۱۰ راز پنهان درباره اچ. پی لاوکرفت، از مشهورترین نویسندگان سبک ترسناک

۱۳ آبان ۱۴۰۲ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
مجسمه لاوکرفت

اچ. پی لاوکرفت (H. P. Lovecraft) یکی از برجسته‌ترین نویسندگان سبک ترسناک و گوتیک در سده‌ی بیست میلادی است. داستان‌های کوتاه و رمان‌های او پایه‌گذار سبکی خاص از ژانر وحشت بودند که امروزه برای توصیف این گونه از رسانه‌ها از صفت «لاوکرفتی» استفاده می‌کنند.

هاوارد متولد ۱۸۹۰ میلادی در رود آیلند، یکی از ایالت‌های نیوانگلند است. وی  از کودکی علاقمند بود در حوزه‌ی علوم تجربی فعالیت کند؛ اما وضعیت نامناسب جسمی او مانع رفتن‌ش به دانشگاه شد. لاوکرفت بیشتر عمر خود را در فقر و انزوا گذراند و حتی شهرت او تا پس از مرگ لاوکرفت محقق نشد.

از سال ۱۹۳۲ میلادی به بعد،‌تقریبا همه‌ی داستان‌های کوتاه لاوکرفت در مجله‌ی «داستان‌های عجیب» (Weird Tales) منتشر شد. یکی از معروف‌ترین آثار لاوکرفت، یعنی مجموعه داستان‌های «میتوس کثولو» (Cthulhus Mythos) تقابل انسان‌های معمولی ساکن نیوانگلند با موجودات وحشتناک فرازمینی را توصیف می‌کند. در این داستان‌های کوتاه لاوکرفت جزئیات جذاب جغرافیا و فرهنگ نیوانگلند را با دانش دقیق خود از اسطوره‌شناسی درهم می‌آمیزد.

دیگر داستان‌های کوتاه هاوارد لاوکرفت به اتفاقات وحشتناک مشابهی می‌پردازند که در آن واقعیت‌های غیرمنتظره با فانتزی‌های بیمارگونه و ترسناک پیوند می‌خورند. از جمله‌ دیگر آثار برجسته‌ی لاوکرفت می‌توان به این موارد نیز اشاره کرد: پرونده‌ی چارلز دکستر وارد (The Case of Charles Dexter Ward) که پس از مرگ هاوارد در سال ۱۹۴۱ میلادی منتشر شد، در کوه‌های جنون (At the Mountains of Madness)، و سایه بر سر اینسموث (The Shadow Over Innsmouth) که هر دو در سال ۱۹۳۶ میلادی زیر چاپ رفتند.

اچ. پی. در بیان این داستان‌های هولناک زبانی شاعرانه داشت؛ به طوری که در این ژانر ادبی به خصوص به استانداردهای ویژه‌ای دست یافت که برای همگان قابل دستیابی نیست. در ادامه به ده نکته درباره‌ی زندگی و آثار هاوارد فیلیپس لاوکرفت اشاره می‌کنیم که شاید پیش از این نمی‌دانستید:

طرحی از لاوکرفت

۱. مادر و پدر لاوکرفت به طور جداگانه در بیمارستان روانی بستری شدند

وینفیلد اسکات لاوکرفت، پدر هاوارد، در زمانی که او تنها سه سال داشت در بیمارستان روانی باتلر بستری شد. تشخیص پزشکان روان‌پریشی و واقعیت‌گریزی بود. وینفیلد در ۱۸۹۸ میلادی، یعنی زمانی که هاوارد هشت ساله بود، درگذشت. تا به امروز، شایعاتی مبنی بر ابتلای وینفیلد به سیفیلیس وجود دارد؛ اما نه اچ. پی. و نه مادرش هیچ‌گاه علائمی از این بیماری از خود نشان ندادند.

سارا سوزان فیلیپس لاوکرفت بعدها در سال ۱۹۱۹ میلادی به بیمارستان روانی مذکور منتقل شد. او تا دو سال با پسرش به طور مداوم نامه‌نگاری می‌کرد تا اینکه به دلیل عوارض پس از عمل‌های جراحی درگذشت.

۲. لاوکرفت می‌خواست ستاره‌شناسی را به طور حرفه‌ای دنبال کند اما نتوانست حتی دبیرستان را تمام کند

اچ. پی. همواره از کودکی به بیماری‌های مختلف و ضعف جسمانی دست و پنجه نرم می‌کرد. همین موضوع باعث می‌شد نتواند مرتب در کلاس‌های مدرسه شرکت کند؛ از این رو هاوارد تقریبا خود‌آموز محسوب می‌شود. او به تدریج به سمت کتاب‌های حوزه‌ی نجوم و شیمی گرایش پیدا کرد و همچنین علاقه‌ی خاصی به آثار نویسندگان گوتیک مثل ادگار آلن پو داشت. لاوکرفت به دلیل همین بیماری‌ها و آنچه خودش «فروپاشی روانی» می‌خواند، هرگز موفق به پایان دبیرستان نشد و فقط با توجه به علاقه‌ی شخصی در حوزه‌های مختلف به کسب دانش پرداخت.

۳. او به ندرت در طول روز از خانه خارج می‌شد

لاوکرفت تنها بعد از غروب آفتاب خانه را ترک می‌کرد و پس از آن تا دیروقت بیدار می‌ماند تا درباره‌ی علوم، نجوم و ستاره‌شناسی بخواند و بنویسد. همین باعث می‌شد روز بعد تا دیروقت بخوابد و بدن‌ش رنگ‌پریده و لاغر باشد.  حتی مادرش در دوران کودکی هاوارد اندام او را با صفات «مضحک» و «گروتسک» توصیف می‌کرد و به پسرش هشدار می‌داد که در خانه پنهان شود تا مردم نتوانند او را ببینند. او در سال ۱۹۲۶ میلادی اینگونه نوشت:

من اساسا خیلی گوشه‌نشین هستم و تا جای ممکن کار به کار مردم ندارم. من فکر می‌کنم که اکثریت مردم فقط من را عصبی می‌کنند و تنها در مواقع خاص و منحصربه فرد است که زمانی با کسی رو به رو شوم که مرا عصبی نکند.

کتاب کلید سیمین اثر هوارد فیلیپس لاو کرفت

۴. او دوست صمیمی هری هودینی بود

سال ۱۹۲۴ میلادی بود که سردبیر مجله‌ی داستان‌های عجیب از لاوکرفت خواست تا مطلبی را برای شعبده‌باز معروف هری هودینی بنویسد. (هاوارد در این سال‌ها اغلب از طریق نوشتن به جای دیگران (Ghostwriting) و بازنویسی متون کسب درآمد می‌کرد.) لاوکرفت پس از شنیدن داستان هودینی معتقد بود که این مطلب آشغال محض است اما حاضر شد به ازای یک دستمزد درست و درمان داستان را به جای هودینی بنویسد. در این داستان ظاهرا واقعی، هودینی از ربوده شدن توسط یک راهنمای تور مصری و رو به رو شدن با خدایی که الهام‌بخش ابوالهول بزرگ جیزه (The Great Sphinx of Giza) می‌گوید. این داستان اواخر همان سال تحت عنوان «زیر اهرام» (Under the Pyramids) منتشر شد که هودینی را بسیار خوشحال کرد؛ به طوری که تا زمان مرگ خود در سال ۱۹۲۶ میلادی همواره لاوکرافت را برای کار به دیگران پیشنهاد می‌داد.

۵. لاوکرفت در طول زندگی خود نزدیک به صد هزار نامه نوشت

اگر این رقم درست باشد، باید لاوکرفت را پس از ولتر نویسنده‌ی فرانسوی در رده‌ی دوم بیشترین نامه‌نگاری‌ها قرار دهیم. هاوارد فیلیپس به طور مکرر برای دوستان، خانواده و نویسندگان آماتوری که اشتیاق زیادی برای صحبت با لاوکرافت داشتند، نامه می‌نوشت. بسیاری از این نویسندگان نوپا با تأثیر پذیرفتن از آثار لاوکرفت، تم‌ها، کاراکترها و…در کتاب‌های خود از عناصر لاوکرفتی استفاده کردند. از جمله افراد مهمی که در میان دریافت کنندگان این نامه‌ها بودند میتوان به نویسندگان برجسته رابرت بلوخ (نویسنده‌ی کتاب روانی یا «Psycho»)، هنری کاتنر (نویسنده‌ی دنیای تاریک یا «The Dark World»)، رابرت ای. هاوارد (نویسنده‌ی کونان بربر «Conan the Barbarian») و شاعر برجسته ساموئل لاومن اشاره کرد.

۶. او واقعا به روابط زناشویی علاقه‌ای نداشت

پس از مرگ او، سونیا همسر او ،به یکی از پژوهشگران که درباره‌ی زندگی هاوارد تحقیق می‌کردند گفت که لاوکرفت در سن ۳۴ سالگی همچنان از روابط زناشویی طفره می‌رفته است. طبق گزارشات، لاوکرفت پیش از ازدواج با سونیا کتاب‌های زیادی درباره‌ی روابط جنسی خواند و مطالعه کرد تا در شب عروسی بتواند آن‌ها را اجرا کند. سونیا بعدها گفت که لاوکرفت هیچ وقت شروع کننده‌ی این روابط نبود:

«به نظر می‌رسید که حتی ذکر یک کلمه درباره‌ی این مسائل لاوکرفت را ناراحت می‌کرد. هاوارد حتی یک بار گفت که مرد اگر در زمان اوج میل جنسی‌اش، که از نظر او ۱۹ سالگی بود، ازدواج نکند، دیگر تمام تمایلات نسبت به این روابط را به ویژه پس از سی سالگی از دست می‌دهد. من از این موضوع شوکه شدم اما سکوت کردم.»

۷. لاوکرفت از کابوس‌های شبانه رنج می‌برد

البته این کابوس‌های شبانه با کابوس‌های معمولی که همه‌ی ما داریم تفاوت دارند. این نوع شدید که تنها سه درصد از بزرگسالان را درگیر می‌کند، عامل پارانویا و تجربه‌های وحشتناک لاوکرفت حتی از سنین کودکی بود. این کابوس‌ها موجب می‌شوند فرد مبتلا به فریاد زیاد از خواب بیدار شود و به طور فیزیکی حرکت‌های شدیدی را تجربه کند. اچ. پی. آن چه را که در خواب می‌دید با عنوان «شب‌بازها» (Nightgaunts) توصیف می‌کرد. این موجودات بعدها در کتاب‌های او با ظاهر انسان‌نماهای لاغر، سیاه و بی‌چهره توصیف شدند که قربانیان خود را وادار به تسلیم می‌کردند.

این مشقت لاوکرفت به نثر فانتزی و کابوس‌وار او نیز وارد شد و به شدت و عمق وحشت توصیف شده در آثارش دامن زد. او در نامه‌ای در سال ۱۹۱۸ میلادی نگاشت:

آیا متوجه می‌شوید که برای خیلی از مردان تفاوت بزرگ و عمیقی ایجاد می‌کند که چیزهای که درباره‌شان می‌بینیم، درواقع همانطور که می‌نمایند نباشند؟ اگر حقیقت به هیچ چیز ختم نمی‌شود، پس باید خیالات و خواب‌هایمان را همان قدر مهم و جدی در نظر بگیریم که اتفاقات زندگی روزمره‌مان را.

۸. لاوکرفت الهام‌بخش بتمن، بلک سبث، ساوث پارک و بسیاری چیزهای دیگر بوده است

حتی اگر خود بتمن متأثر از لاوکرفت و دنیای لاوکرفتی نباشد، شهری که داستان‌های بتمن در آن اتفاق می‌افتد از لاوکرافت بهره گرفته است. آرکام (Arkham) نامی است که اچ. پی. روی شهر داستان‌هایش گذاشت؛ شهری که ماجرای بسیاری از داستان‌های کوتاه و رمان‌هایش در آن اتفاق می‌افتد. این نام در بتمن یادآور شهر آرکام و بیمارستان روانی آرکام است که در کمیک، فیلم‌ها، و ویدیوگیم‌های بتمن همواره نقشی پررنگ دارند. بسیاری فیلم دیگر نیز وجود دارند که همگی از لاوکرفت الهام گرفته‌اند.

کثولو در یکی از اپیزودهای ساوث پارک سر و کله‌اش پیدا شده و جاستین بیبر را می‌کشد! یکی از آلبوم‌های گروه بلک سبث (Black Sabbath) «پشت دیوار خواب» (Behind the Wall of Sleep) نام دارد که بر اساس یکی از داستان‌های کوتاه لاوکرفت نامگذاری شده است. «کتاب مردگان» (The Book of the Dead) که در یکی از فیلم‌های سم ریمی در یک کابین پیدا می‌شود، مبتنی بر کتاب «نکرونومیکون» (Necronomicon) از لاوکرافت است.

۹. اچ. پی. لاوکرفت زیر سنگ قبر خودش دفن نشده است

لاوکرفت در سال ۱۹۳۷ میلادی بر اثر سرطان روده کوچک درگذشت. به خاطر علاقه‌ی لاوکرافت به علوم تجربی، وی یادداشت‌های مفصل و دقیقی از بیماری و علائم خود به جا گذاشته است. زمانی که لاوکرفت درگذشت، او را در گورستان سوان پوینت و در بنای یابود خانواده‌ی مادری‌اش دفن کردند. اما بعدها طرفداران هاوارد کوشیدند تا قبر جداگانه‌ای برای لاوکرفت درست کنند تا یاد و خاطر او با احترام بیشتری نگه داشته شود. از این رو در سال ۱۹۷۷ میلادی گروهی از طرفداران لاوکرفت سنگ قبر جداگانه‌ای را خریداری و نصب کردند. در سال ۱۹۹۷ میلادی یکی از طرفداران دو آتشه‌ی لاوکرفت کوشید تا جسد اچ. پی. را زیر سنگ قبر جدید دفن کند؛ اما با اینکه سه فوت زمین قبر او را حفر کرد، نتوانست جسدی از لاوکرفت پیدا کند و به همین دلیل از ایده دست کشید.

کتاب احضار کطولحو اثر هاوارد فیلیپس لاوکرفت نشر پیدایش

۱۰. کثولو را در واقع «خلولهولو» تلفظ می‌کنند

لاوکرفت در نامه‌ای در سال ۱۹۳۴ میلادی به یک نویسنده‌ی آماتور به نام دوئن وی رایمل توضیح داد که چگونه باید نام این آفرینش بیگانه‌اش را تلفظ کرد:

اسم این موجود جهنمی در واقع توسط موجوداتی اختراع شده که اندام صوتی آن‌ها شباهتی به انسان نداشته است؛ بنابراین هیچ راهی وجود ندارد که انسان بتواند با اندام صوتی‌ای که اکنون در اختیار دارد، نام کثولو را به درستی تلفظ کند. هجاهای این زبان هرگز نمی‌توانند توسط گلوی انسان ادا شوند. نزدیک‌ترین تلفظ به آن گونه که انسان می‌تواند صدای این موجودات را تقلید کند، چیزی شبیه « خلولهولو» است که در آن هجاها به حالتی خشن از گلو تلفظ می‌شوند.

منبع: The Guardian

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه