۱۰ انیمیشن برتر پیکسار با شخصیت‌های حیوانات
آثار پیکسار را بخاطر کیفیت پویانمایی‌ها، داستانگویی تاثیرگذار و شخصیت‌های شگفت‌انگیزشان می‌شناسیم. این شخصیت‌های جذاب همیشه انسان نیستند، بلکه در واقع تعدادی از دوست‌داشتنی‌ترین شمایل پیکسار را حیوانات با خصوصیات شخصیتی ویژه خودشان تشکیل می‌دهند.
آخرین انیمیشن پیکسار با یک شخصیت حیوان «قرمز شدن» بود. داستان دختر ۱۳سالهای به نام می لی (رزالی چیانگ) که هنگام تجربه احساسات شدید تبدیل به یک پاندای قرمزرنگ می‌شود. این پاندای پشمالو و بزرگ یک شخصیت سرگرم‌کننده است که با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کند و در موقعیت‌های جذابی دخیل می‌شود. این پاندای قرمز به شخصیت‌های حیوان دیگری از خانواده پیکسار می‌پیوندد که هر کدام دوست‌داران خاص خودشان را دارند.
۱) داستان اسباب‌بازی (Toy Story)
- کارگردان: جان لسیتر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۵
اولین انیمیشن کمپانی پیکسار گروهی از شخصیت‌های غیرانسان را به تماشاگران معرفی می‌کند. شخصیت‌های اصلی در «داستان اسباب‌بازی» را اسباب‌بازی‌های کودکان تشکیل می‌دهد؛ شامل رکس (والاس شاون) که یک دایناسور تی‌رکس است، هم (جان راتزنبرگر) که قلکی حیله‌گر به شکل خوک است و یک سگ فنری (جیم وارنی). این اسباب‌بازی‌ها وقتی که انسانی در حال تماشایشان نیست زنده می‌شوند و به همراه دوستان دیگرشان چون وودی گاوچران (تام هنکس) و فضانوردی به نام باز لایت‌یر (تیم الن) به ماجراجویی‌های هیجان‌انگیزی می‌پردازند.
دلیلی که از «داستان اسباب‌بازی» یک انیمیشن بسیار جذاب و سرگرم‌کننده می‌سازد، به جزئیات دقیق در شخصیت‌پردازی برمی‌گردد. آن‌ها حتی در مواقع سختی نیز با شوخی‌ها، کارهای گروهی و رابطه دوستانه‌شان انسجام خود را به عنوان یک گروه حفظ می‌کنند. با تمام این اوصاف، هیچ جای تعجب ندارد که سه فیلم دیگر از این مجموعه در سالهای بعدی هم ساخته شد.
۲) زندگی یک حشره (A Bug’s Life)
- کارگردانان: جان لسیتر٬ اندرو استنتون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- محصول: ۱۹۹۸
انیمیشنی که با الهام از داستان فانتزی ازوپ یعنی «مورچه و ملخ»، پا به دنیای شلوغ مورچه‌ها می‌گذارد. داستان مورچه‌ای به نام فلیک (دیو فولی) که تصمیم به نجات گروهشان از دست ملخ‌هایی می‌گیرد که هر تابستان غذاهایشان را می‌دزدند. او برای این کار از گروهی از حشرات جنگجو کمک می‌گیرد، ولی آن‌ها در واقعی چیزی جز حشرات سیرک نیستند.
انیمیشنی پر از رنگ و روشنایی، که انواع دیگری از حشرات چون عنکبوت‌ها، کرم‌ها و کفشدوزک‌ها را هم شامل می‌شود. با وجود اینکه ممکن است حشرات برای بسیاری از انسان‌ها موجوداتی ترسناک یا چندش‌آور باشند، در این انیمیشن بسیار بامزه و دوست‌داشتنی بنظر می‌رسند. به طوری که هنگام تماشای اثر تا انتها از فلیک و دوستانش در راه حفظ بقا هواداری می‌کنید.
۳) در جستوجوی نمو (Finding Nemo)
- کارگردان: اندرو استنتون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۳
دلقک‌ماهی‌ای به اسم مارلین (آلبرت بروکس) پس از ربوده‌شدن پسرش نمو (الکساندر گولد) در سد بزرگ مرجانی، شروع به جست‌و‌جویی برای بازگرداندن او به خانه می‌کند. در این راه او با یک جراح‌ماهی آبی فراموش‌کار به نام دوری (الن دی‌جنرس) و حیوانات دیگری چون لا‌ک‌پشت دریایی‌ای به نام کراش (اندرو استنتون) و پلیکانی به اسم نیجل (جفری راش) آشنا می‌شود.
«در جستوجوی نمو» با طراحی زیبایش از اقیانوس و دنیای زیر آب تماشاگران را مجذوب خود می‌کند. اما نکته مهم و ویژه در مورد این انیمیشن به ترسیم احساسی‌اش از یک رابطه پدر-پسری برمی‌گردد. مارلین در حین این سفر به تصمیمات گذشته‌اش می‌اندیشد و در نهایت یاد می‌گیرد تا به نمو و استقلال او اعتماد کند.
۴) راتاتویی (Ratatouille)
- کارگردان: برد برد
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۷
موش صحرایی نابغه‌ای به نام رمی (پتن اسوالت) که آرزوی آشپز شدن در پاریس را دارد و ما در طول تماشای «راتاتویی» انواع بشقاب‌های خوشمزه را در دستانش می‌بینیم. او به طور مخفیانه‌ای با یکی از کارکنان آشپزخانه یک رستوران به نام لینگویینی (لو رومانو) همکاری می‌کند تا غذاهای محشر بپزند و مورد تأیید یک منتقد غذای سخت‌گیر قرار بگیرند.
با وجود اینکه رمی قادر به سخن گفتن با انسان‌ها نیست، به عنوان راوی انیمیشن حضور دارد و همچنین می‌تواند با دوستان موشش نیز حرف بزند. برای حل مشکل ارتباطی‌اش با لینگویینی، رمی به وسیله زبان بدن با او ارتباط می‌گیرد. صحنه‌ای که رمی گروهی از موش‌ها را برای آشپزی در رستوران دور هم جمع می‌کند همزمان هم هیجان‌انگیز و هم بامزه است.
۵) بالا (Up)
- کارگردان: پیت داکر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۹
کارل (اد اسنر) که پس از مرگ همسرش حاضر نیست خانه‌اش را تخلیه کند، با بستن صدها بادکنک هلیومی آن را تبدیل به یک بالون می‌کند. در این میان او به صورت تصادفی با خود پسر ۸سالهای به نام راسل (جردن ناگای) را نیز همراه می‌کند.
«بالا» که به افتتاحیه احساسی و درخشانش معروف است، با پی‌گیری ماجراجویی جذاب یک زوج متفاوت و حیوانات دوست‌داشتنی‌ای که در راه به آن‌ها اضافه شدند قلب بسیاری از تماشاگران را ربود. حیواناتی چون پرنده‌ای پرجنب‌وجوش و سگی به نام داگ (باب پترسون) که دارای قلاده‌ای خاص است که پارس کردنش را به زبان انسانی ترجمه می‌کند. همراهی این حیوانات با کارل و راسل در جهت پیروزی بر مشکلات پیش رو از این انیمیشن یک اثر جذاب ساخته است.
۶) دلیر (Brave)
- کارگردانان: برندا چپمن٬ مارک اندروز
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۲
با واقع شدن در اسکاتلند قرون وسطی، «دلیر» یک داستان افسانه‌ای در مورد طغیان است؛ طغیان پرنسس مریدا (کلی مک‌دونالد) که اراده‌اش برای آزادی منجر به طلسمی دردسرساز می‌شود؛ جادویی که منجر می‌شود تا مادرش، ملکه الینور (اما تامپسون)، و سه برادر کوچکش بدل به خرس گردند. حالا مریدا باید راهی برای شکستن این طلسم بیابد.
این خرس‌ها فقط از طریق خرخر کردن و بو کشیدن قادر به برقراری ارتباط‌اند و به همین دلیل با اداهای بدنی حرفشان را ابراز می‌کنند. این مخمصه بامزه بنظر می‌رسد ولی منجر به کج‌فهمی‌های یسیاری نیز می‌شود. مریدا در این راه باید تفاوت‌هایش را با مادر حل کند تا در نهایت خانواده‌اش دوباره مثل سابق دور هم جمع شوند.
۷) دایناسور خوب (The Good Dinosaur)
- کارگردان: پیتر سان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۵
این انیمیشن در یک جهان موازی که دایناسورها و انسان‌ها همزمان با هم زندگی می‌کنند می‌گذرد. یک دایناسور خجالتی و ترسو به نام آرلو (ریموند اوچوآ) طی یک طوفان از خانواده‌اش جدا می‌شود. حالا او در راه برگشت به خانه با یک پسربچه غارنشین به نام اسپات (جک برایت) همراه می‌شود.
حرکت بدیع و جسورانه در فیلمنامه این است که آرلو به عنوان دایناسور توانایی حرف زدن دارد، ولی پسربچه انسان نمی‌تواند سخن بگوید. با این حال رابطه دوستانه‌شان بسیار جذاب است؛ مملو از صحنه‌های احساسی، پرسه زدن در مناظر طبیعی ماقبل تاریخی و تصاویر خیره‌کننده. «دایناسور خوب» کاری می‌کند تا آرزو کنید که ای کاش هنوز دایناسورها روی زمین زندگی می‌کردند.
۸) در جستوجوی دوری (Finding Dory)
- کارگردان: اندرو استنتون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۶
دنباله‌ای بر «در جستوجوی نمو» که با ماموریتی تازه تماشاگران را به دل اقیانوس می‌برد. این بار تاکید بر روی جراح‌ماهی فراموش‌کار یعنی دوری است که در راه یافتن خانواده‌ش با دوستانش یعنی مارلین و نمو همراه می‌شود.
همچون انیمیشن قبلی، «در جستوجوی دوری» تصاویر زیبای زیر آب را با روایتی محکم و شخصیت‌هایی درخشان ترکیب می‌کند. در این نسخه تازه حیوانات دیگری که دوری در راه آن‌ها را ملاقات می‌کند شامل یک اختاپوس قرمز به نام هنک (اد اونیل)، یک وال به نام بیلی (تای بورل) و شیر دریایی‌ای به اسم فلوک (ادریس البا) می‌شود. مداخله‌های این دوستان تازه و قدیمی به دوری در این ماجراجویی خطرناکش کمک می‌رساند.
۹) روح (Soul)
- کارگردان: پیت داکر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- محصول: ۲۰۲۰
یک مدرس موسیقی دبیرستان به نام جو (جیمی فاکس) شانس این را می‌یابد تا به رویایش در موسیقی جز برسد. اما پیش از آن در یک تصادف می‌میرد و روحش به دنیای زیرین می‌رود. او در آنجا برای اینکه بتواند به زندگی برگردد، به روحی به نام ۲۲ (تینا فی) کمک می‌کند، اما هنگام برگشت به زمین او خود را در قالب یک گربه می‌یابد.
با اینکه دیدن جو در بدن یک گربه در وهله اول احمقانه بنظر می‌رسد، «روح» به خوبی تعادل میان کمدی و تراژدی را حفظ می‌کند. هم جو و هم ۲۲ روح‌هایی گم‌گشته‌اند که به دنبال معنایی در زندگی می‌گردند. در آخر این تبدیل شدن به یک حیوان است که منجر می‌شود تا جو ارزش زندگی را به درستی درک کند.
۱۰) لوکا (Luca)
- کارگردان: انریکو کاساروسا
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- محصول: ۲۰۲۱
داستانی بلوغ در مورد یک ماهی خارج از آب، به معنای واقعی کلمه! لوکا (جیکوب ترمبلی) یک هیولای دریایی جوان است که می‌تواند روی خشکی به ظاهر یک انسان دربیاید. در یک تابستان او و دوستش آلبرتو (جک دیلن گریزر) شهری کوچک به نام ریویرا را کشف می‌کنند، اما این دو برای پنهان نگاه داشتن چهره زیر آبشان به دردسر می‌خورند.
با اینکه «لوکا» داستانش را حول هیولاها به جای جانوران معمول دریایی برپا می‌کند، این شخصیت‌ها آنچنان تفاوتی با موجودات واقعی در دریا ندارند. در این میان صحنه‌های تبدیل شدن لوکا به انسان و نماهای کنار دریا هم به زیبایی ارائه شده‌اند. لوکا و آلبرتو در ابتدا هویتشان را از همه پنهان می‌کنند، ولی رفته‌رفته یاد می‌گیرند تا به خود حقیقیشان وفادار بمانند و به آن افتخار کنند.
منبع: collider
باشه ولی تقریبا هیچکدوم ربطی به حیوونا نداشتن