سفری مفرح به جهان اندیشه‌های فلسفی با «ریک و مورتی»

۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
ریک و مورتی و فلسفه. تصویر شاخص

در ۹ سال گذشته، «ریک و مورتی» خود را به عنوان یکی از تفکربرانگیز‌ترین سریال‌هایی که تا به امروز ساخته شده، ثابت کرده است. با نسبت منصفانه‌ای از شوخ‌طبعی که اندکی غمگینانه است، این سریال حجم عظیمی از موضوعات سنگین را نیز در خود جای داده است. ماجراجویی‌های شخصیت‌های سریال معمولا بر روی ایدئولوژی‌های فلسفی متمرکز است تا کنکاش علمی. با این حال علوم مختلف هنوز هم بخش مهم و قابل توجهی از این سریال را به خود اختصاص است، جایی که با خود انسان و اکتشافاتش همبستگی دارد. اینجاست که به نظر می‌رسد انحرافی از دین و مذهب موجود است و تمرکز بیشتری روی دستاورد‌های انسانی وجود دارد یا حتی دستاورد‌های خود ریک سانچز.

ریک در مقام یکی از دو شخصیت اصلی داستان، با بحرانی از آسیب‌های روحی روبه‌رو است که هم به شکل فیزیکی و هم به شکل روان‌شناختی آن را تجربه می‌کند. هر یک از این رویداد‌ها که با آسیب روحی جدی همراه است، مثل از دست دادن خانواده در دنیای اصلی‌اش، او را تبدیل به این فرد جامعه‌گریزی کرده است که امروز شاهدش هستیم. با نمایش نقطه نظرات مغایر که با هر چیزی حتی با ناشناخته‌ترین مذهب هم مخالف است، ریک خداوندگار جهان خود است اما با دسترسی به همه چیز و هر چیز، او همواره به دنبال هدفی است. این سریال انیمیشنی پر است از اینگونه مسائل فلسفی. این اثر دائما به نمایش فرآیند‌های فکری اگزیستانسیالیستی، نقطه نظرات نیهیلیستی و اندکی ابزوردیتی ادامه می‌دهد.

اگزیستانسیالیسم

ریک و مورتی و فلسفه. تصویر یک

ریک چه بسا یکی از تجسم‌های شخصیتی اصلی ایدئولوژی اگزیستانسیالیسم باشد. او تنها به خاطر خودش وجود دارد و تنها به خودش فکر می‌‌کند. با اینحال، او تردیدی درونش دارد و توانایی اینکه او اینقدر در جهان آزاد باشد. از آنجایی که ریک با داشتن منابعی که پیش از همه چیز حی و حاضر هستند، قدرت بی‌نهایتی در دست دارد، به غیر از خودش، جلوی هیچ قدرت یا خدای بزرگتری سر خم نمی‌کند و پاسخ‌‌گو نیست. با این حال به شکل طعنه‌آمیزی، وقتی که وارد فضایی عمیق می‌شود و مرگ را در آغوش می‌کشد، ریک به درگاه خدا دعا می‌کند تا زمانی که راه خودش را برای فرار از نابودی حتمی پیدا می‌کند و وقتی موفق می‌شود تا به خانه برگردد، بار دیگر خدا را به سخره می‌گیرد. چیزی که شگفت‌انگیز است، در آغوش گرفتن دین و مذهب به هنگام گریز از مرگ است و بعد از اینکه به کلی خلاص می‌شود، او دوباره به این طرز تفکر پشت می‌کند.

ریک کار‌های زیادی را صرفا به خاطر اینکه از پسشان بر‌می‌آید، انجام می‌دهد. شاید یکی از پررنگ‌ترین چیز‌های عجیب و مضحک از این شخصیت در قسمت سوم از فصل سوم رخ می‌دهد که عنوان این قسمت «ریک ترشی» است. دقیقا چرا ریک باید خودش را ترشی بیندازد؟ شاید جواب حقیقتا پیچیده‌ای در پس این فکر پنهان باشد که او فقط به خاطر اینکه قادر به انجام این کار است، دست به اقدام این عمل زده است و یک گروه آدم را برای این کار اجیر کرده است، باز هم صرفا به این خاطر که می‌تواند. با اینحال به نظر می‌رسد که ریک از این کار‌های غیرمنتظره لذت می‌برد، به این دلیل که وقتی ریک پروردگار جهان علم نیست، یک پدر و پدربزرگ است. این به نظر می‌رسد که ریک را می‌ترساند که اغلب اوقات در تلاش است تا به زندگی خود پایان دهد و یا وقتی که با افکارش تنها گذاشته می‌شود، لااقل یک بحران وجودی را تجربه کند.

در قسمت دوم از فصل چهارم، ریک و مورتی به نام «پیرمرد و صندلی» او توالت خودش که مثل یک پناه‌گاه و معبد افکار است، با تله‌های مختلفی که خودش می‌سازد، بمباران می‌کند تا هر کسی را که تلاش می‌کند تا به بهشت او تجاوز کند، دستگیر کند. با این وجود، اوضاع کمی دلسرد‌کننده می‌شود وقتی که این متجاوز به نوعی به یک مشوق برای ریک تبدیل می‌شود تا خوب به خودش نگاه کند که به شکل اجتناب‌ناپذیری برای خود ریک هم اتفاق می ‌افتد وقتی که قرار است ریک روی توالت بنشیند و به محض نشستن، این تله‌های خودساخته به دنبال شکارکردن او هستند. هولوگرام‌ها جان می‌گیرند تا اشتیاق ریک را برای ایزوله‌کردن خودش از جهان پیرامون را به باد استهزا بگیرند. طعنه‌آمیز است که بزرگترین نقطه قوت این شخصیت ذهن و تفکر اوست اما از طرفی چیزی است که او بیشترین ترس را از آن دارد.

نیهیلیسم

ریک و مورتی و فلسفه. نیهلیسم

از اولین فصل نمایش این سریال، ریک و مورتی به دنبال تفکر پوچ‌گرایی بوده است که به نظر می‌رسد معنی زندگی را به کلی نفی می‌کند. اینچنین می‌نماید که شخصیت‌های اصلی از جهانی پرتاب شده‌اند تا جهانی دیگر را تغییر دهند مثل اینکه کسی دارد باک بنزینش را پر می‌کند. با اینحال، این کار روح هر دوی آن‌ها را زخمی می‌کند. در قسمت هشتم از فصل اول، با نام «دقیقه‌های ریکستی» مورتی پیش خواهرش اعتراف می‌کند که او اصالتا از این جهان نیست. به محض رسیدن‌شان به این دنیا، آن‌ها باید همزاد خود را بکشند و آن‌ها را در حیات پشتی چال کنند. این حقیقت که این پسر دبیرستانی تنها چندین قدم با مرگ خود فاصله دارد، برای کل سریال یک درس عبرت است. این موضوع و دیدن جهانی پهناور از موجوداتی که همواره در رنج و عذاب هستند، درک او از حقیقت و مفهوم زندگی را منحرف کرده است.

وجود هیشکی هدفمند نیست. هیشکی به هیچ جا تعلق نداره. همه قراره بمیرن. بیا بشین و یکم تلویزیون تماشا کن.

جملات کوتاهی مثل این از دید نقطه نظر سریال درباره‌ی جهان هستی، تاثیر شگرفی را بر مخاطب می‌گذارد. با همه‌ی این اوصاف، چیزی که به دیدگاه مورتی استحکام و قوت می‌بخشد، این است که زندگی در حقیقت به جریان خود ادامه می‌دهد. چه آن‌ها با آسیب روحی مواجه شده‌ باشند یا نه، این قسمت‌ها بیشتر اوقات فقط دارد آن‌ها را بازنشانی می‌کند. زندگی به شکلی بی‌رحمانه به وضعیت فعلی خود ادامه می‌دهد. ما شاید کورسویی از احساسات را ببینیم که برای مدت کوتاهی دوام می‌آورند اما آن‌ها یا پنهان شده‌اند یا عمیقا در ناخودآگاه ما مدفون هستند. به  این دلیل با همه‌ی این تفاسیر، همه چیز در نیهلیسم، بیهوده و بی‌معنی است.

ابزوردیسم

ریک و مورتی و فلسفه. ابزوردیسم

«ریک و مورتی» با سکانس‌‌هایی که لحظات سرگرم‌کننده و نامتعارفی با موضوعات ابزوردیستی ایجاد می‌کند، غریبه نیست. با وجود این، همه چیز در این سریال با مفاهیم خاص خودش همراه است. در قسمت ششم از فصل  دوم که عنوانش «ریک‌ها باید دیوانه باشند» است، ریک مورتی را به جهانی درونی باتری ماشینشان می‌برد. ولی با این وجود، آن جهان مینیاتوری و ساکنانش درست مثل جهان ماست اما یگانه هدف ساکنانش تامین توان مورد نیاز تجهیزات برقی ریک است. آن‌ها به عمق جهان‌های مینیاتوری و جهان مینیاتوری خودشان می‌روند تا چرخه‌ی کاپیتالیستی زندگی را برملا کنند تا به این وسیله، ما به جامعه‌ی خود نگاهی بکنیم.

هدف غایی جانوران بیگانه‌ای که در باتری خودروی ریک زندگی می‌کنند، این است که قدرت باتری خودروی ریک را تامین کنند. ریک خدای جهان آن‌ها است و برای آن‌ها تره هم خورد نمی‌کند و در واقع آن‌ها را به عنوان چیز‌هایی دورانداختنی می‌بیند. وقتی که ریک و مورتی به آنجا می‌رسند تا آن‌ها را ببینند، او شوخی‌کنان با آن‌ها دیدار می‌کند و انگشت وسطی خودش را به آن‌ها نشان می‌دهد. این چه چیزی را درباره‌ی جهان خودمان به ما می‌گوید؟

موجودات ریزی که شامل زیپ هم می‌شود و صداپیشگی آن بر عهده‌ی پادشاه کنونی برنامه‌های آخر شب یعنی استیون کولبرت است، دقیقا به میزانی آگاهی از جهان خودشان دارند که ما از دنیای پیرامون خود داریم. در حالی که شاید درون باتری خودرو زندگی نکنیم، عدم آگاهی از این وجود دارد که کجا از مذهب، امنیت و دانش کمک بگیریم. ریک و مورتی این عدم آگاهی را می‌‌پذیرد و پاسخ‌های متداول را رد می‌کند و گاهی اوقات در پوچی خود غوطه ور می‌شود اما از آن به شکلی خلاقانه و به نفع خود بهره می‌‌گیرد.

منبع: Movieweb

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. Avatar افعی

    آنارشیسم هم بود
    خوده سازنده ها گفتن که ریک سانچز یه آنارشیسته
    و آتئیسم هم هست چون خوده ریک سانچز تایید شده که آتئیسته

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه