۲۰ صحنه‌ی آدم‌کشی برتر در تاریخ فیلم‌های سینمایی

۲۳ آذر ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۴ دقیقه

خشونت همیشه وجود داشته است و ما به‌واسطه‌ی سینما،  این پدیده را در نزدیک‌ترین حالت ممکن با اعماق وجود لمس می‌کنیم؛ زیرا هیچ‌گاه شاهد قتلی خونین و ناظر کشتاری هولناک نبوده‌ایم، حداقل اکثرمان. در تاریخ هنر هفتم، تعداد بسیار زیادی فیلم وجود دارد که با سکانس‌های قتل و کشتار تاثیرگذارشان، برای همیشه در ذهن تماشاگر باقی مانده‌اند. کشتن یک نفر در زندگی واقعی غیرقانونی است اما رابطه‌ای دوگانه میان سرزنش (عذاب وجدان) و علاقه به مرگ وجود دارد که مردم را مجذوب و شیفته‌ی صحنه‌های کشتار می‌‌کند. در طول سال‌ها، علاقه‌ی فزاینده و شدیدی به بازنمایی فرهنگیِ مقوله‌ی جرم وجود داشته است. به‌ همین دلیل، فیلم‌سازان به‌منظور خلق آثار هنری با محوریت مبحثی که جامعه آن را در دسته‌ی اعمال «غیراخلاقی و غیرقانونی» طبقه‌بندی می‌کند، فعالیت‌های بسیاری انجام داده و فیلم‌های به‌شدت ماندگاری خلق کرده‌اند.

بسیاری از صحنه‌ها و سکانس‌های بزرگ قتل و کشتار مانند قتل عام در فیلم «اعتصاب» (۱۹۲۵) به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین یا صحنه پمپ بنزین در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» (۲۰۰۷) برادران کوئن، در این فهرست وجود ندارند. اما در مطلب پیش‌رو می‌توانید برخی از بهترین صحنه‌های کشتار را مشاهده کنید که تاثیر زیادی در تاریخ سینما داشته‌اند. علاوه‌بر این موارد، ممکن است تعدادی از آن‌ها را ندیده باشید، بنابراین اگر عاشق اقیانوس بی‌انتهای سینما و جادوی عجیبی که توسط این مدیوم خلق می‌شود هستید، این فهرست را از دست ندهید.

هشدار: در این مطلب خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

۲۰. نبرد سلطنتی (Battle Royale)

فیلم نبرد سلطنتی

کازوئو کیریاما سه‌نفر را با مسلسل به‌قتل می‌رساند و شوگو کاوادا، کیریاما را می‌کُشد.

  • کارگردان: کینجی فوکاساکو
  • بازیگران: تاتسویا فوجیوارا، ماسانوبو آندو، چیاکی کوری‌یاما و…
  • محصول: ۲۰۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۶ از ۱۰

انتخاب یک صحنه‌ی کشتار در فیلم‌های خشونت‌آمیز کار بسیار دشواری است زیرا اکثر آن‌ها جذاب و به‌یادماندنی هستند؛ بنابراین به‌راحتی می‌توان درک کرد که عده‌ای با این انتخاب‌ها مخالف باشند. کازوئو کیریاما در فیلم «نبرد سلطنتی» یک فرد روان‌پریش است که از بازیِ مرگ لذت می‌برد. در صحنه‌ی انتخابی ما، او سه فرد متخصص که قصد هک کردن یک پایگاه نظامی را داشتند به‌قتل می‌رساند. آتش‌سوزیِ ناشی از انفجار، چشمان کیریاما را کور می‌کند و او را به‌کام مرگ می‌کشاند.

شوگو کاوادا تصمیم می‌گیرد تا کازوئو کیریاما را بُکشد. در حالی که هردو توسط شعله‌های آتش احاطه شده‌اند، موسیقی فوق‌العاده‌ای -که توسط ماسامیچی آمانو ساخته شده است- به‌گوش می‌رسد و صحنه را به‌شدت پرتنش و حماسی‌تر می‌کند. وقتی گلوله‌ها به پرواز درمی‌آیند، همه‌چیز خیلی سریع اتفاق می‌افتد و ما در ابتدا نمی‌توانیم مطمئن باشیم که چه کسی به‌قتل رسیده است؛ اما در نهایت متوجه مرگ کیریاما می‌شویم.

اکثر علاقه‌مندان به سینمای ژاپن، صحنه‌های قتل را با کاتاناهای کشنده و شمشیر سامورایی‌ها به‌خاطر می‌آورند اما در فیلم «نبرد سلطنتی»، اسلحه و انفجارهای گسترده حرف اول را می‌زنند؛ یا به‌عبارتی دیگر، داغیِ گلوله‌ها به بُرَندگیِ تیغ شمشیرها می‌چربد.

۱۹. کازینو (Casino)

فیلم کازینو

صحنه‌ی بمب‌گذاری و انفجار ماشین سم راتستاین

  • کارگردان: مارتین اسکورسیزی
  • بازیگران: رابرت دنیرو، جو پشی، شارون استون، جیمز وودز و…
  • محصول: ۱۹۹۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۲ از ۱۰

رابرت دنیرو بیشتر به‌خاطر بازی در نقش آدم‌های سرسخت شهرت دارد، آدم‌هایی که هرگز کشته نمی‌شوند. اما در این فیلم، او در همان ابتدای داستان می‌میرد. وقتی سَم از کازینو خارج می‌شود، با یک کت گران‌قیمت، شلوار سفید و سیگاری بر لب به‌سمت ماشین خود حرکت می‌کند. صدای او در قالب نریشن به‌گوش می‌رسد و می‌گوید: «وقتی کسی را دوست دارید، باید به او اعتماد کنید. راه دیگری ندارید، باید کلید هر چیزی که به شما تعلق دارد را به او بدهید. در غیر این صورت، چه فایده‌ای دارد؟ و من برای مدتی بر این باور بودم که این همان عشقی است که در اختیار داشتم».

چیزی که ممکن است در هنگام تماشای «کازینو» توجه مخاطب را به‌خود جلب کند، شمایل ساختگی و بدلی‌ای (یک مانکن) است که پیش از صحنه‌ی انفجار در نمای آغازین جایگزین دنیرو می‌شود. اما زمانی که به‌پایان فیلم نزدیک می‌شوید، غافلگیری‌های اسکورسیزی یکی پس از دیگری به منصه‌ی ظهور می‌رسند و دیگر نمی‌توانید به‌حقایق نقش‌بسته در تصویر اعتماد کنید. در این صحنه‌ی به‌خصوص، خبری از خون‌ریزی‌های هولناک و شلیک‌های پیاپی نیست اما مرگ مرموز و ناگهانی‌ای که توسط مارتین اسکورسیزی پدیدار می‌شود، به‌شکل غریبی حماسی و تکان‌دهنده است.

۱۸. استوکر (Stoker)

فیلم استوکر

ایندیا استوکر انتقام مرگ پدرش را از عموی خود (چارلی) می‌گیرد

  • کارگردان: پارک چان-ووک
  • بازیگران: نیکول کیدمن، میا واشیکوفسکا، متیو گود، درموت مالرونی و…
  • محصول: ۲۰۱۳
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۸ از ۱۰

بسیاری از منتقدان و مخاطبین سینما، «استوکر» را یک فیلم جنایی کم‌ارزش می‌دانند که در کارنامه‌ی قدرتمند پارک چان-ووک هیچ جایگاه و اعتبار خاصی ندارد. اما صحنه‌ی کشتار موجود در این فیلم می‌تواند از جایگاه قابل قبولی در فهرست ما برخوردار باشد.

با تماشای «اولدبوی» و «خانم انتقام»، به‌وضوح می‌توانید متوجه شوید که مسئله‌ی انتقام، به‌عنوان یک مضمون تکرارشونده در فیلم‌های پارک چان-ووک شناخته می‌شود. اما در «استوکر»، با ماهیت وجودیِ انسان و تمایلات اکتسابی‌اش مواجه‌ایم.

در این صحنه، عموی ایندیا (چارلی) او را فرا می‌خواند و هنگامی که ایندیا از راه می‌رسد، چارلی برادرزاده‌اش را می‌بیند که در حال کشیدن ماشه‌ی اسلحه‌ای (تک‌تیرانداز) است که همراه با پدرش برای شکار استفاده می‌کرد. اگر فیلم را تماشا کرده باشید، بدون شک معانی نمادین پوشیدن کفش پاشنه‌بلند و پشت سر گذاشتن تمام معصومیت ایندیا استوکر را می‌دانید. در این صحنه ایندیا را می‌بینید که به عموی خود شلیک می‌کند و مادرش با حالتی حیرت‌زده به او خیره شده است.

صحنه‌ی قتل و کشتار در فیلم «استوکر» مانند «اولدبوی» تکان‌دهنده و بنیان‌کَن نیست یا رگه‌های فانتزی «من یک سایبورگ هستم، اما مشکلی نیست» را در اختیار ندارد اما می‌توان با آن همذات‌پنداری کرد و از یک انتقام خانوادگی لذت برد.

۱۷. حرامزاده‌های لعنتی (Inglourious Basterds)

فیلم حرامزاده‌های لعنتی

دانی دونوویتز (ملقب به خرس یهودی) و چوب بیسبالش

  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • بازیگران: برد پیت، کریستوف والتس، الی راث، دایان کروگر، ملانی لوران، مایکل فاسبندر و…
  • محصول: ۲۰۰۹
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۳ از ۱۰

حضور آدمکش‌ها و وجود سکانس‌های قتل و کشتار در فیلم‌های کوئنتین تارانتینو، امری پرتکرار و طبیعی است. سینمای خشونت‌آمیز و سرگرم‌کننده‌ی او در اکثر موارد با جنایت‌های وسیع و جذاب تکمیل می‌گردد. در فیلم «حرامزاده‌های لعنتی»، کشتار را در طول جنگ جهانی دوم تجربه می‌کنیم و به‌همین دلیل، عدم حضورش در این لیست غیرممکن به‌نظر می‌رسد.

دانی دونوویتز که به‌عنوان «خرس یهودی» نیز شناخته می‌شود، کابوس سربازان آلمانی است و این ترس، از قدرت بسیار او و شیوه‌ی منحصربه‌فردش در برخورد با آلمان‌ها نشأت می‌گیرد. به‌قول ستوان آلدو رِین، «دانی با چوب بیسبال مغز آن‌ها را متلاشی می‌سازد، این کاری است که او انجام می‌دهد».

در این صحنه‌ی جذاب، آلدو به ورمر توصیه می‌کند تا اطلاعاتی را که می‌خواهد به او بدهد، اما ورمر با احترام و مانند یک جنتلمن واقعی، این درخواست را نمی‌پذیرد. اینجاست که موسیقیِ حماسی و هیجان‌انگیزی به‌گوش می‌رسد و «خرس یهودی» با چوب بیسبال معروفش، آماده می‌شود تا مغز و جمجمه‌ی ورمر را با هجمه‌ای از خون ترکیب کند و او را به‌عالم مرده‌ها بفرستد.

۱۶. رمبو (Rambo)

فیلم رمبو

رمبو تعداد زیادی از سربازان برمه را می‌کُشد

  • کارگردان: سیلوستر استالونه
  • بازیگران: سیلوستر استالونه، جولی بنز، گراهام مک‌تاویش، متیو مارزدن و…
  • محصول: ۲۰۰۸
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

زمانی که قرار است مزدوران توسط گروهی از دزدان دریاییِ برمه‌ای اعدام شوند، رمبو آن‌ها را نجات می‌دهد و به‌طرز وحشیانه‌ای سر یکی از دزدان دریایی را از تنش جدا می‌کند. آن‌ها با صدای شلیک مسلسل رمبو گیج می‌شوند و هنگامی که سربازان جوخه سر خود را برمی‌گردانند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است، قتل عام شروع می‌شود و رمبو با تیرباری که داخل جیپ قرار دارد، تعداد زیادی از دشمنان را می‌کُشد و تکه تکه می‌کند. در این لحظه است که مزدوران به‌واسطه‌ی هرج و مرج ایجاد شده، به‌سمت دزدان دریایی یورش می‌برند.

تعداد زیادی از نیروهای دشمن از بین می‌روند؛ در حالی که رمبو هنوز در تلاش است تا مزدوران را نجات دهد. چیزی که در این سکانس ۶ دقیقه‌ای بسیار چشمگیر به‌نظر می‌رسد، مرگ‌های گرافیکی با ریتم تدوینی بسیار سریع است که تماشاگر را وادار می‌سازد تا چیزی شبیه به جنگ را تجربه کند.

سکانس‌های قتل و کشتار زیادی را می‌توان از سری فیلم‌های «رمبو» گلچین کرد اما شاید این قتل عام طولانی و حمام خونی که توسط جان رمبو به‌وجود آمد، یکی از خاطره‌انگیزترین و ماندگارترین‌ها در میان تمام قسمت‌های این مجموعه‌ی قدیمی باشد.

۱۵. مخ‌تعطیل (Braindead)

فیلم مخ‌تعطیل

صحنه‌ی قتل عام زامبی‌ها توسط ماشین چمن‌زنی

  • کارگردان: پیتر جکسون
  • بازیگران: تیم بالم، دیانا پنالور، الیزابت مودی و…
  • محصول: ۱۹۹۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۵ از ۱۰

بله درست حدس زده‌اید؛ همان پیتر جکسون که «کینگ کونگ» و سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها» را کارگردانی کرده است، در سال ۱۹۹۲ این فیلم را ساخت. خیلی‌ها اعتقاد دارند که این صحنه به‌عنوان یکی از خونین‌ترین سکانس‌ها در تاریخ سینما شناخته می‌شود؛ بنابراین اگر به کشتار زامبی‌ها با مقادیر زیادی خون علاقه‌مند هستید، تماشای این فیلم را از دست ندهید.

این صحنه‌ی خون‌آلود زمانی آغاز می‌شود که لیونل کازگرو تصمیم می‌گیرد تا برای کشتن زامبی‌ها از ماشین چمن‌زنی به‌عنوان سلاح استفاده کند و نهایتا پاکیتا ماریا سانچز را نجات دهد.

این صحنه‌ی خنده‌دار و گروتسک نمونه‌ی خوبی است برای بیان این موضوع که چگونه جلوه‌های ویژه‌ی میدانی و عملی می‌توانند یک اثر هولناک و ماندگار را خلق کنند. برخلاف تکنولوژی سی‌جی‌آی (CGI)، افکت‌های این فیلم که با هدف خنداندن مردم و ایجاد تصاویر مشمئزکننده برای بینندگان ساخته شده است، از بار ترسناک بودن آن می‌کاهد و ساخته‌ی پیتر جکسون را در وضعیت یک اثر خنده‌دار و چندش‌آور قرار می‌دهد. اما در مجموع، طرفداران فیلم‌های زامبی‌محور و کشتارهای خونین می‌توانند از «مخ‌تعطیل» و سکانس‌های قتل و کشتار سرگرم‌کننده‌ی آن لذت ببرند.

۱۴. تقاطع میلر (Miller’s Crossing)

فیلم تقاطع میلر

به قلبت نگاه کن؛ تام ریگان، برنی برنبام را در جنگل به‌قتل می‌رساند

  • کارگردان: برادران کوئن
  • بازیگران: گابریل بیرن، مارسیا گی هاردن، آلبرت فینی، جان تورتورو و…
  • محصول: ۱۹۹۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰

جانی کاسپار به تام ریگان دستور می‌دهد تا برنی برنبام را داخل جنگلی در تقاطع میلر به‌قتل برساند. اگرچه برنی با لحنی ملتمسانه و گریان از تام خواهش می‌کند تا او را نکُشد و از او می‌خواهد «به قلبش نگاه کند»، تام ریگان اسلحه را به‌سمت او نشانه می‌رود و هردو به اعماق جنگل می‌روند. در این لحظه‌ی حساس با توجه به اندازه‌ی نماهای درست برادران کوئن، به‌خوبی متوجه واکنش‌های دو شخصیت نسبت به موقعیت‌های متفاوت -یکی در جایگاه قدرت و در قامت قاتل، و دیگری در موضع ضعف و در چندقدمیِ مرگ- و سرنوشت‌ساز می‌شویم.

پس از گذشت چند ثانیه و شلیکی رعب‌آور به سطح زمین، تام به برنی می‌گوید: «خفه شو، تو مُردی؛ فهمیدی؟» در این صحنه با یک قتل ساختگی مواجه‌ایم زیرا تام ریگان از کشتن برنی برنبام منصرف می‌شود اما سایر اعضای گروه و دارودسته‌ی تام، خیال می‌کنند که برنی به‌قتل رسیده است.

این صحنه‌ی ماندگار از فیلم «تقاطع میلر» هیچ‌گونه قتل هولناک و کشتار خون‌آلودی ندارد و همه‌چیز جعلی و دروغین است. اما برادران کوئن، لحظات تعلیق‌آمیز و استرس‌زا -پیش از تصمیم نهاییِ تام- را به‌گونه‌ای به‌تصویر کشیده‌اند که این صحنه هیچ چیزی از یک قتل حقیقی کم ندارد.

۱۳. قول‌های شرقی (Eastern Promises)

فیلم قول‌های شرقی

مبارزه‌ی عریانِ نیکلای

  • کارگردان: دیوید کراننبرگ
  • باریگران: ویگو مورتنسن، نائومی واتس، ونسان کسل، آرمین مولر-اشتال و…
  • محصول: ۲۰۰۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۶ از ۱۰

برای یکی از اعضای کلیدی یک گروه مافیایی روسی، یافتن ذره‌ای آرامش و زنده ماندن در برابر سوءقصدهای ناگهانی، امر دشواری به‌نظر می‌رسد. در این صحنه، نیکلای را با حالتی عریان در سونا می‌بینیم که باید در برابر دو تن از آدمکش‌هایی که می‌خواهند او را با چاقو به‌قتل برسانند، از جان خود محافظت کند. وقتی تنها هستید، درگیری با دو عضو مافیا وظیفه‌ای خطیر است که اگر می‌خواهید زنده بمانید، باید آن را به‌خوبی انجام دهید. اما اگر برهنه باشید و نتوانید جایی بروید، این وضعیت چندین برابر دشوارتر خواهد شد.

در این صحنه‌ی خشونت‌آمیز، تقریبا می‌توانید تمام ضربات مشت و چاقو را احساس کنید. نیکلای به‌شدت مجروح می‌شود اما در نهایت به‌کار آن دو نفر پایان می‌دهد. چیزی که قرار بود به یک جلسه‌ی سونا آرامش‌بخش تبدیل شود، حالا در جایگاه یکی از بهترین سکانس‌های قتل و کشتار در تاریخ سینما قرار گرفته است.

مفهوم خشونت و دگرکُشی، اکثر اوقات در آثار کراننبرگ دیده می‌شود اما در فیلم «قول‌های شرقی» به‌واسطه‌ی وضعیت عجیب قهرمان اصلی و نقش‌آفرینی درخشان ویگو مورتنسن، شاهد یکی از منحصربه‌فردترین کشتارهای سینمایی هستیم.

۱۲. غریبه‌ها در قطار (Strangers on a Train)

فیلم غریبه‌ها در قطار

میریام در شهربازی خفه می‌شود

  • کارگردان: آلفرد هیچکاک
  • بازیگران: فارلی گرنجر، رابرت واکر، روت رومن، کیسی راجرز و…
  • محصول: ۱۹۵۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

پس از مطرح شدن پیشنهاد جناییِ برونو برای خلاصی از دست پدر ناخوشایند و منفورش و توضیح این اتفاق به گای، همسر گای (میریام) در یک شهربازی توسط برونو خفه می‌شود. هیچکاک صحنه‌ی قتل در شهربازی را به‌شکل استادانه‌ای به‌تصویر می‌کشد و با تکیه بر نگاه‌های هوس‌آلود و مرموز دو طرف (قاتل و مقتول، پیش از مرگ) به یکدیگر، پیش‌درآمدی از جنایت را خلق می‌کند.

در حالی که برونو داخل قایق مشغول تعقیب میریام است، می‌توانیم او را ببینیم که به‌آرامی پاپ‌کورن می‌خورد و لبخندی بر لب دارد. در این لحظه است که با شخصیت حقیقی برونو مواجه می‌شویم؛ یک فرد روان‌پریش که نسبت به جنایتی که می‌خواهد مرتکب شود هیچ‌گونه نگرانی‌ای ندارد. او علاوه‌بر لذت بردن از پاپ‌کورن‌ها، از ایده‌ی قتلی که خودش تدارک دیده نیز لذت می‌برد.

هنگامی که آن‌ها از قایق پیاده می‌شوند، میریام به‌صورت ناگهانی به برونو برخورد می‌کند و برونو با روشن کردن فندک زیپو خود، به چهره‌ی قربانی‌اش نور می‌بخشد. وقتی مطمئن می‌شود که طعمه‌اش را درست پیدا کرده، با همان حالت مسمم و قاطع، گردن میریام را می‌فشارد. عینک میریام روی زمین می‌افتد و هیچکاک از همان زاویه و داخل شیشه‌های عینک، این قتل هولناک را در تاریکیِ شب منعکس می‌کند؛ در حالی که خوشحالیِ مردم در چرخ و فلک و موسیقیِ شاد شهربازی در پس‌زمینه به‌گوش می‌رسد.

داستان این فیلم کلاسیک بر اساس رمان «غریبه‌ها در قطار» نوشته‌ی پاتریشیا های‌اسمیت به‌رشته‌ی تحریر درآمده و نویسنده‌ی بزرگ آمریکایی، ریموند چندلر نیز جزو تیم نویسندگان این فیلم بوده است. هیچکاک با نماهای مثال‌زدنی و کارگردانی فوق‌العاده‌اش، ایده‌ی جذاب و هولناک قتل‌ها را در بهترین حالت ممکن به‌تصویر کشید و یکی از ماندگارترین کشتارهای تاریخ سینما را خلق کرد.

۱۱. اگر…. (….If)

فیلم اگر....

آخرین سکانس؛ زمانی که میک از روی پشت‌بام به مردم شلیک می‌کند

  • کارگردان: لیندسی اندرسون
  • بازیگران: مالکوم مک‌داول، دیوید وود، ریچارد وارویک، کریستین نونان و…
  • محصول: ۱۹۶۸
  • امتیاز متاکریتیک:
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۵ از ۱۰

پس از به‌دست آوردن اسلحه و مهمات، میک و دوستانش به‌سمت والدین، دانش‌آموزان و کارکنان مدرسه شلیک می‌کنند. قربانیان موفق می‌شوند تا به اسلحه‌خانه ورود پیدا کنند و به تیراندازی‌های بی‌رحمانه‌ی میک و گروه‌اش پاسخ دهند.

این سکانس خشونت‌آمیز، بیشتر از عناصر کمدی سیاه برخوردار است تا المان‌های تراژیک. تماشاگر، مردمی را می‌بیند که بی‌هدف و هراسان می‌دوند، شوالیه‌ای که سعی می‌کند تا مورد اصابت گلوله قرار نگیرد و ژنرالی که به افراد غیرنظامیِ موجود در صحنه دستورات نظامی می‌دهد. از میان جمعیت، پیرزنی فریاد می‌زند: «حرامزاده‌ها، حرامزاده‌ها» و در همین لحظه است که مدیر مدرسه درخواست آتش بس جمعی را اعلام می‌کند. پس از درخواست ناموفق او مبنی‌بر توقف تیراندازی، او مستقیما از سمت سرش مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد.

اگر به فیلم‌های خشونت‌آمیز و درام‌های هیجان‌انگیز بریتانیایی علاقه دارید، فیلم «اگر….» را از دست ندهید زیرا سکانس‌های قتل و کشتار بسیار جذاب و تکان‌دهنده‌ای دارد که می‌توانید از دیدن‌شان لذت ببرید.

۱۰. پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)

فیلم پرتقال کوکی

خانم گربه‌ای توسط یک اثر هنری به‌شدت مهم به‌قتل می‌رسد!

  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: مالکوم مک‌داول، پاتریک مگی، وارن کلارک، میریام کارلین و…
  • محصول: ۱۹۷۱
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۳ از ۱۰

خانم گربه‌ای تماس تلفنی خود را با ورود الکس به اتاقش به‌پایان می‌رساند. موسیقی کلاسیک، حضور الکس در قامت قاتل و دوربین دلهره‌آور کوبریک، این صحنه را به یکی از سورئالیستی‌ترین و ابزوردترین قتل‌های تاریخ سینما تبدیل کرده است. حضور همیشگیِ قطعات بتهوون در این فیلم و به‌قتل رسیدن خانم گربه‌ای با «یک اثر هنری مهم و عجیب»، ترکیب هولناک و خنده‌داری را به‌جود آورد که تا سالیان سال می‌توان درباره‌اش صحبت کرد.

در فیلم‌های استنلی کوبریک، همیشه می‌توانید به‌نبال مفاهیم نامتعارف یا المان‌های عجیب و غریب بگردید. اما «پرتقال کوکی» با صحنه‌های خشونت‌آمیزِ بی‌پرده و تکان‌دهنده‌ی خود و موقعیت‌های گروتسکِ بی‌شمارش،  لحظاتی منحصربه‌فرد و مثال‌زدنی‌ را برای تماشاگرش خلق می‌کند که همچنان دیدنی و جذاب هستند.

قتل‌ها و آدمکشی‌ها در سینمای کوبریک ممکن است به اندازه‌ی آثار سایر کارگردانان مهم تاریخ سینما، تراژیک و تاثیرگذار نباشند. استنلی کوبریک شخصیت‌هایش را به‌شکل منحصربه‌فردی به‌کام مرگ می‌کشاند و در اکثر موارد با گریز از سانتی‌مانتالیسم و تکیه بر موسیقی‌ کلاسیک، قتل و کشتار را به‌گونه‌ای کوبریکی و خاص به‌تصویر می‌کشد؛ جنایاتی که احتمالا به‌سختی می‌توانید مشابه‌شان را پیدا کنید.

۹. داستان عامه‌پسند (Pulp Fiction)

فیلم داستان عامه‌پسند

حزقیال ۲۵:۱۷

  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون، اوما تورمن، بروس ویلیس، تیم راث و…
  • محصول: ۱۹۹۴
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۹ از ۱۰

حضور فیلم جریان‌ساز و مهم «داستان عامه‌پسند» در این فهرست ضروری است؛ زیرا کشتارهای بسیاری را به‌همراه دارد، مانند صحنه‌ای که وینسنت به‌طور تصادفی به‌ صورت ماروین بیچاره شلیک می‌کند. سکانس انتخاب‌شده برای این فهرست، نخستین سکانس قتل در فیلم است و پس از این کشتار تکان‌دهنده و تاثیرگذار، به‌حدی در جهان پیچیده‌ و در عین حال سرگرم‌کننده‌ی تارانتینو غرق خواهید شد که دیگر نمی‌توانید تماشای «پالپ فیکشن» را متوقف کنید.

در این سکانس چیزی که تماشاگر را به جهانی فراتر از یک قتل ساده دعوت می‌کند، سخنرانی جولز قبل از شلیک به مردی می‌باشد که روی صندلی نشسته است. جولز با بیان جملاتی شعرگونه که برداشتی از آیات ۲۵:۱۷ کتاب سفر حزقیال و انجیل به‌حساب می‌آیند، موقعیتی هولناک و روحانی را به‌وجود می‌آورد.

از آنجایی که کوئنتین تارانتینو از طرفداران سرسخت سونی چیبا بود، تصمیم گرفت تا سخرانی او در تیتراژ آغازین فیلم «بادیگارد کیبا» (۱۹۷۳) را کلمه به کلمه در فیلم خودش پیاده‌سازی کند. اما جریان ساموئل ال. جکسون و سخنرانی شکوهمند و تکرارنشدنی او در راستای شروعی خشونت‌آمیز و قتلی به‌ظاهر ساده، کاملا متفاوت است و باعث خلق یکی از نمادین‌ترین لحظات تاریخ سینما در یکی از مهم‌ترین فیلم‌های قرن بیستم شد.

۸. صورت‌زخمی (Scarface)

فیلم صورت‌زخمی

سکانس نهایی تیراندازی؛ به دوست کوچک من سلام کنید

  • کارگردان: برایان دی‌ پالما
  • بازیگران: آلپاچینو، میشل فایفر، استیون باوئر، رابرت لوجا و…
  • محصول: ۱۹۸۳
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۳ از ۱۰

احتمالا می‌دانید که این سکانس یکی از نمادین‌ترین و مشهورترین‌ها در میان تمام فیلم‌های گانگستری آمریکایی است. در این سکانس به‌یادماندنی و حماسی، تونی مونتانا در عمارت مجلل خود قرار دارد و با یک نارنجک‌انداز، انتظار آدم‌ها و افراد الخاندرو سوسا را می‌کشد.

تونی مجبور است به‌تنهایی و با استفاده از «دوست کوچک» خود -یک اسلحه‌ی نظامی که در زمان جنگ ویتنام استفاده می‌شد- با افراد سوسا بجنگد. او تعدادی از آن‌ها را به‌قتل می‌رساند و خودش نیز مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد اما تا پیش از افتادن اسلحه‌اش، همچنان به تیراندازی به‌سمت دشمنانش ادامه می‌دهد. ایستادگی و مقاومت تونی مونتانا زمانی به‌پایان می‌رسد که فردی با شات‌گان از پشت سر به او شلیک می‌کند. در این لحظه، تونی مونتانا واقعا می‌میرد و با بدن خون‌آلود و بی‌جان به درون حوضچه‌‌ی داخل خانه‌اش می‌افتد؛ حوضچه‌ی معروفی که مجسمه‌ای داخل آن قرار دارد و جمله‌‌ی «دنیا ازآن تو است» را به‌دوش می‌کشد.

بسیاری از سینه‌فیل‌ها و دوست‌داران ادییات بر این باورند که فیلم «صورت‌زخمی» تا حد زیادی تحت تاثیر نمایشنامه‌ی «مکبث» از شکسپیر قرار داشته است؛ زیرا تونی مونتانا و مکبث، قاتلین بی‌نهایت جاه‌طلبی هستند که به کشتن مافوق خود و افراد بالارده برای به‌دست آوردن قدرتِ بیشتر تمایل دارند و در نهایت به‌علت جاه‌طلبی بیش از حدشان، به سقوطی تراژیک تن می‌دهند.

۷. قتل جسی جیمز به‌دست رابرت فورد بزدل (The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford)

فیلم قتل جسی جیمز به‌دست رابرت فورد بزدل

جسی جیمز می‌داند که دوستانش قصد دارند او را به‌قتل برسانند؛ با این حال، او مرگ خود را می‌پذیرد

  • کارگردان: اندرو دامینیک
  • بازیگران: برد پیت، سم شپارد، کیسی افلک، مری-لوئیز پارکر، سم راکول و…
  • محصول: ۲۰۰۷
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۵ از ۱۰

پس از چندین سرقت، چارلی و رابرت فورد توافق می‌کنند که جسی جیمز، رهبر باند را به‌قتل برسانند. موسیقی متن نیک کِیو احساسات سه شخصیت را به‌خوبی نشان می‌دهد که کاملا می‌دانند چه اتفاقی قرار است رخ دهد، اما در نهایت تصمیم می‌گیرند این پایان اجتناب‌ناپذیر را ادامه دهند. جسی گرد و غبار نقش‌بسته روی عکس را پاک می‌کند؛ اگرچه به‌نظر می‌رسید که چارلی قرار است او را بُکشد، اما این رابرت است به‌سرعت هدف می‌گیرد و از پشت سر به جسی جیمز شلیک می‌کند.

این لحظه‌ی به‌خصوص همان صحنه‌ای است که عنوان فیلم را تشکیل می‌دهد. رابرت فورد به‌شکل تراژیک و تلخی جسی جیمز را به‌قتل می‌رساند و به این کشتار ناجوانمردانه افتخار می‌کند. برخی این اقدام را تحسین‌برانگیز و تاثیرگذار می‌دانند و بعضی‌ها نیز مسئله‌ی ترور و قتل‌های این‌چنینی را به مثابه‌ی یک عمل تحقیرآمیز و بی‌ارزش در نظر می‌گیرند. با تمام این تفاصیل، صحنه‌ی کشتار فیلم «قتل جسی جیمز به‌دست رابرت فورد بزدل» یکی از بهترین‌های هزاره‌ی سوم و حتی تاریخ سینما است.

۶. بیل را بکش: بخش ۱ (Kill Bill Vol. 1)

فیلم بیل را بکش: بخش ۱

عروس در برابر ارتش The Crazy 88s

  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • بازیگران: اوما تورمن، دیوید کارادین، لوسی لیو، داریل هانا، مایکل مدسن و…
  • محصول: ۲۰۰۳
  • امتیاز متاکریتیک: ‌‌‌۶۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰

انتقام و هنرهای رزمیِ ترکیبی باعث ایجاد جهانی متمایز و منحصربه‌فرد در این فیلم شده است. عروس (اوما تورمن) همان لباس زردرنگ یک‌سره‌‌ای را به‌تن دارد که بروس لی در فیلم «بازی مرگ» (۱۹۷۸) پوشیده بود. این لباس نمادی از فیلم‌های رزمی و کونگ‌فویی به‌حساب می‌آید که تارانتینو همیشه آن‌ها را دوست داشته و به‌شدت از این آثار تاثیر گرفته است. نه‌تنها لباس زردرنگ، بلکه تمام حرکات دوربین مانند زوم به داخل نیز حس تماشای یک فیلم کونگ‌فویی کلاسیک را ایجاد می‌کنند.

عروس، تعداد زیادی از شمشیرزن‌ها را به‌قتل می‌رساند و آنچه تماشاگر در این سکانس شلوغ می‌بیند، قطع دست‌ و پا، ضربات باورنکردنی و خون‌پاشی‌های مشهور تارانتینویی است. زمانی که به پایان صحنه نزدیک می‌شویم، یکی از اعضا نور را خاموش می‌کند و ما فقط می‌توانیم سایه‌های جنگجویانی را ببینیم که ب یکدیگر مبارزه می‌کنند و زمانی که تنها یک مرد از خون‌ریزی جان سالم به‌در می‌برد، شیطنت‌های کمیک‌گونه و طنازانه‌ی تارانتینو پدیدار می‌شوند.

انتخاب تنها یکی از سکانس‌های قتل و کشتار در فیلمی مانند «بیل را بکش» به‌شدت دشوار به‌نظر می‌رسد؛ زیرا این فیلم با قتل، انتقام و مرگ‌های پی در پی معنی می‌شود. اما به‌راستی این سکانس یکی از ماندگارترین لحظات فیلم است و شخصیت عروس با راه‌اندازی یک حمام خون گسترده و سرگرم‌کننده، مخاطب را به‌سفری خشونت‌آمیز و به‌یادماندنی دعوت می‌کند.

۵. پدرخوانده (The Godfather)

فیلم پدرخوانده

سکانس غسل تعمید

  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، ریچارد اس. کاستلانو، دایان کیتن و…
  • محصول: ۱۹۷۲
  • امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۹/۲ از ۱۰

بعد بازگشت از سیسیل، مایکل کورلئونه به توصیه‌ی پدرش مبنی‌بر عدم انتقام گرفتن از عاملان مرگ سانی کورلئونه توجهی نمی‌کند و استراتژی‌های خودش را پیش می‌برد. مایکل در مراسم غسل تعمید برادرزاده‌اش، به‌عنوان پدرخوانده‌‌ی او شرکت می‌کند؛ در حالی که تمام قتل‌ها و پروسه‌ی انتقام، توسط سایر اعضای خانواده انجام می‌شود. برخلاف وضعیت آرام و روحانی غسل تعمید، بیرون از درب‌ها شاهد کشتارهای وسیعی هستیم که این سکانس را به یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین سکانس‌های قتل و کشتار در تاریخ سینما تبدیل کرده‌اند.

موسیقی فوق‌العاده، اتمسفر روحانی حاکم بر صحنه‌ی غسل تعمید و تغییرات درونی مایکل، فضایی موقر و نسبتا وحشتناک را به محیط می‌دهد که در کنار قتل سران اصلی پنج خانواده‌ی اینالیایی، به اپرایی شکوهمند و به‌یادماندنی تبدیل می‌شود. به‌محض آغاز کشتار، می‌توان تاثیرات فورد کوپولا از فیلم «رزم‌ناو پوتمکین» را در این سکانس به‌خصوص مشاهده کرد.

در سه‌گانه‌ی مشهور «پدرخوانده» با آدمکشی‌های مختلفی مواجه‌ایم که هرکدام قصه و موقعیت خاص خودشان را دارند. اما شاید این سکانس به‌یادماندنی که در نخستین قسمت از این سه‌گانه‌ی مشهور به‌قوع می‌پیوندد، یکی از مهم‌ترین قتل‌ها باشد؛ زیرا رفته رفته شاهد تبدیل شدن مایکل کورلئونه به پدرش، ویتو کورلئونه هستیم.

۴. ام (M)

فیلم ام

صحنه‌ی آغازین‌؛ جایی که در آن السی به‌شکل مرموزی ناپدید می‌شود

  • کارگردان: فریتس لانگ
  • بازیگران: پیتر لوره، برونو زینر، گئورگ جان و…
  • محصول: ۱۹۳۱
  • امتیاز متاکریتیک:
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۳ از ۱۰

در حال حاضر به‌لطف پیشرفت‌های تکنولوژیک و تجهیزات مدرن سینمایی، مردم به سکانس‌های قتل و کشتار گرافیکی که در آن مقادیر زیادی خون ریخته می‌شود عادت کرده‌اند و همانطور که فیلم‌سازان به‌خوبی می‌دانند، تصاویر خشن جذابیت وسوسه‌انگیزی برای مخاطب دارد. اما وقتی خشونت امری ضمنی باشد چه اتفافی می‌افتد؟

صحنه‌ی آغازین فیلم «ام» به کارگردانی فریتس لانگ، یک بازی معصومانه بین کودکان را نشان می‌دهد که در آن به دختربچه‌ای اشاره می‌کند که قرار است توسط «مرد سیاه‌پوش» به‌قتل برسد. در این لحظه چیزی که تماشاگر انتظار ندارد ببیند، تبدیل شدن یک صحنه‌ی عادیِ روزمره به قتلی تراژیک است.

تداوم و یکپارچگی تدوین در این صحنه، لحظه‌ای را به ما نشان می‌دهد که السی بکمن در مسیر رفتن به خانه از مدرسه است در حالی که مادرش داخل خانه در انتظار او به‌سر می‌برد. وقتی دختربچه مشغول توپ‌بازی است و آن را به‌سمت دیوار پرتاب می‌کند، توجه ما به پوستری جلب می‌شود که روی آن جمله‌ی هشداردهنده‌ی «قاتل آزاد است» با مبلغی مشخص‌شده برای دستگیری او قرار دارد. ناگهان سایه‌ی مرد مرموزی بر پوستر نقش می‌بندد و در حالی که مادر السی با حالتی مضطرب انتظار فرزندش را می‌کشد، این خبر در سراسر شهر پخش می‌شود.

افتتاحیه‌ی شاهکار و مثال‌زدنی فیلم «ام» از هیچ‌گونه قتل -به‌معنی کشتار با اسلحه، سلاح سرد و خون‌های فراوان- خاص و مشخصی برخوردار نیست. اما در سراسر پلان‌ها، می‌توانیم فضای هولناک و به‌شدت تکان‌دهنده‌ای را تجربه کنیم که بیانگر نوعی خشونت پنهان هستند؛ سایه‌ای که بعدها از تاریکی بیرون می‌آید و در قامت قاتل قرار می‌گیرد. حتی اگر به سینمای اکسپرسیونیستی آلمان علاقه‌ای ندارید، این فیلم را به‌خاطر سکانس‌های قتل و کشتار منحصربه‌فرد و اتمسفر درگیرکننده‌اش از دست ندهید.

۳. سریر خون (Thrones of Blood)

 

صحنه‌ی پایانی؛ جایی که توشیرو میفونه توسط کمانداران به‌قتل می‌رسد

  • کارگردان: آکیرا کوروساوا
  • بازیگران: توشیرو میفونه، ایسوزو یاماتا، تاکاشی شیمورا و…
  • محصول: ۱۹۵۷
  • امتیاز متاکریتیک:
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۱ از ۱۰

این صحنه‌ی ماندگار از لحاظ بصری خیره‌کننده است و ظرفیت بی‌نهایت بزرگ فیلم‌سازان کلاسیک ژاپنی را به‌منظور خلق فیلم‌های عظیم و باورنکردنی نشان می‌دهد. در این صحنه‌ی حماسی بیش از ۲۰ کماندار به‌سمت بازیگر اصلی تیراندازی کردند. ترفندی که برای رسیدن به این صحنه استفاده شد، گذاشتن سوزن‌هایی زخیم‌تر از سوزن خیاطی در سر تیرها بود. میفونه که تخته‌های محافظی را زیر زره‌اش داشت، موافقت کرد که با این صحنه همراه شود و نهایتا حضوری واقع‌گرایانه و به‌شدت تماشایی را ارائه داد.

این صحنه عصبانیت شخصت اصلی (میفونه) از دست سربازانی را نشان می‌دهد که از او نافرمانی می‌کنند. وقتی اولین تیر از کمان رها می‌شود، میفونه آن‌ها را بزدل خطاب می‌کند؛ زیرا از خیانت‌شان بسیار شاکی و خشمگین است. ابتدا بدن او مورد اصابت تیر کمانداران قرار می‌گیرد و پس از بیرون کشیدن آن از بدنش، با بارانی از تیرها مواجه می‌شود و در نهایت با تیری در گردن، در تراژیک‌ترین و شرقی‌ترین حالت ممکن به استقبال مرگ می‌رود.

اگر به آثار شکسپیر -به‌ویژه «مکبث» که فیلم «سریر خون» اقتباسی از این نمایشنامه‌ به‌شمار می‌رود- و سینمای ژاپن علاقه‌مند هستید، اثر ماندگار کوروساوا را از دست ندهید؛ زیرا بعد از گذشت ۶۴ سال، کماکان دیدنی، جذاب و تکان‌دهنده است.

۲. روانی (Psycho)

فیلم روانی

صحنه‌ی مشهور قتل در زیر دوش حمام

  • کارگردان: آلفرد هیچکاک
  • بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، ورا مایلز، جان گوین و…
  • محصول: ۱۹۶۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸/۵ از ۱۰

این صحنه‌ی ماندگار، مشهورترین ۴۵ ثانیه در کارنامه‌ی هیچکاک است و هرچه باورنکردنی و عجیب هم به‌نظر برسد، باید قبول کنیم که فیلم‌برداری آن هفت روز به‌طول انجامید. این صحنه به منبع الهام بسیاری از فیلم‌سازان تبدیل شد و سالیان سال است که راجع‌به شگفت‌انگیز بودن  آن صحبت می‌شود. برخی معتقدند که این قسمت از فیلم، یک عمل زن‌ستیزانه را نشان می‌دهد و خیلی‌ها بر این باورند که پس از تماشای فیلم «روانی» و این صحنه‌ی به‌خصوص، نگرش‌تان نسبت به مفاهیم جنسیت، مادر و سیاست در آمریکای اوایل دهه‌ی ۶۰ میلادی تغییر خواهد کرد.

هنگامی که پرده‌ی حمام کنار زده می‌شود، وحشت آغاز می‌گردد. نورمن بیتس با ضربات مکرر چاقو، ماریون را زیر دوش به‌قتل می‌رساند؛ جیغ هولناک او یکی از نمادین‌ترین لحظات تاریخ سینما را خلق کرد. هیچکاک با استفاده از تدوین و دکوپاژ بی‌نظیر خود و همچنین تغییرات ناگهانی زاویه دید و به‌کمک جامپ‌کات‌های غیرمنتظره، قوانین دستور زبان سینمایی را زیر پا گذاشت و یکی از به‌یادماندنی‌ترین قتل‌های تمام دوران‌ها را به‌تصویر کشید.

۱. رزم‌ناو پوتمکین (Battleship Potemkin)

فیلم رزم‌ناو پوتمکین

پلکان اودسا

  • کارگردان: سرگئی آیزنشتاین
  • بازیگران: الکساندر آنتونف، ولادمیر بارسکی، گریگوری الکساندرف و…
  • محصول: ۱۹۲۵
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

سکانس پلکان اودسا یکی از مشهورترین صحنه‌های سینمای روسیه است که نه‌تنها به‌دلیل لحظات وحشتناک و تاثیرگذارش، بلکه به‌خاطر معانی سیاسی و تاثیر عمیقی که بر سینما گذاشت مورد توجه جهانیان قرار گرفت. سکانس تیراندازی در فیلم «تسخیرناپذیران» برایان دی پالما، صحنه‌ی ترور در فیلم «خبرنگار خارجی» هیچکاک و یا حتی صحنه‌ی نبرد در فیلم «عشق و مرگ» وودی آلن که در آن گلوله‌ای به چشم یک سرباز اصابت می‌کند، تنها سه نمونه از تاثیرپذیری‌ها و ادای دین فیلم‌سازان بزرگ سینما به این سکانس عظیم هستند.

در این سکانس، جمعیتی از شهروندان، پیروزی ملوانان در برابر ارتش تزاری را در کشتی جنگی پوتمکین جشن می‌گیرند. هنگامی که گروهی از سربازان به‌طور غیرمنتظره از راه می‌رسند، هرج و مرج با تیراندازی گسترش می‌یابد و قتل عام به‌سرعت آغاز می‌شود.

لازم به ذکر است که آیزنشتاین به‌گونه‌ای استعاری از این مراحل استفاده کرد تا به مخاطب خود نشان دهد که غیرنظامیان روسی در وضعیتی ناپایدار بوده‌اند، تعادل و اعتماد به نفس‌شان را از دست می‌دادند و نمی‌توانستند از چنگ سربازان تزاری بگریزند. حتی اگر همین امروز به‌سراغ این فیلم جریان‌ساز بروید، از سکانس پلکان اودسا و کشتار تلخ و هولناکی که توسط سرگئی آیزنشتاین به‌تصویر کشیده شده است، متحیر خواهید شد.

منبع: taste of cinema

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه