهای ۱۹-۱۳۱۶ -«گل مهتاب»، «ققنوس»، «مرغ غم»، «پریان»، «عنکبوت رنگ» و «خنده سرد»- چاپ می‌شود.

او در ۶۴ سال زندگی خود توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می‌نمود، با شعرهایش تحول بخشد.

درگذشت

قبر نیما یوشیج

این شاعر بزرگ، درحالی‌که به علت سرمای شدید یوش، به ذات‌الریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تأثیری نداشت و در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه‌اش در یوش منتقل کردند.

آرامگاه او در کنار آرامگاه خواهرش، بهجت‌الزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و آرامگاه سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته‌است.

نیما و زبان طبری

دغدغه اصلی نیما حفظ و احیای زبان طبری بود، او در نامه‌ها و دست نوشته‌هایش و همچنین در مقدمه دفتر روجا، به این دغدغه اشاره می‌کند.

وی در نامه‌هایی که به برادرش می‌نویسد، سه بار از وی می‌خواهد که کتاب تاریخ طبرستان و دیوان امیر پازواری را برایش تهیه کرده و ارسال کند. مهم‌ترین گام نیما در راه زنده نگاه داشتن زبان طبری، سرودن اشعار طبری در مجموعه ای با نام روجا است. نیما در یکی از دوبیتی‌های خود این چنین به دلبستگی اش به زبان تبری اشاره می‌کند:

کوُ چوُ مُنِ خاخوُرِ مُنی نیکتاءُ خواهر کوچکم نیکتا است
برارِ مُنی لادُبن که وی یکتاءُ تنها برادرم نامش لادبن است
تَبَری مُنی می گپ، مُنِ گواءُ شعرهای تبری من، گواه من است
کِجهٔ گپ دی‌یَر بوتمُ سواءُ در کجای حرف‌هایم دیگر غیر از این گفتم
(روجا)

نیما در این دوبیتی به داشته‌ها و دلبستگی‌های خود اشاره می‌کند. او در بیت اول به دلبستگی زمینی یعنی برادر و خواهرش اشاره می‌کند و در بیت دوم به دلبستگی وجودی‌اش یعنی شعر و زبان تبری اشاره می‌کند.

زبانی که شاید برخی از ادبا و شاعران مازندرانی به راحتی از داشتن و گفتن آن خرسند نباشند، بلکه برخی از آنها از هر فرصتی استفاده می‌کند تا طبری بودن خود و سخن گفتن به زبان طبری را انکار کنند. اما نیما آنهایی را انکار می‌کند که مدعی بودند نیما زادبوم (سرزمین) و زبان خود را فراموش کرده‌است.

ولی نیما مدعی است نه تنها زبان مادری خود را فراموش نکرده‌است که اتفاقاً همین شعرهایی که به زبان تبری سروده گواه دلبستگی او به زبان تبری است. نیما زبان تبری را بخشی از افتخار و علاقه خود معرفی می‌کند و حتی برای آنکه دیگران را قانع کند به نوعی از آنها می‌خواهد که دلیل بیاورند که او کجا گفته‌است که اهل تبرستان نیست و به زبان زبان تبری حرف نمی‌زند.

نمونه اشعار مازندرانی

روجا مجموعه‌شعر نیما یوشیج به زبان مازندرانی است و به گویش کجوری و کلارستاقی که در شهرستان‌های نور، نوشهر و چالوس گویش می‌شود شباهت دارد.

لوش کُلُمی دروازِه نَوونُ درچوبی آغل، هیچگاه دروازه نمی‌شود
کلین بِنِه اِسَپی رازه نوونُ زمین سوخته، سبزه زار نمی‌شود
بُخوشتُ هسکا تازه نَوونُ استخوان خشکیده دیگر جوان نمی‌شود
نامرد جور تلی سازه نَوونُ درختچه‌های خار دار، جارو نمی‌شوند نمی‌شوند
(روجا)

 

کیجا سارِه فِرِنگی رِ مونِسُّ دختر، ساره شبیه فرنگی‌ها بود
مِ وُرَ نیشتُ وِ اَمیری خونِسُّ کنارم می‌نشست و امیری می‌خواند
گُنی مِ دِلِ درد وِ چونِسُّ تو گویی او از درد دل من چگونه خبر داشت
وِ دِل خواس مُن گُمُ وی دونسُّ اگر چه دلش می‌خواست، اما من می‌گویم او می‌دانست
(روجا)

 

آفتاب هاکردُ دُریوی دیمُ ایشُم روز آفتابی صورت دریا را نگاه می‌کنم
ویشُه بَسوتُه مُن وُن هیمِ ایشممُ در بیشهٔ سوخته، من هیزم‌هارا تماشا می‌کنم
یار کُو شُون و گزلیمُ ایشُم یار که می‌رود من موی مجعد اورا نگاه می‌کنم
دُل کُو نارمُ نمِّ کُدیمِ ایشُم دل که ندارم نمی‌دانم به چه کسی نگاه می‌کنم
(روجا)

مناقشه‌ها

من می‌خواهم بگویم که احتمالاً نیما یوشیج شعر «با غروبش» را بعد از خواندن شعر خانلری سروده‌است؛ چنان‌که تردیدی ندارم که «حرف‌های همسایه» را –با هر تاریخی که در زیر آن‌ها نهاده- به تأثیر از «چند نامه به شاعری جوان» ریلکه و ترجمه خانلری که در ۱۳۲۰، انتشار یافته نوشته‌است.. و بگذارید این کفر دیگر را همین‌جا بگویم که به نظر من بخش‌های اصلی و محوری «ارزش احساسات» هم ترجمه آزاد و «بفهمی‌نفهمی» از یک کتاب فرانسوی است که مطالبی از کتابی نظیر دایرهالمعارف اسلام (چاپ اول)، دربارهٔ شعر معاصر ترک و عرب بر آن افزوده شده‌است.

شفیعی کدکنی، مقدمه گزینه اشعار ناتل خانلری، بهار ۱۳۹۴

مناقشه‌های گوناگونی دربارهٔ آثار نیما یوشیج و تاریخ سرایش اشعار او وجود دارد. سابقهٔ این مناقشه‌ها به دوران حیات نیما یوشیج بازمی‌گردد.

تاریخ سرایش اشعار

روزی که نخستین شاهین منتشر شد هنوز چند روزی نگذشته بود که در یکی از مجلات دیدم یک شعر شکسته با یک تاریخ قبلی و جعلی درج شده، کمی شکسته. خندیدم و فهمیدم قاچاق و چاخان شروع شده. اشتباه نکرده بودم. قاچاق و چاخان شروع شده بود. هر چه شاهین میان مردم بیشتر می‌گرفت. […] درازهای این شعرهای شکسته را درازتر کردند و کوتاه‌هایش را کوتاه‌تر. به تاریخ چاپ آنها نگاه کنید. با تفریح نگاه کنید و ببینید چگونه، از آذر ۱۳۱۸ به این طرف، به‌مرور، هی سرش را درازتر کشیده‌اند و دمش را کوتاه‌تر بریده‌اند.

شمس‌الدین تندرکیا

گویا اولین کسی که نیما را به دستکاری در تاریخ اشعارش متهم کرد، شمس‌الدین تندرکیا بود. او نیما را متهم کرد که تاریخ شعر «غراب» را که در آذر ۱۳۱۸ منتشر شده بود، به مهر ۱۳۱۷ تغییر داده‌است. سعید رضوانی در مقاله‌ای، به یکی از دست‌نوشته‌های نیما اشاره می‌کند که اتهام وارده به نیما را تأیید می‌کند. این دست‌نوشته حاوی شعری با عنوان «کشتگاه شاعر» است و نیما در پای شعر تاریخ را به‌شکل «بتاریخ/شعر غراب/۱۳۱۸» ثبت کرده‌است.

محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمهٔ کتاب گزینه اشعار پرویز ناتل خانلری معتقد است تاریخ ثبت‌شده برای برخی اشعار نیما نادرست است و برخی از شعرهای نیما را تحت تأثیر پرویز ناتل خانلری می‌داند. او بر این باور است که نیما شعر «با غروب» را پس از خواندن شعر «یغمای شب» اثر خانلری در نشریهٔ سخن (شماره ۱۱ و ۱۲، مرداد ۱۳۲۳) سروده، اما تاریخ دیگری (فروردین ۱۳۲۳) را پای شعر گذاشته‌است. شاپور جورکش در پاسخ به کدکنی، در مقاله‌ای با عنوان «نیما صدای آینده بود» می‌نویسد: «به دلایلی که همه می‌دانند تاریخ زیر شعری که بوی سیاست بدهد در تاریخ این سرزمین قابل اعتماد نبوده و نیست.»

انتحال

شفیعی کدکنی معتقد است بخش مهمی از کتاب ارزش احساسات اثر نیما یوشیج، ترجمه‌ای آزاد از کتابی فرانسوی است و مطالبی از منابع دیگر هم به آن افزوده شده‌است.

این گفته‌ها پاسخ‌هایی هم در پی داشت. از جمله سیروس طاهباز در مقاله‌ای و احمد افرادی در نامه‌ای سرگشاده همه اتهام‌های شفیعی کدکنی به نیما را محترمانه رد کردند. شاپور جورکش نیز در واکنش به نظر شفیعی کدکنی نظریّه او را نادرست دانست.

خانه‌های نیما

خانه‌ی نیما یوشیج

خانه نیما یوشیج در روستای یوش، بنایی است مربوط به دوره قاجار. این خانه به شماره ۱۸۰۲ از طرف سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده‌است. خانه نیما محل زندگی پدر و نیاکان نیما یوشیج بوده‌است، این خانه در سال ۱۲۰۷ هجری قمری توسط ناظم الایاله در محله لالوی یوش ساخته شد. این بنا دارای ۳ ورودی، شاه‌نشین و اتاق‌های زیادی است. خانه نیما یوشیچ با داشتن آجرکاری و گچ‌کاری‌های زیبا از جاذبه‌های گردشگری استان مازندران به شمار می‌آید.

 خانه نیما یوشیج در تهران

خانهٔ نیما یوشیج بنایی است مربوط به دورهٔ محمدرضا پهلوی واقع در خیابان دزاشیب تهران. طبق گفتهٔ کامیار عابدی، نیما یوشیج بخش عمده‌ای از زندگی‌اش را در این خانه گذرانده‌است. به گفتهٔ شراگیم یوشیج نیما این خانه را با وامی که همسرش، عالیه جهانگیر، از بانک ملی گرفت ساخت. با مرگ نیما یوشیج در سال ۱۳۳۸ و عالیه جهانگیر در ۱۳۴۳، شراگیم خانه را در سال ۱۳۴۵ فروخت.

خانه ۵ اتاق دارد: ۴ اتاق تودرتو و اتاقی جدا از سایر اتاق‌ها که گفته می‌شود اتاق نیما بوده‌است. ایوان ورودی ساختمان ۸ ستون آبی‌رنگ با سطح مقطع دایره‌ای‌شکل دارد. مساحت زیربنای آن ۱۶۰ متر مربع و مساحت کل زمین ۶۸۰ متر مربع است. سقف بنا شیروانی است و در حیاط آن درختانی قدیمی دیده می‌شود.

ثبت ملی

این اثر در سال ۱۳۸۰ با شمارهٔ ۴۶۰۳ ثبت ملی شد اما در آبان ۱۳۹۶ با شکایت مالکین وقت به دلیل آنچه «نبودن اسناد ارتباط خانه با نیما یوشیج» عنوان شد با حکم دیوان عدالت اداری ایران از فهرست خارج شد. با استعلام سازمان میراث فرهنگی از سازمان اسناد ایران و اثبات مالکیت نیما یوشیج بر خانه، بنا «واجد ارزش» شناخته شد و بهمن ۱۳۹۶ دوباره وارد فهرست آثار ملی ایران شد.

تغییر مالکیت

در خرداد ۱۳۹۸ اعلام شد که سازمان زیباسازی شهر تهران با مالکین بنا به توافق رسیده و خانه به نام شهرداری تهران سند زده شده‌است. طبق اعلام شهرداری، پس از مرمت، بازدید عموم از این بنا آزاد خواهد بود.

آثار

منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده‌است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده‌است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته‌است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد می‌کند. چنان‌که خطاب به حافظ می‌گوید:

حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می وجام ساقی است
نالی ار تا ابد باورم نیست که بر آن عشق بازی که باقی است
من بر آن عاشقم کو رونده‌است
(افسانه)

نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، چشمه و بز ملاحسن مسأله‌گو افکاری اجتماعی را بیان می‌کند، اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری می‌کند و هنوز راه خود را پیدا نکرده‌است. با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. ای شب نیز در هفته‌نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

سیروس طاهباز نقش مهمی در گردآوری، نسخه‌برداری، تدوین و نشر آثار نیما یوشیج داشته است.

کتاب‌شناسی

مجموعه کامل اشعار نیما

کتابشناسی نیما یوشیج: فرهنگ نیما پژوهی، کتاب‌شناسی توصیفی نیما یوشیج از آغاز تا امروز، علی محمد نجاتی،تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۹۴، ۳۲۸ صفحه. این کتاب شامل معرفی توصیفی نوشته‌هایی است که از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۲ درباره نیما یوشیج، یا به وسیله نیما یوشیج، به رشته تحریر درآمده و به صورت رسمی، در قالب کتاب یا بخشی از یک کتاب و مجموعه، منتشر شده است. هدف از تدوین این مجموعه، ارائه تصویری کلی و جامع از فعالیت‌های پژوهشی و روند تدوین آثاری است که در طول ۹۰ سال گذشته، در این جا و آن جا درباره نیما یوشیج، زندگی، آثار و جایگاه ادبی و اجتماعی وی صورت گرفته است.

خرید کتاب «مجموعه اشعار نیما یوشیج» از دیجی‌کالا

فهرست آثار نیما یوشیج شامل شعرها و چند داستان و نمایشنامه و نامه‌های اوست. بعضی از این آثار بعداً به زبان‌های دیگری هم ترجمه شده است.

کتاب‌ها

آثار منتشرشده در زمان حیات او

  • قصه‌ی رنگ پریده. تهران: مطبعهٔ سعادت. ۱۳۰۰
  • افسانه. تهران. ۱۳۰۱
  • حکایت و خانواده‌ی سرباز. تهران: خیام. ۱۳۰۵
  • مرقد آقا. تهران: کلالهٔ خاور. ۱۳۰۹
  • ای شب. تهران. ۱۳۱۰
  • شکسپیر، ویلیام(۱۳۱۹). اتللو. ترجمهٔ عبدالحسین نوشین. برگردان اشعار از نیما یوشیج. تهران: امیرکبیر
  • دو نامه. تهران. ۱۳۲۹
  • مجموعهٔ اشعار نیما یوشیج: زندگانی و اشعار او. به کوشش ابوالقاسم جنتی عطایی. تهران: صفی علیشاه. ۱۳۳۴
  • مرغ آمین. تهران. ۱۳۳۵
  • ارزش احساسات. تهران: صفی علیشاه. ۱۳۳۵.
  • مانلی و خانه‌ی سریویلی. تهران: صفی علیشاه. ۱۳۳۶.

آثار منتشرشده پس از مرگ او

  • برگزیده اشعار نیما یوشیج. به انتخاب سیروس طاهباز. تهران. ۱۳۴۲.
  • ماخ اولا. تبریز: شمس. ۱۳۴۴.
  • شعر من. تهران: جوانه. ۱۳۴۵.
  • شهر شب و شهر صبح. تهران: مروارید. ۱۳۴۶.
  • ناقوس. تهران: مروارید. ۱۳۴۶.
  • تعریف و تبصره و یادداشت‌های دیگر. تهران: امیرکبیر. ۱۳۴۸.
  • قلم‌انداز. تهران: دنیا. ۱۳۴۹.
  • آهو و پرنده‌ها. به کوشش شراگیم یوشیج. نقاشی از بهمن دادخواه. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۴۹.
  • نامه‌های نیما به همسرش عالیه. تهران: آگاه. ۱۳۵۰.
  • دنیا خانه‌ی من است. تهران: کتاب زمان. ۱۳۵۰.
  • کندوهای شکسته. تهران: نیل. ۱۳۵۰.
  • فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ. تهران: جوانه. ۱۳۵۰.
  • توکایی در قفس. نقاشی از بهمن دادخواه. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۵۰.
  • آب در خوابگه مورچگان. تهران: امیرکبیر. ۱۳۵۱.
  • کشتی و توفان. تهران: امیرکبیر. ۱۳۵۱.
  • حرف‌های همسایه‌ها. تهران: دنیا. ۱۳۵۱.
  • ستاره‌ای در زمین. تهران: توس. ۱۳۵۴.
  • بچه‌ها بهار: ترانه‌های کودکان. شعر نیما و م. آزاد. تهران: ابتکار. ۱۳۶۳.
  • نامه‌های نیما یوشیج. به کوشش سیروس طاهباز؛ با نظارت شراگیم یوشیج. تهران: آبی. ۱۳۶۳.
  • مجموعهٔ آثار نیما یوشیج دفتر اول شعر. به کوشش سیروس طاهباز؛ با نظارت شراگیم یوشیج. تهران: نشر ناشر. ۱۳۶۴.
  • برگزیده آثار نیما یوشیج (شعر). انتخاب، نسخه‌برداری و تدوین سیروس طاهباز؛ با نظارت شراگیم یوشیج. تهران: بزرگمهر. ۱۳۶۸
  • برگزیده آثار نیما یوشیج (نثر). انتخاب، نسخه‌برداری و تدوین سیروس طاهباز؛ با نظارت شراگیم یوشیج. تهران: بزرگمهر. ۱۳۶۹.
  • نامه‌ها: از مجموعه آثار نیما یوشیج. گردآوری، نسخه‌برداری و تدوین سیروس طاهباز. تهران: دفترهای زمانه. ۱۳۶۸.
  • دنیای شجاع نو. به کوشش سیروس نیرو. تهران: فرخ‌نگار. ۱۳۸۲.
  • یادداشت‌های روزانه. به کوشش شراگیم یوشیج. تهران: مروارید. ۱۳۸۷.
  • صد سالِ دگر: دفتری از اشعار منتشرنشدهٔ نیما یوشیج. به تصحیح سعید رضوانی؛ مهدی علیائی مقدم. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ۱۳۹۶
  • دفترهای نیما: مجموعه آثار منثور نیما. تهران: رشدیه. ۱۳۹۶.
  • نوای کاروان: دفتر دوم از اشعار منتشرنشدهٔ نیما یوشیج. به تصحیح سعید رضوانی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ۱۳۹۷
  • دفترهای نیما: مجموعه اشعار نیما «الف». به کوشش، تصحیح و تطبیق شراگیم یوشیج. تهران: رشدیه. ۱۳۹۷
  • دفترهای نیما: مجموعه یادداشت‌های روزانه نیما یوشیج. به کوشش، تصحیح و تطبیق شراگیم یوشیج. تهران: رشدیه. ۱۳۹۹

شعر نیمایی

علی اسفندیاری

شعر نیمایی سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی است.

تحولی که یوشیج انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود. با انتشار شعر افسانه نیما مانیفست شعر نو را مطرح کرد که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت.

افسانه، تحولی بزرگ

در سال ۱۳۰۱ قسمتی از «افسانه» منتشر می‌شود. یوشیج می‌گوید «در آن زمان در تغییر طرز ادای احساسات عاسقانه به هیچ وجه سخنی در میان نبود. ذهن‌هایی که با موسیقی یکنواخت و محدود شرقی عادت داشتند با ظرافت‌کاری‌های غیرطبیعی غزل‌های قدیم مأنوس بودند … افسانه، با موسیقی آنها جور نشده بود. عیب گرفتند. رد شد …» باتوجه به مقدمهٔ کوتاهی که خود نیما بر این شعر نوشته است ویژگی‌های «افسانه» را به شرح زیر می‌توانیم برشماریم:

  • نوع تغزل آزاد که شاعر در آن به گونه‌ای عرفان زمینی دست پیدا کرده‌است.
  • منظومه‌ای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شده‌است.
  • توجه شاعر به واقعیت‌های ملموس و در عین حال نگرشی عاطفی و شاعرانهٔ او به اشیا.
  • فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید.
  • نزدیکی آن، در پرتو شکل بیان محاوره‌ای، به ادبیات نمایشی (دراماتیک).
  • سیر آزاد تخیل شاعر در آن.
  • بیان سرگذشت بی دلی‌ها و ناکامی‌های خود شاعر که به طرز لطیفی با سرنوشت جامعه و روزگار او پیوند یافته‌است.

گزیده‌ی اشعار نیما

روح غنایی و مواج افسانه و طول و تفصیل داستانی و دراماتیک اثر منتقد را بر آن می‌دارد که بر روی هم بیش از هر چیز تأثیر نظامی را بر کردار و اندیشهٔ نیما به نظر آورد حال آن که ترکیب فلسفی و صوری و به ویژه طول منظومه، زمان سرودن آن، کیفیت روحی خاص شاعر به هنگام سرودن شعر، ذهن را به ویژگی‌های شعر «سرزمین بی حاصل»، منظومهٔ پرآوازهٔ تی.اس. الیوت شاعر و منتقد انگلیسی منتقل می‌کند که اتفاقاً سرایندهٔ آن هم‌زمان نیما و در نقطهٔ دیگر از جهان سرگرم آفرینش مهم‌ترین منظومهٔ نوین در زبان انگلیسی بود.

خرید کتاب «برگزیده شعرهای نیما یوشیج» از دیجی‌کالا

شعر نیمایی پیش از نیما

صدرالدین عینی، از بزرگ‌ترین مدافعان زبان پارسی در محدودهٔ مرزهای شوروی سابق، یکی از نخستین سرایندگان شعر نو فارسی است. پنج سال پیش از آن‌که نیما «افسانه» را بسراید، عینی در وزنی نزدیک به همان وزن (مصراع نخستِ هر بیت: فاعلن فاعلن فاعلن فع، یعنی همان وزن «افسانه»؛ مصراع دوم هر بیت: فاعلن فاعلن فاعلن) شعری سروده‌بود به نام «مارشِ حریت»:

مارش حریت

ای ستمدیدگان، ای اسیران!
وقت آزادیِ ما رسید

مژدگانی دهید، ای فقیران!
در جهان صبحِ شادی دمید…

هر ستمگارِ دون، خرّم و شاد
سال‌ها جام عشرت چشید

در شب تیرهٔ جور و بیداد
هر ستمدیده محنت کشید…

علاوه بر او، از ابوالقاسم لاهوتی و تقی رفعت نیز به عنوان شاعرانی یاد می‌شود که پیش از نیما دست به سرایش شعر نو زده‌اند. شمس لنگرودی می‌نویسد:

«نخستین شعر نو را در ایران، ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲۸۸ خورشیدی سروده است. هرچند بسیاری این صفت را به تقی رفعت نسبت می دهند.»

همه‌گیری

یادداشت‌های نیما یوشیج

سالهای ۳۰-۱۳۲۵ به تعبیر طاهباز زمان زبان باز کردن نسل‌های بعدی است. گذشته از شیبانی و شاملو و آینده، در فواصلی کم و بیش نزدیک، سایه و کسرایی و کمی بعد م. آزاد و سهراب سپهری در این راهند. این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی گردید و سپس با ایجاد تفاوت‌هایی در فرم شعر نو، آن را به شیوه‌های نیمایی، سپید، حجم و … دسته‌بندی کردند.

تلاش نیما یوشیج برای تغییر دیدگاه سنتی شعر فارسی بود و این تغییر محتوا را ناگزیر از تغییر فرم و آزادی قالب می‌دانست. آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی، مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطه‌های اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازه‌تر از کار شاعران بعدی مانند شاملو به‌شمار می‌آورد.

خرید کتاب «یادداشت ها‌ی روزانه نیما یوشیج» از دیجی‌کالا

زمینه تاریخی

کتاب مرقد آقا

با شروع جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان بینشی تازه رواج یافت که بر طبق آن عصری تازه فرا رسیده‌است که با همه دوره‌های تاریخ ملی تفاوت دارد. روشنفکران این دوران معتقد بودند که عصر استبداد سیاسی به پایان رسیده‌است و همه احساس می‌کردند که باید در عرصه فرهنگ نیز تحولی مشابه اتفاق بیفتد. شاعران و نویسندگان این عصر در پی زیباشناسی جدیدی بودند و می‌خواستند شعری تازه بسرایند که با شعر گذشته فارسی فرق داشته باشد.

خرید کتاب «مرقد آقا» از دیجی‌کالا

یکی از عوامل مؤثر دیگر در تحولات ادبی این دوران آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بود. به باور آنان انقلاب مشروطیت با انقلاب فرانسه مشابهت داشت و قادر بود فضای تازه‌ای ایجاد کند که در آن چهره‌های برجسته‌ای پرورش یابند که با شاعران و نویسندگان برجسته اروپا قابل مقایسه باشد. علاقه و توجه روشنفکران به ادبیات اروپا و به‌خصوص ادبیات فرانسه باعث شد تا برخی آثار نویسندگان بزرگ آن زمان اروپا مانند ویکتور هوگو، لامارتین، ژان ژاک روسو، آلفونس دوده و شاتو بریان ترجمه شود که بر نوشته‌های بسیاری از ادیبان ایرانی تأثیر گذاشت.

شعر کلاسیک فارسی

مطابق نظریات سنتی در شعر فارسی تعداد ارکان عروضی هر شعر در محور عمودی همواره ثابت می‌ماند. نیز بنا به اقتضای قالب یا نوع ادبی شعر (نظیر غزل، مثنوی و رباعی)، قافیه با فرمولی ثابت تکرار می‌شد.

نظر نیما در باب شعر سنتی فارسی

علی اسفندیاری شاعر نو

نیما در ابتدای شاعری خود از شعر کهن فارسی نفرت داشت. اما بعدها نگاه خود را تغییر داد. نیما زمانی نوشته بود:

از تمام ادبیات گذشته قدیمی نفرت غریبی داشتم… اکنون می‌دانم که این نقصانی بود.

و در جای دیگری می‌نویسد:

من خودم یکی از طرفداران پا بر جای ادبیات قدیم فارسی و عربی هستم.

مخالفت سنت‌گرایان

نامه ها

وقتی نیما نظریه ادبی خود را تدوین می‌کرد حامیان شعر سنتی فارسی که باورهای خود را در معرض هجومی تمام عیار می‌دیدند اظهار داشتند که شعر فارسی به عنوان ارجمندترین نماد فرهنگی ایران در معرض نفوذ بیگانگان قرار گرفته‌است. از نظر آنان شعر نو نشانه تسلیم فرهنگی در برابر خارجی‌ها بود و به زودی روح فرهنگ ایرانی را نابود خواهد کرد. سنت‌گرایان در حقیقت معتقد بودند که نیما و پیروانش با این سنت آشنایی ندارند و حتی نیما را به مرگ تهدید کردند.

خرید کتاب «نامه‌ها» از دیجی‌کالا

نگاه محافل دانشگاهی به شعر نیما تا دهه چهل خورشیدی منفی بود و از پذیرش آن سر باز می‌زدند. اما نگاه سنت‌گرایان دانشگاهی به نظریات نیما با تلاش برخی استادان که به‌خصوص با نقد ادبی مدرن آشنایی داشتند رفته رفته تغییر کرد. در میان کسانی که نقشی مهم در تغییر نگرش رایج در دهه چهل خورشیدی داشتند باید از غلامحسین یوسفی و محمد رضا شفیعی کدکنی یاد کرد.

حمایت نوگرایان

برخی از شاعرانی که امروز در زمره نوگرایان به حساب می‌آیند از نخستین حامیان نیما بودند. از جمله این افراد باید به احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، هوشنگ ابتهاج و مهدی اخوان ثالث اشاره کرد.

شعر نیمایی و تحول اجتماعی در ایران مدرن

نیما می‌کوشید شعر معاصر فارسی را با نیازهای ایران مدرن سازگار کند. پس از جنبش مشروطه عرصه حیات اجتماعی ایران تغییر کرده بود. پیش از شعر، نثر فارسی با تلاش‌های کسانی نظیر طالبوف، حاج زین‌العابدین مراغه‌ای، صور اسرافیل و دیگران متحول شده بود و به نوعی خود را سازگار کرده بود. به‌طور کلی شعر جدید اشتیاقی خاص برای پرداختن به مسائل اجتماعی از خود نشان می‌دهد، در حالی که شعر کلاسیک چنین نیست.

نیما اگر چه هنوز هم مخالفانی در میان شاعران سنت‌گرا دارد توانسته است پیروان قابل توجهی برای خود دست و پا کند و ظرفیت تازه‌ای به شعر کهن فارسی اضافه کند.

شاعران نیمایی

  • حسین منزوی
  • مهدی اخوان ثالث
  • سهراب سپهری
  • فروغ فرخزاد
  • هوشنگ ابتهاج
  • منوچهر آتشی
  • محمدرضا شفیعی کدکنی
  • م. آزاد
  • احمد شاملو
  • قیصر امین پور
  • رضا براهنی
  • هوشنگ ایرانی
  • طاهره صفارزاده
  • احمدرضا احمدی
  • سید علی صالحی
  • محمدعلی سپانلو
  • محمد حقوقی
  • آزاده اسدی
  • منصور اوجی
  • علی باباچاهی
  • مفتون امینی
  • سیاوش کسرایی
  • یدالله رؤیایی
  • نصرت رحمانی
  • اسماعیل خویی
  • فرخ تمیمی
  • فریدون مشیری
  • نادر نادرپور
  • حمید مصدق
  • محمد زهری
  • اسماعیل شاهرودی
  • مرتضی امیری اسفندقه
  • سلمان هراتی

 

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه