معرفی کتاب «دیدن در تاریکی»؛ راهنمایی کارآمد برای خودشناسی

همه ما در زندگی حداقل یکبار شکست خوردهایم و احساسات منفی را تجربه کردهایم. احساساتی مثل خشم، اندوه، افسردگی و فقدان. در واقع شادی و غم دو روی سکه زندگی هستند. سکهای که محور اصلی کتاب «دیدن در تاریکی» -که یک نسخه از آن با نام «بینایی در تاریکی» هم چاپ شده است- را شکل میدهد.
ما باور داریم پیروزی در پی شکست میآید و جاده زندگی با انواع آزمونها در طول تاریخ فرش شده است. در گذشته این چالشها بیشتر بودند چون بشریت آسیبپذیرتر بود. با اینهمه آمارهای امروزی اذعان دارند که انسان متمدن، اکنون با تمام دانش و امکاناتش، به مراتب افسردهتر و منزویتر از اجداد خود است.
همین امر این سوالات را پدید را میآورد که:
- آیا ممکن است این مساله بخاطر انکار احساسات منفی باشد؟
- آیا ممکن است دلیل افسردگی و مضطرب بودن نسل جدید نه از نداشتن روحیه مثبتنگر، بلکه حاصل نشناختن، نپذیرفتن و سرکوب کردن احساسات منفی خود باشد؟
- آیا کتمان و انکار راهی عاقلانه برای رهایی از احساسات ناخوشایند است؟ آیا خوبی و حقیقت فقط در احساسات خوشایند است؟
اینها از نمونه سوالاتی هستند که در کتاب «دیدن در تاریکی» به بررسی و تحلیل آنها پرداخته میشود. دکتر ماریا الساندری، فیلسوف اگزیستانسیالیست و استاد فلسفه در یکی از دانشگاههای ایالات متحده، زنی لاتینتبار و رنگین پوست است.
معرفی کتاب «دیدن در تاریکی»
او در این کتاب با ارائه نظریات خودش در کنار نظریات فیلسوفان و نظریهپردازان به دنبال پاسخ، ما را در تجربیات شخصی زندگیاش که در نگرش کنونی او تاثیر بسزایی داشته، همراه میکند.
انتقاد اصلی او به نویسندگان و اندیشهپردازانی است که در پی کسب نام و نان، مدام این ایده را تقویت میکنند :
«تحت هر شرایطی شاد باشید، چون هر کس شاد نیست بیمار است! مثبت اندیش باشید حتی اگر غمگین هستید! اینگونه شادی شما را خواهد یافت! اینگونه در تاریکی نور بر شما خواهد تابید! مثبت اندیشی شما را نجات خواهد داد و فقط اینگونه تبدیل به آن انسان شاد و موفقی خواهید شد که آرزویش را دارید.»
دکتر الساندری در کتاب «دیدن در تاریکی» سعی دارد تا مخاطبان را متقاعد کند تا به عواطف و احساسات خود از زاویه دید جدید بنگرند. و دریابند که این احساسات و حالتها بخشی از وجود انسانی و طبیعی ما هستند که باید آنها را بشناسیم.
او معتقد است ما با سرکوب این احساساتی که برایمان تاریک، مضر و آسیب زننده توصیف شدهاند، آنها را دفع و رفع نمیکنیم. بلکه اثر آنها را عمیقتر کرده و حتی کارکرد مفید و موثری را که میتوانند داشته باشند از بین میبریم. کارکردهایی که ریشه در تکامل ما داشته و از ابتدا، کنار احساسات غریزی دیگر برای بقا به ما کمک کردهاند.
هدف کتاب «دیدن در تاریکی» این است که چگونه بهجای فرار از احساسات ناخوشایند، با شناختن این احساسات آنها را مدیریت کنیم و از آنها برای رشد و بهرهوری بیشتر، بهره ببریم. چرا که این احساسات بخشی از ما هستند، سایههای ما هستند و وجود همین احساسات منفی است که ما را تبدیل به انسانهایی واقعی میکند.
آیا کتاب «دیدن در تاریکی» ارزش خرید دارد؟
در کل این کتاب درباره تمایل انسانها به جفت کردن نور با خوبیها و تاریکی با بدیهاست. اتفاقی که حتی در افسانهها و داستانها هم شاهد آن هستیم. هرچه خوبی است متعلق به نور است و احساسات آزار دهنده همیشه متعلق به تاریکی هستند. بدون اینکه چرایی آزار دهنده بودن آنها بررسی شود.
در کتاب «دیدن در تاریکی» در حدود سیصد صفحه، دکتر الساندری به بررسی ریشههای این تمایل و تاثیرات آن میپردازد. او میگوید:
اینکه ما تمایل داریم از تاریکی اجتناب کنیم قابل درک است اما ما در تعقیب نور به خود آسیب میرسانیم. آنچه ما برای پیشروی نیاز داریم این است که دست از تلاش برای روشن کردن تاریکی برداریم و در عوض یاد بگیریم که چطور در تاریکی ببینیم.
کتاب «دیدن در تاریکی» در پنج بخش با یک مقدمه و یک پایان بندی، شما را به سفری درونی هدایت میکند. جایی که یاد میگیرید صادقانه خشم خود را بپذیرید و رنج را آینهای ببینید برای بودن، سرسختانه سوگواری کنید و بیاموزید، افسردگی و اضطراب نه یک بازدارنده بلکه متحول کننده است.
و در نهایت بیاموزید که چگونه در تاریکی ببینید.
منبع: دیجیکالا مگ