خودآگاهی؛ ۳۰ اقدام اساسی برای تجربه کردن زندگی واقعی

۳۰ آبان ۱۴۰۰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه
خودآگاهی

خودآگاهی چیست و چگونه می‌تواند به شما کمک کند تا زندگی بهتری داشته باشید؟ خیلی از روانشناسان معتقدند خودآگاهی با زندگی اصیل آغاز می‌شود.

شما نمی‌توانید بدون اینکه عزت‌نفس و سلامت عاطفی خود را به خطر بیندازید، در زندگی‌تان وانمود کنید که فردی دیگری غیر از خود واقعیتان هستید و بر اساس قوانینی زندگی کنید که متعلق به شما نیست.

اما چگونه می‌توان یک زندگی غنی را تجربه کرد؟

زمانی که مطمئن نیستید چه کسی هستید یا از زندگی‌تان چه می‌خواهید و چگونه دوست دارید که زندگی کنید، اصیل بودن قطعاً کار دشواری است. در حقیقت اصالت نیاز به خودآگاهی در بسیاری از زمینه‌های مختلف زندگی دارد.

در ادامه‌ی این مقاله از دیجی‌کالا مگ، ما به بررسی ابعاد مختلف خودآگاهی و شناخت خود می‌پردازیم. پرسش‌های مهمی که باید از خودتان بپرسید و جوابی قاطع برای آن‌ها بیابید. با ما همراه باشید.

خودآگاهی چیست؟

خودآگاهی

اگر به دنبال تعریف خودآگاهی هستید، در بسیاری از فرهنگ‌های لغت این واژه تحت عنوان «آگاهی از هویت و فردیت خود» تعریف شده است. خودآگاهی در حقیقت توانایی درون‌نگری و شناخت شخصیت، احساسات، انگیزه‌ها و خواسته‌های خود است.

اما از منظر روانشناسان خودآگاهی بیشتر یک فعل عملی است تا یک اسم توصیفی. در حقیقت خودآگاهی فرایندی همیشگی است که در تمام طول زندگی شما ادامه دارد.

خودشناسی مستلزم این است که شما همانند یک کارآگاه در مورد خودتان تحقیق کنید تا بفهمید که چه کسی هستید و چه چیزی برای شما مهم است و سپس بر مبنای آنچه که آموخته‌اید اقدام کنید و زندگی خود را بر اساس این آموخته‌ها شکل دهید.

خودآگاهی و شناخت خود واقعی‌تان چیزی نیست که به یک‌باره و به شیوه‌ای جادویی رخ دهد. شما باید آگاهانه تصمیم بگیرید که به دنبال آن باشید و ابعاد مختلف و چندوجهی شخصیت منحصر به فرد خودتان را کشف کنید.

گاهی اوقات این فرآیند می‌تواند دلهره‌آور باشد، زیرا شما را ملزم می‌کند تا ابعادی از خودتان را که ممکن است برایتان چندان جذاب نباشند، کشف کرده و با آن‌ها روبرو شوید.

اما با نگاه کردن به نقاط قوت و ضعف، نقاط کور و سوگیری‌های شناختی خودتان، احتمالات جدیدی را برای رشد شخصی، بهبود روابط و خوشبختی و موفقیت کلی در زندگی‌تان فراهم می‌کنید.

۳۰ اقدام مهم برای رشد خودآگاهی

رشد خودآگاهی

در اینجا ۳۰ اقدام مهم برای رشد خودآگاهی و تجربه کردن یک زندگی اصیل آورده شده است.

۱. شخصیت خودتان را درک کنید

اطلاع از تیپ شخصیتی و اینکه درون‌گرا هستید یا برونگرا، به شما یک درک اساسی از ساختار شخصیتتان می‌دهد.

این مسئله به شما کمک می‌کند تا استعدادهای ذاتی، علایق و انگیزه‌هایتان را شناسایی کنید و همچنین راه‌حل‌هایی برای بهبود روابط و انتخاب مسیر شغلی درست در اختیار شما قرار می‌دهد.

۲. ارزش‌های خود را مشخص کنید

ارزش‌های شما اصولی هستند که تعیین می‌کنند شما چه کسی هستید و می‌خواهید چگونه زندگی کنید. با تعریف آن‌ها، دستورالعمل‌های مشخصی برای همه تصمیمات و اقدامات خود ایجاد می‌کنید.

بدون دانستن ارزش‌های خودتان، شما در حالت واکنشی زندگی می‌کنید و به شرایط زندگی و افراد دیگر اجازه می‌دهید تا رفتار و تصمیمات شما را تعیین کنند.

۳. با چارچوب اخلاقی خودتان هماهنگ شوید

چارچوب اخلاقی

ارزش‌های شما به شما کمک می‌کنند که چارچوب اخلاقی خودتان را تعریف کنید؛ یعنی آن چیزهایی را که فکر می‌کنید درست و غلط یا خوب و بد است. زمانی که با چارچوب اخلاقی خودتان هم‌راستا نیستید، یک زندگی اصیل را تجربه نمی‌کنید و خودتان را در معرض احساس گناه، سردرگمی، ترس و پشیمانی قرار می‌دهید.

۴. نیازهای خودتان را بشناسید

همه ما در مورد برخی از نیازهای اساسی مثل تغذیه، سلامتی و امنیت، وضعیت مشترکی داریم. اما فراتر از این مسائل، شما نیازهای در ارتباط با شخصیت و ارزش‌های خودتان دارید که برآورده شدن آن‌ها به شما احساس آرامش و امنیت می‌دهد. نیازهای جسمی، ذهنی، عاطفی و روحی خود را بشناسید و برای برآورده شدن نیازهایتان اقدام کنید.

۵. مرزهای خودتان را تعریف و مشخص کنید

معمولاً ما نمی‌دانیم که چه مرزهایی برای خودمان داریم تا زمانی که شخصی به طور مکرر آن‌ها را زیر پا بگذارد. آن وقت است که دچار احساس عصبانیت، ناامیدی یا کنترل شدن می‌کنیم اما علت آن دقیقاً برای ما روشن نیست.

در حقیقت شما باید در تمام ابعاد زندگی حد و مرزهای خودتان را تعیین کنید. اینکه مردم چه چیزهای می‌توانند به شما بگویند، دوست دارید چگونه با شما رفتار شود و می‌خواهید با چه کسانی وقتتان را بگذرانید. داشتن مرزهای واضح و مشخص و احترام گذاشتن به آن‌ها عزت‌نفس و سلامت عاطفی شما را تقویت می‌کند.

۶. عادات خود را بشناسید

عادات رفتارها و افکاری هستند که ما تقریباً آن‌ها را به طور ناخودآگاه انجام می‌دهیم. برخی از عادات ما مثبت هستند، اما برخی از آن‌ها برای ما مفید نیستند و یا حتی گاهی اوقات می‌توانند برایمان مضر باشند. سعی کنید به عادات خودتان توجه کنید و آن دسته از عاداتی که دیگر به نفع شما نیستند را تغییر بدهید.

۷. احساسات خودتان را درک کنید

احساسات

احساسات ما مانند امواج اقیانوس مدام تغییر شکل می‌دهند و حالتشان عوض می‌شود. گاهی اوقات دلیل روشن و مشخصی برای احساساتی که تجربه می‌کنیم وجود دارد، اما گاهی اوقات ما نمی‌دانیم که چرا احساس غمگینی، عصبانیت، اضطراب یا حتی آشفتگی می‌کنیم. زمانی را برای تأمل روی احساسات خودتان اختصاص دهید و به دنبال علت احتمالی بروز آن‌ها باشید. در واقع به دنبال کشف محرک‌های عاطفی و الگوهایی باشید که می‌توانند به شما در مدیریت یا درمان احساساتتان در آینده کمک کنند.

۸. نوع هوش خودتان را کشف کنید

هوش صرفاً معیاری از توانایی‌های زبانی و منطقی-ریاضی شما نیست. در واقع تئوری هوش‌های چندگانه نشان می‌دهد که توانایی‌های مختلفی شما در ارزیابی هوشتان دخیل است و هر فرد دارای ترکیبی منحصر به فرد از همه هوش‌ها است.

۹. از مهارت‌ها و استعدادهای خودتان استفاده کنید

هنگامی که توانایی‌ها و استعدادهای ذاتی خودتان را شناسایی کنید و سعی کنید که آن‌ها را بهبود ببخشید و توسعه دهید، توانمندی‌های خودتان را در تمام عرصه‌های زندگی چند برابر می‌کنید و فرصت‌های زیادی برای موفقیت حرفه‌ای و تعالی شخصی برای خودتان فراهم می‌کنید.

شناخت مهارت‌هایتان همچنین اعتماد به نفس و احساس رضایت شخصی شما را بهبود می‌بخشد.

۱۰. نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید

ارزیابی صادقانه نقاط قوت و ضعفتان به شما این امکان را می‌دهد که تصمیماتی درست در مورد بهبود وضعیت خودتان بگیرید و خودتان را همان‌طور که هستید بپذیرید. همه ما نقاط ضعفی داریم و پذیرش آن‌ها نشانه بلوغ عاطفی و عزت‌نفس ما است.

۱۱. عوامل استرس‌زای زندگی خودتان را شناسایی کنید

استرس

زمانی که احساس استرس و اضطراب می‌کنید سعی کنید منبع استرس خودتان را شناسایی کنید. به‌جای اینکه اجازه دهید فشار استرس و تنش، عملکرد شما را مختل کند، سعی کنید ضمن مقابله با محرک‌هایی که باعث این احساسات ناخوشایند می‌شوند، استرس خودتان را مدیریت کنید.

۱۲. انگیزه‌های خودتان را شناسایی کنید

به عواملی که شما را به هیجان می‌آورند یا برایتان الهام‌بخش هستند، توجه کنید. اینکه به چه چیزهایی علاقه دارید؟ چه چیزی به شما احساس رضایت و حس هدفمندی می‌دهد؟ وقتی این مسائل را تشخیص دادید، راه‌هایی پیدا می‌کنید که آن‌ها را به بخشی از زندگی روزمره خودتان تبدیل کنید.

۱۳. باورهای محدودکننده را شناسایی کنید و به آن‌ها رسیدگی کنید

همه ما باورهای منفی و محدودکننده‌ای داریم که ناشی از تجربیات گذشته‌ی ما است. این باورها که عمیقاً در ناخودآگاه ما رسوخ کرده‌اند، روی تمام تصمیمات و انتخاب‌های ما تأثیر می‌گذارند. در حقیقت این باورها ما را در زندگی عقب نگه می‌دارند و پوشش کاذبی از ترس و شک در ما ایجاد می‌کنند که مانع از شکوفایی پتانسیل واقعی ما در زندگی‌مان می‌شود.

با از بین بردن این باورهای محدودکننده و منسوخ شده، پتانسیل واقعی خودتان را در زندگی شکوفا می‌کنید.

۱۴. روی مهارت‌های ارتباطی خودتان کار کنید

ارتباط

پتانسیل ما برای تجربه کردن روابط سالم، رضایت‌بخش و شاد در زندگی شخصی و حرفه‌ای به مهارت‌های ارتباطی ما بستگی دارد. اگر مهارت‌های ارتباطی ضعیفی دارید، دیگران را از خودتان دور می‌کنید و فرصت‌های ارتباطی مثبت و تعالی‌بخش را برای خودتان کاهش می‌دهید.

۱۵. مهارت‌های حل مسئله را در خودتان پرورش دهید

آیا قادر به مقابله با چالش‌ها و مشکلات زندگی در آرامش و به شیوه‌ای مؤثر هستید؟ آیا با مراحل مربوط به حل یک مشکل و یافتن راه‌حل آشنایی دارید؟

هر کسی در زندگی‌اش باید یاد بگیرید که چگونه یک مشکل را ارزیابی کنید، راه‌حل‌های مناسبی برای حل کردن آن پیدا کند و آن‌ها را پیاده‌سازی کند.

۱۶. معنای زندگی‌تان را پیدا کنید

همه ما به دنبال معنایی زندگی‌مان هستیم، اما اغلب نمی‌دانیم چه چیزی برایمان معنادار است. برای برخی، این معنا از باورهای مذهبی آن‌ها حاصل می‌شود. برای دیگران، یک زندگی معنادار با داشتن هدفی مشخص تعریف می‌شود. چه چیزی برای شما معنادار است و چگونه می‌توانید آن را بخشی از زندگی خود کنید؟

۱۷. سبک فرزندپروری خود را مشخص کنید

اگر شما صاحب فرزند هستید، آیا شیوه‌ی تربیت و پرورش کودکان خود را مشخص کرده‌اید؟ آیا قصد دارید بر اساس توصیه‌های والدین دیگر روش تربیت فرزندانتان خودتان را تعیین کنید یا بر اساس کتاب‌هایی که در این رابطه تألیف شده است؟

۱۸. وضعیت هوش هیجانی خودتان را بررسی کنید

هوش هیجانی

هوش هیجانی توانایی درک، تفسیر و پاسخ به احساسات دیگران است. وجود هوش هیجانی بالا برای تجربه کردن روابط سالم و شاد ضروری است. نکته‌ی مثبت اینجا است که این نوع هوش بر خلاف هوش منطقی ریاضی، با تمرین و یادگیری قابل افزایش است.

۱۹. رابطه زناشویی و عاطفی خودتان را بررسی کنید

چه نوع ازدواجی را دوست دارید؟ آیا در حال حاضر یک زندگی مشترک خوب و شاد را تجربه می‌کنید؟

نقاط قوت و ضعف زندگی مشترک خودتان را مشخص کنید. صادقانه سهم خودتان را در بروز مشکلات فعلی یا مشکلات ارتباطی ارزیابی کنید. چه اقداماتی می‌توانید برای بهبود رابطه‌تان و همسو کردن آن با ایدئال‌های خودتان انجام دهید؟

۲۰. آسیب‌پذیری‌های خودتان را کشف کنید

آسیب‌پذیری عاطفی زمانی حاصل می‌شود که یک فرد به طور کامل تسلیم شادی‌ها و غم‌های عشق می‌شود. زمانی است که قفل‌های وجودش را باز می‌کند و پرده‌ها را کنار می‌زند و گشوده و شفاف، خود را در مقابل دیگری قرار می‌دهد.» آیا می‌توانید بدون اینکه آسیب ببینید دنیای درون خودتان را به روی شخص دیگری باز کنید و کاملاً شفاف و بی‌آلایش باشید؟

۲۱. رفتارهای پرخاشگرانه‌ی انفعالی خودتان را شناسایی کنید

رفتارهای پرخاشگرانه‌ی انفعالی بیان غیرمستقیم خصومت است، از جمله از طریق اهمال‌کاری، کنایه، شوخی‌های خصمانه، لجاجت، رنجش، عبوس بودن یا شکست عمدی و مکرر در انجام وظایف درخواستی که شخص مسئول انجام آن‌ها است. آیا این رفتارها برای شما آشنا هستند؟ رفتارهای پرخاشگرانه‌ی انفعالی روابط شما را خراب می‌کند و عزت‌نفس شما را تضعیف می‌کند.

۲۲. بررسی کنید که چه چیزی باعث خشم شما می‌شود

خشم و خودآگاهی

به احساسات خشم‌آلود خودتان، به همراه نحوه‌ی ابراز خشم و شرایط یا افرادی که ممکن است باعث آن شده باشند، توجه کنید. راه حل‌هایی برای مدیریت خشم، اتخاذ رویکردی بالغانه در موقعیت‌های تنش‌زا و دور کردن خود از موقعیت‌های تحریک‌کننده‌ی خشم پیدا کنید.

۲۳. دردهای مربوط به گذشته را بپذیرید و آن‌ها را التیام ببخشید

دردهای التیام نیافته که از گذشته همراهتان مانده‌اند، شادی‌ها و موفقیت‌های امروز شما را زایل خواهد شد. ابتدا باید وجود این زخم‌های قدیمی را که باعث غم و اندوه شما می‌شوند بپذیرید و از یک مشاور حرفه‌ای در این زمینه کمک بگیرید تا به شما در عبور از این زخم‌ها کمک کند.

۲۴. فرضیات و باورهای اساسی خود را بررسی کنید

اغلب ما باورها و مفروضاتی داریم که در طول زمان پذیرفته‌ایم اما هرگز آن‌ها را با نگاهی نقادانه به چالش نکشیده‌ایم. این باورها ممکن است نشأت‌گرفته از والدین، همسالان، انتظارات اجتماع یا حتی عدم آگاهی خودمان باشد.

تمام باورهای خودتان را دوباره با نگاهی انتقادی ارزیابی کنید و صحت آن‌ها بر مبنای منطق امروزتان بسنجید. نظرات مخالف را با خودتان را گوش دهید و سعی کنید تا مفروضات خودتان را از تمام زوایای ممکن مشاهده کنید. این کار افق دید شما را گسترده‌تر می‌کند و شما را به فردی متعادل‌تر، فهمیده‌تر و جذاب‌تر تبدیل می‌کند.

۲۵. اگر باعث رنجش دیگران شده‌اید، این مسئله را بپذیرید

آیا تابه‌حال باعث رنجش یا آزار رساندن به کسی شده‌اید؟ آیا نیاز به عذرخواهی و جبران رفتار اشتباهتان دارید؟ در مورد دردی که برای دیگران ایجاد کرده‌اید با خودتان صادق باشید و برای اصلاح آن اقدام کنید.

۲۶. به کلماتی که انتخاب می‌کنید توجه کنید

کلمات

کلمات ما قدرت خلق نیکی و بدی را دارند. آیا شما از کلمات مهرآمیز و سرشار از عشق استفاده می‌کنید؟ یا اینکه کلمات شما منعکس‌کننده‌ی قضاوت، رنجش یا ناامنی هستند؟ قبل از صحبت کردن فکر کنید و کلمات خود را با دقت انتخاب کنید تا حقیقت و مهربانی را منعکس کنید.

۲۷. به وضعیت جسمانی خودتان توجه کنید

بدن شما اطلاعات زیادی درباره‌ی وضعیت عواطف و احساسات شما برایتان ارسال می‌کند. همچنین به شما اطلاع می‌دهد که بدانید چه زمانی باید با خوردن غذای مغذی و ورزش از آن مراقبت کنید.

به پیام‌های بدنتان توجه کنید.

۲۸. به ترس‌های خود توجه کنید و به آن‌ها رسیدگی کنید

ترس‌های شما می‌توانند به شما در مورد خطرات مختلف هشدار دهند، اما برخی از ترس‌ها بر اساس واقعیت یا حقیقت نیستند. ترس‌های خود را بررسی کنید تا بفهمید که چگونه شما را عقب نگه می‌دارند و اینکه آیا آن‌ها مشروع و واقعی هستند یا خیر. به چالش کشیدن ترس‌های بی‌اساس را با انجام اقدامی علی‌رغم وجود آن‌ها، شروع کنید.

۲۹. مراقب ذهنیت قربانی باشید

ذهنیت قربانی یک ویژگی شخصیتی توسعه یافته است که در آن فرد خود را ناتوان و قربانی دیگران می‌بیند. هنگامی که این ویژگی را پذیرفتید، شروع به پذیرش قربانی بودن خودتان به عنوان یک واقعیت محض می‌کنید.

گاهی اوقات ما از ذهنیت قربانی برای دست‌کاری دیگران به عنوان نوعی پرخاشگری منفعل استفاده می‌کنیم. این یک ویژگی بسیار بد برای اطرافیان شما است و در نهایت عزت‌نفس شما را تضعیف می‌کند.

۳۰. ابراز عشق و علاقه اهمیت زیادی دارد

خودآگاهی و کلمات مهرآمیز

بخشی مهمی از اصیل بودن، شامل توانایی ابراز عشق خود به دیگران در غالب کلمات و رفتار است. این توانایی برای ایجاد روابط نزدیک و صمیمی ضروری است. آیا به طور منظم و آشکارا احساس عشق و علاقه‌ی خودتان را به کسانی که دوستشان دارید ابراز می‌کنید؟ اگر نه، از همین امروز این کار را شروع کنید.

خودآگاهی در این زمینه‌ها به شما این قدرت را می‌دهد که همیشه و همه‌جا خودتان باشید و یک زندگی اصیل را تجربه کنید. تنها با تجربه کردن یک زندگی اصیل است که می‌توانیم به افرادی خودشکوفا و کارآمد تبدیل شویم که از نظر عاطفی در سلامت کامل به سر می‌برد.

مثال‌هایی از خودآگاهی

در اینجا چند مثال عملی از خودآگاهی آمده است که ممکن است برای شما جذاب باشد:

مثال شماره‌ی ۱: شخصیت

در تمام زندگی‌تان در گروه‌های اجتماعی بزرگ احساس ناراحتی و معذب بودن کرده‌اید. با وجود اینکه به دوستانتان علاقه دارید، اما اغلب تمایل دارید که بجای برگزاری مهمانی‌های شلوغ به خانه یکدیگر بروید تا بتوانید اوقاتی را به تنهایی با هم سپری کنید.

از این که به اندازه دوستانتان اجتماعی نیستید احساس گناه می‌کنید. آن‌ها هم نمی‌دانند که چرا شما گاهی اوقات از جمع فاصله می‌گیرید و باید تنها باشید.

اما با بررسی ویژگی‌های شخصیتی خود، متوجه می‌شوید که شما یک درون‌گرا هستید و بیشتر دوستانتان برون‌گرا هستند. در واقع شما تشخیص می‌دهید که تیپ شخصیتی شما کاملاً عادی و طبیعی است و اکنون اعتمادبه‌نفس کافی را دارید تا این مسئله را برای دوستانتان توضیح دهید.

در حقیقت شما اکنون بهتر می‌توانید که زندگی اجتماعی و انتظارات دوستانتان را مدیریت کنید، زیرا برای شناخت شخصیت خودتان وقت گذاشته‌اید.

مثال شماره‌ی ۲: باورهای محدودکننده

خودآگاهی و باورهای محدودکننده

شما همیشه از امتحان کردن فعالیت‌های ورزشی جدید احساس ترس و اضطراب داشته‌اید. در حقیقت شما به خاطر می‌آورید زمانی که بچه بودید و در اوج شهامت، آرزوی عضویت در تیم بیس‌بال مدرسه را داشتید که به طرز چشمگیری در این مورد شکست خوردید. شما با تمام وجودتان در این رابطه احساس تحقیر و شکست می‌کردید.

این خاطره، همراه با چند تجربه مشابه دیگر در طول مسیر زندگی، باعث شده است که شما به این باور برسید که توان لازم است برای ورزشکار شدن را ندارید. بنابراین شما هم تلاش خودتان را در این زمینه متوقف کردید.

اما وقتی که با رویکردی منطقی و عقلانی این باور را بررسی می‌کنید، ایرادات و حفره‌هایی در فرضیه خود پیدا می‌کنید. در واقع ذهنیت شما به توانایی‌های ورزشی‌تان بر اساس چند تجربه‌ی ناموفق معدود در گذشته ترسیم شده است.

شما متوجه این مسئله می‌شوید که می‌توانید با انتخاب رشته‌ی ورزشی درست که با استعدادها و شرایط بدنی شما انطباق دارد، موفقیت در این حوزه را نیز تجربه کنید. یا شاید هم به این نتیجه برسید که برای تبدیل شدن به یک ورزشکار خوب نیاز به تمرین و تلاش مداوم باشد.

مثال شماره‌ی ۳: ذهنیت قربانی

بدون شک، اتفاقات سختی در زندگی‌تان رخ داده است. این تجربیات روح شما را زخمی کرده و توانایی شما را برای موفقیت در حوزه‌ی شغلی و ارتباطات اجتماعی به چالش کشیده است. عدم موفقیت شما در این زمینه‌ها اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس شما را بیشتر تضعیف کرده است.

در واقع، شما متوجه شده‌اید که با سرزنش افراد مربوط گذشته و در نظر گرفتن چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو بوده‌اید، همیشه بهانه‌ای برای شکست به‌دست می‌آورید.

شما در چرخه‌ای از قربانی شدن واقعی و خیالی گرفتار شده‌اید. اما در نهایت آن‌قدر از این چرخه احساس خستگی می‌کنید که از یک مشاور کمک می‌گیرید و یاد می‌گیرید که چگونه می‌توانید از شر گذشته خود رهایی پیدا کنید و زندگی بهتری برای خودتان بسازید.

متوجه می‌شوید که قربانی باقی ماندن شما را همیشه در دام شکست و ناراحتی می‌اندازد، اما شناخت ذهنیت قربانی شما را از این چرخه‌ی معیوب آزاد می‌کند تا طعم موفقیت و مسئولیت‌پذیری را تجربه کنید. با این رویکرد شما اکنون حاضرید که کارها و وظایفتان را به طور کامل انجام دهید، هر چقدر هم که ممکن است آن‌ها ناراحت‌کننده باشند، چون می‌خواهید که در زندگی خودتان پیشرفت کنید.

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه‌ی رفع مسؤولیت دیجی‌کالا مگ را بخوانید.

منبع: Live Bold and Bloom

برچسب‌ها :
دیدگاه شما

یک دیدگاه
  1. Avatar سما

    عالی بود ممنون

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه